سه‌گانه پیش‌درآمد «جنگ ستارگان» تنها داستان سقوط «آناکین اسکای‌واکر» نیست؛ جرج لوکاس در این فیلم‌ها هشدار مهمی درباره خطرات دموکراسی‌هایی که توسط منافع شخصی و قدرت‌طلبی سیاسی تهدید می‌شوند، ارائه کرده است. از ظهور پالپاتین تا سقوط جدی‌ها، پیش‌درآمدها تصویری نگران‌کننده و تکان‌دهنده از تحولات سیاسی جهان امروز به ما نشان می‌دهند.

چارسو پرس: فراموش کنید «دارث پلگیس خردمند»، تراژدی واقعی «جنگ ستارگان» این است که سیاست‌های داستان خانواده اسکای‌واکر جرج لوکاس هرگز به این اندازه مرتبط با واقعیت نبوده‌اند. هرچند بعضی طرفداران ممکن است مخالف باشند، اما «جنگ ستارگان» همیشه سیاسی بوده است؛ لوکاس ابتدا از جنگ ویتنام الهام گرفت (و بله، ایالات متحده را همانند امپراتوری تصور کرد).


این دقیقاً همان چیزی است که تونی گیلروی با سریال «آندور» فهمید و در نوشتن آن به بهترین شکل اجرا کرد. «آندور» داستانی شخصی و شدیداً سیاسی درباره مبارزه با فاشیسم است؛ قصه‌ای جاودانه که طبق گفته سازندگانش، امروز بیش از هر زمان دیگری مرتبط و هشداردهنده است.


گیلروی از تاریخ واقعی الهام گرفت و در واقع مسیر لوکاس را دنبال کرد. لوکاس در جشنواره کن ۲۰۰۵ توضیح داد: «من [سه‌گانه پیش‌درآمد] را بر اساس تحول تاریخی از آزادی به فاشیسم شکل دادم… تحقیق کردم که چگونه دموکراسی‌ها می‌توانند با رضایت کامل مردم به دیکتاتوری تبدیل شوند.»


با «آندور» سیاست کاملاً آشکار است، بخشی به دلیل تازه بودن داستان و بخشی به دلیل انتشار فصل دوم در زمانی که وضعیت جهانی و سیاسی بسیار مرتبط به نظر می‌رسید. اما ما با پیش‌درآمدها بیشتر آشنا هستیم و همین باعث می‌شود هشدارهای لوکاس را به راحتی از دست بدهیم.

سقوط جمهوری در «تهدید شبح»

در صحنه‌ای مشهور از «انتقام سیت‌ها»، «پدمه آمیدالا» با بازی ناتالی پورتمن به جمعی از سناتورها نگاه می‌کند که برای «پالپاتین» دست می‌زنند و می‌گوید:

«پس اینگونه است که آزادی می‌میرد، با تشویق رعدآسا.»

این لحظه قدرتمند و دیالوگی به‌یادماندنی است، اما کاملاً درست نیست. جمهوری در «انتقام سیت‌ها» سقوط نکرد؛ در واقع از مدتها قبل سقوط کرده بود. وقتی منافع شخصی بر قدرت سایه انداخت و سناتورها دیگر برای مردم خود اهمیتی قائل نبودند، افراد خودخواه کنترل دولت را به دست گرفتند. جمهوری از همان لحظه‌ای سقوط کرد که یک لرد سیت در «تهدید شبح» به مقام صدراعظمی رسید.


بسیاری از طرفداران معتقدند «تهدید شبح» چندان برای داستان اصلی مهم نیست و حتی بعضی ترتیب تماشای «جنگ ستارگان» را طوری تنظیم می‌کنند که این فیلم حذف شود. اما آنها اصل داستان لوکاس را نادیده می‌گیرند؛ «تهدید شبح» سقوط جمهوری و پایان ۲۵۰۰۰ سال تاریخ را نشان می‌دهد. و تقریباً هیچ‌کس متوجه آن نشد.


سه‌گانه پیش‌درآمد «جنگ ستارگان»؛ هشدار جرج لوکاس درباره سقوط دموکراسی‌ها

چگونه پالپاتین از بحران‌ها برای قدرت‌طلبی استفاده می‌کند

شروع فیلم «تهدید شبح» نشان می‌دهد که زمانه‌ای پر از بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی است. هنگامی که گفته می‌شود «مالیات مسیرهای تجاری به سیستم‌های ستاره‌ای مورد اختلاف است»، این واقعیت که شهروندان عادی همیشه بهای چنین بی‌ثباتی‌ای را می‌پردازند، پنهان نیست.


پالپاتین، مانند هر دیکتاتور دیگری، بحران‌ها را بهانه‌ای برای افزایش قدرت خود می‌کند. او ابتدا جاه‌طلبی خود را مخفی نگه می‌دارد، وانمود می‌کند که تمایلی به قدرت اضطراری ندارد و حتی می‌خواهد آن را کنار بگذارد. اما در «انتقام سیت‌ها»، چهره واقعی او آشکار می‌شود. دیگر هیچ راهی برای مقابله با او باقی نمانده است.


بیشتر بخوانید: ادعای جدید «جورج لوکاس» درباره اسکورسیزی


سه‌گانه پیش‌درآمد «جنگ ستارگان»؛ هشدار جرج لوکاس درباره سقوط دموکراسی‌ها

تظاهر به دفاع از قانون اساسی

پالپاتین با دقت نشان می‌دهد که مدافع جمهوری و قانون اساسی آن است، نه کسی که قصد نابودی آن را دارد. مجسمه‌هایی از چهار فیلسوف بزرگ «دوارت‌یی» در اتاقش وجود دارد و وقتی مقابل سنای جمهوری می‌ایستد، ادعا می‌کند هر کاری که انجام می‌دهد برای منافع جمهوری است.

«من اجازه نمی‌دهم این جمهوری هزارساله به دو نیم تقسیم شود.» – «حمله کلون‌ها»

این جمله در واقع توجیه تغییرات مهمی در قانون اساسی جمهوری است؛ انتقال از یک حکومت صلح‌آمیز به قدرتی نظامی و بازتعریف رابطه دولت با مردم. همه دیکتاتورها چنین عمل می‌کنند: آنها به ظاهر پایبند قانون هستند، با ملی‌گرایی جعلی، و حتی وقتی قانون را می‌شکنند، به آن چسبیده‌اند.


سه‌گانه پیش‌درآمد «جنگ ستارگان»؛ هشدار جرج لوکاس درباره سقوط دموکراسی‌ها

سقوط جدی‌ها و درگیر شدن در سیاست

جدی‌ها که محافظان جمهوری بودند، به‌طور سنتی از سیاست جدا بودند. اما در ۲۰۰ سال قبل از پیش‌درآمدها، جدی‌ها به سنای جمهوری و به‌ویژه صدراعظم وابسته شدند و خودشان قربانی سیاست شدند. جدی‌ها در سیاست ضعیف هستند؛ تمرکزشان روی نیرو و تعادل باعث می‌شود انگیزه‌ها و شورهای سیاسی را درک نکنند.


دروگو، جدی‌ای که شاگرد پالپاتین شد، مثال بارز کسانی است که قدرت سیاسی را آشکارا می‌خواهند و خود را «کنت» می‌نامند.


جنگ‌های کلون دام نهایی جدی‌ها بود. جنگ یعنی سلطه، چیزی کاملاً بیگانه با نیروهای روشن، و درگیر شدن در جنگ باعث از دست رفتن تعادل آنها شد. حتی حملات تروریستی «باریس اوفی» به معبد جدی‌ها نیز این واقعیت را نشان داد: جدی‌ها بیش از حد به جمهوری وابسته شده بودند و ابزار مفیدی برای قدرت‌های دیگر بودند که سرانجام کنار گذاشته شدند.


سه‌گانه پیش‌درآمد «جنگ ستارگان»؛ هشدار جرج لوکاس درباره سقوط دموکراسی‌ها

دموکراسی‌ها چگونه سقوط می‌کنند

لوکاس در مصاحبه‌ای با «تایم» ۲۰۰۲ گفت:

«تمام دموکراسی‌ها به دیکتاتوری تبدیل می‌شوند، اما نه با کودتا. مردم دموکراسی خود را به یک دیکتاتور می‌دهند…»

سه‌گانه پیش‌درآمد بیشتر از داستان سقوط «آناکین اسکای‌واکر» است؛ سقوط او به تاریکی، همزمان با سقوط جمهوری و فساد یک سیستم خوب روایت می‌شود. لوکاس عمداً از درس‌های تاریخ برای خلق این روایت استفاده کرد.


سریال «آندور» تونی گیلروی با لبه‌ای تیز سیاسی مورد تحسین قرار گرفته است، اما سیاست در «جنگ ستارگان» همیشه وجود داشته و پیش‌درآمدها هشدار لوکاس درباره نحوه سقوط دموکراسی‌ها هستند. همانطور که جورج سانتایانا گفته:

«کسانی که گذشته را به خاطر نمی‌آورند، محکوم به تکرار آن هستند.»

لوکاس این درس‌ها را در قالب داستانی مدرن و افسانه‌ای ارائه کرد و تنها سوال این است: آیا ما از آن می‌آموزیم؟


منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند