چارسو پرس: در بیشتر انیمهها، طراحی ظاهری شخصیتها بازتابی از درون آنهاست؛ مثلاً قهرمانان مهربان معمولاً چهرهای لطیف، رنگهای روشن و رفتاری آرام دارند، در حالی که شرورها با خطوط تیز و رنگهای تیره به تصویر کشیده میشوند. اما گاهی سازندگان انیمه این قاعده را میشکنند و میان ظاهر و درون شخصیت تضادی تکاندهنده خلق میکنند.
وقتی چهرهای بیگناه و شیرین، چهرهای از تاریکی پنهان را در خود مخفی کرده باشد، شوک ناشی از آشکار شدن واقعیت، تأثیر دوچندان دارد. چنین شخصیتهایی بیننده را وادار میکنند تا از اعتماد کورکورانه به ظاهر دست بردارد. ده شخصیت زیر، نمونههایی از همین تضاد هستند؛ چهرههایی معصوم که در پس لبخندشان، تاریکیای عمیق نهفته است.
Alluka Zoldyck (Hunter x Hunter)
آللوکا زولدیک، یکی از مرموزترین اعضای خاندان معروف زولدیک، در ظاهر دختری کوچک و لطیف است؛ چشمان درشت و صورت گردش او را شبیه کودکی بیدفاع جلوه میدهد. اما پشت این چهرهی معصوم، قدرتی هولناک پنهان شده است.
در درون آللوکا، موجودی تاریک به نام نانیکا (Nanika) زندگی میکند؛ موجودی که اگر خواستههایش نادیده گرفته شود، بدون درنگ به خشونت متوسل میشود. همانطور که در یکی از صحنهها خدمهای را به خاطر سرپیچی، بیرحمانه تکهتکه میکند. هرچند رابطهی گرم و صمیمیاش با کیلوآ، وجه انسانیترش را نشان میدهد، اما تضاد میان ظاهر کودکانه و قدرت ویرانگرش، او را به یکی از پیچیدهترین شخصیتهای Hunter x Hunter تبدیل کرده است.
Anna Nishikinomiya (Shimoneta)
آنا نیشیکینومییا در نگاه اول، نماد پاکی و بیگناهی است؛ دختری کامل با ظاهری شاد و رفتار مودب. اما زیر این نقاب، شخصیتی وسواسی و تاریک پنهان شده است. در انیمهی Shimoneta، بسیاری از بینندگان او را شخصیتی کمیک میدانند، اما رفتارهایش جنبههایی نگرانکننده و بیمارگونه دارند.
وسواس بیمارگونهی آنا نسبت به تاناکیچی، او را به سمت رفتارهایی غیرقابل پیشبینی میکشاند. از تهدید و خشونت گرفته تا سوءاستفاده از دیگران. هرچند ظاهراً این رفتارها از عشق کورکورانه نشأت میگیرند، اما نشانههایی وجود دارد که این تاریکی مدتها قبل از عاشق شدن درون او ریشه داشته است.
Shiro (Deadman Wonderland)
در دنیای خشن و خونبار Deadman Wonderland، شیرو ابتدا شخصیتی شاد و بامزه به نظر میرسد؛ دختری کودکصفت که با انرژی و لبخندهای مداومش، همراه گنتا، قهرمان داستان، است. اما پشت این ظاهر شاد، هیولایی پنهان شده: همان «تخم نحس» (Wretched Egg) که مسئول فاجعهی اصلی و زندانی شدن گنتاست.
با پیشرفت داستان، چهرهی واقعی شیرو آشکار میشود. موجودی بیرحم و قاتل که درعینحال از آنچه انجام داده آگاه است. برخلاف شخصیتهای دوگانهی کلاسیک، او تمام اعمالش را به یاد دارد و میان گناه و بیرحمی در نوسان است. همین آگاهی، باعث میشود بیننده در کنار وحشت، نوعی دلسوزی نیز نسبت به او احساس کند.
Rika Furude (Higurashi: When They Cry)
ریکا فوروده در نگاه اول دخترکی کوچک و دوستداشتنی است که به نظر میرسد باید از او در برابر واقعیتهای تلخ محافظت کرد. اما در Higurashi: When They Cry، بهزودی درمییابیم که او تجربههایی فراتر از سنش دارد؛ دختری که بارها مرگ، درد و تکرار بیپایان را دیده است.
ریکا در ظاهر معصوم است، اما ذهنش مملو از دانشی تلخ دربارهی چرخههای مرگ و زندگیست. وقتی سرد و حسابگر میشود، بیننده هنوز با او همدلی میکند، چون میداند این تاریکی نتیجهی رنجی بیپایان است، نه ذات شیطانی.
بیشتر بخوانید: راهنمای شخصیتهای انیمه «قاتل دیو: قلعه بینهایت»
Kyūsaku Yumeno (Bungo Stray Dogs)
کیوساکو یومِنو، که با نام Q هم شناخته میشود، یکی از گمراهکنندهترین شخصیتهای Bungo Stray Dogs است. در ظاهر، کودکی خندان و بیخطر است، اما قدرتی دارد که هرکس را به جنون میکشاند. توانایی او، «دوگرا ماگرا» (Dogra Magra)، وقتی فعال میشود که خودش آسیب ببیند. و نتیجه، دیوانگی و خودویرانگری اطرافیان است.
این تضاد میان ظاهر کودکانه و قدرت مرگبار، یکی از جذابترین عناصر شخصیت اوست. Q برخلاف بسیاری از دارندگان قدرت، هیچ کنترلی بر تواناییاش ندارد، و این بیثباتی، ریشه در گذشتهی تاریک و شکنجهآمیزش دارد.
Selim Bradley (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)
در انیمهی Fullmetal Alchemist: Brotherhood، مرز میان خیر و شر بسیار مبهم است، اما هیچکس به اندازهی سلیم برادلی، شرارت را پشت چهرهای شیرین پنهان نکرده است.
او در آغاز، پسر مؤدب و باوقار فرماندهی کشور است؛ کودکی که بهظاهر فرزند نمونهایست و به پدرش عشق میورزد. اما در ادامه، حقیقت هولناک آشکار میشود. سلیم در واقع پراید (Pride) است، تجسمِ غرور و تکبر، یکی از خطرناکترین همونکولوسها.
این کودک فرشتهنما، در لحظهای به موجودی شیطانی بدل میشود که سایهاش قادر است سربازان را تماموکمال ببلعد.
برخلاف دیگر گناهکاران چون گلوتنی و انوی که ظاهرشان آشکارا هیولایی است، سلیم با چهرهای بیگناه و رفتاری حسابشده، حریفانش را فریب میدهد و نابود میکند. همین تضاد، او را به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای شرور در دنیای انیمه تبدیل کرده است.
Monaca Towa (Danganronpa)
در میان آشوب و جنون دنیای Danganronpa، برخی هواداران با ظاهر کودکانه و آرام موناکا توا، به دنبال نقطهای از معصومیت میگردند. اما در واقعیت، موناکا نه معصوم است و نه شکننده، بلکه دختری فریبکار و بیرحم است که لبخندش تنها نقابی برای پنهان کردن نیتهای شیطانیاش است.
او در حالیکه لباس صورتی بر تن دارد و با صدایی شیرین میخندد، دستور قتل صادر میکند و با بیرحمی تمام، دیگران را بازی میدهد.
چیزی در ظاهرش وجود ندارد که نشان دهد او در پس چندین عملیات تروریستی و قتلهای زنجیرهای نقش دارد. در مقایسه با سایر سادیستهای این مجموعه، روانپریشی موناکا لطیفتر اما عمیقتر است. و همین ظرافت، او را به ابزاری مؤثر برای به تصویر کشیدن «دستکاری روانی» در این فرنچایز تبدیل میکند، بیآنکه بیننده را از شدت خشونت پس بزند.
Himiko Toga (My Hero Academia)
هیمیکو توگا یکی از متفاوتترین ضدقهرمانهای My Hero Academia است. او از شیرینی و معصومیت ظاهریاش بهعنوان سلاحی مرگبار استفاده میکند. در نگاه نخست، با موهای بسته به دو طرف و یونیفرم مدرسهاش، بیشتر شبیه شخصیتهای رمانتیک و روزمره است تا قاتلی خطرناک.
اما تواناییاش، «Quirk» خونآشامی او، واقعیت را آشکار میکند: با نوشیدن خون دیگران، میتواند چهرهی آنان را به خود بگیرد. این قدرت، تمایل بیمارگونهی او برای تبدیل شدن به کسانی را که دوست دارد، به شکلی ترسناک عینیت میبخشد.
وقتی خشونتش فوران میکند، تضاد میان چهرهی دلنشین و اعمال وحشیانهاش هولناکتر جلوه میکند. بسیاری از طرفداران، او را همردیف با هارلی کویین میدانند. شخصیتی که شادی و دیوانگی در وجودش مرزی ندارد.
Ai Enma (Hell Girl)
در دنیای تیره و رازآلود انیمهی Hell Girl، آی انما در مرکز همهچیز قرار دارد؛ دختری با صورتی بیاحساس و چشمانی که هیچ نشانی از انسانیت در آنها نیست. او مأمور انتقال روحها به جهنم است، با آرامشی سرد و هراسانگیز، بدون فریاد یا خشونت ظاهری، تنها با یک نگاه.
لباس سنتیاش هرگز تغییر نمیکند و چهرهاش همچون عروسکی بیجان است، چیزی که حس بیزمانی و تهیبودن را تشدید میکند. با این حال، وقتی گذشتهاش آشکار میشود، درمییابیم که روزی انسان بوده، دختری که روستایش او را زندهزنده سوزاند. آتش انتقام، قلبش را خاموش کرده و بیاحساسی کنونیاش تنها سپریست در برابر درد. در فلاشبکها، اندوه و خشم او چنان واقعی است که بیننده ناگزیر دلسوزش میشود، حتی وقتی روحی دیگر را به جهنم میفرستد.
Gasai Yuno (Future Diary)
در اوج انیمهی Future Diary، گاسای یونو بیتردید ملکهی ژانر «یاندِره» لقب میگیرد. با موهای صورتی و صدایی آمیخته به عشق، در نگاه نخست بیشتر شبیه دختر قهرمان یک داستان عاشقانهی دبیرستانی است تا موجودی خطرناک. اما عشق او به یوکیترو، آرامآرام به وسواسی بیمارگونه و ترسناک تبدیل میشود.
یونو که در دام زمان و تروما گرفتار شده، برای «محافظت» از معشوقش دست به فریب، ربایش و حتی قتل میزند. چشمانش در یک لحظه از برق محبت به جنون مرگبار میرسند. تضادی که بیننده را شوکه میکند، اما در عین حال، در چارچوب داستان، منطقی و باورپذیر است.
گاسای یونو نمادی از عشقِ تبدیلشده به جنون است. شخصیتی که هم ترسناک است و هم تراژیک؛ تجسمی از مرز باریک میان دلبستگی و نابودی.
منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند