چارسو پرس: «موریس شاپدلن»، تهیهکننده مستقل سینما، هر هفته با انبوهی از فیلمنامهها روبهروست. او معمولاً سه فیلمنامه را خودش میخواند و بقیه را به کارآموزان و دانشجویان فیلم میسپارد تا برایش گزارش تحلیلی بنویسند. اما حتی این روش هم کافی نیست.
در یکی از جشنوارهها، دوستانش به او پیشنهاد کردند از هوش مصنوعی کمک بگیرد. ابتدا محتاط بود، اما در نهایت سراغ پلتفرم «Greenlight Coverage» رفت؛ سیستمی که با استفاده از مدلهای زبانی بزرگ، فیلمنامهها را خلاصه کرده و بخشهایی مثل طرح داستان، شخصیتپردازی، ریتم و دیالوگ را از ۱ تا ۱۰ امتیاز میدهد و در پایان نتیجه میگیرد: رد شود، بررسی شود یا پیشنهاد شود.
به گفته شاپدلن، بازخورد هوش مصنوعی از تحلیلهای انسانی صادقانهتر بود و سرعت کارش را دو برابر کرد:
«این ابزار واقعاً نجاتدهنده است و هر روز بهتر میشود.»
شغلی در خطر: تحلیلگر فیلمنامه
در چرخه تولید فیلم، نخستین مرحله ارزیابی فیلمنامه است. حالا بسیاری از کارشناسان نگراناند که همین نقطه شروع، بهزودی به نرمافزاری هوشمند سپرده شود.
در شرکتهای بزرگی مانند WME، مدیران و دستیاران از پلتفرم «ScriptSense» برای غربالکردن آثار استفاده میکنند. فیلمنامهنویسان تازهکار هم به ابزارهایی چون «ScreenplayIQ» و «Greenlight» روی آوردهاند تا بازخورد بگیرند؛ هرچند گاهی بیشازحد مثبت.
در استودیوهای بزرگ مثل پارامونت و وارنر، تحلیلگران انسانی هنوز مثل صد سال گذشته مشغول خواندن فیلمنامهها هستند، اما با ورود آرام هوش مصنوعی، اضطراب از آینده افزایش یافته است.
آزمایش هالیوودی برای رقابت با ماشین
«جیسون هالوک»، تحلیلگر داستان در پارامونت، پس از آشنایی اولیه با ChatGPT، نگران شد:
«با خودم فکر کردم چند هفته یا چند ماه تا جایگزینی من مانده؟»
او با همکاری «صنف تدوینگران آمریکا» آزمایشی طراحی کرد. گروهی از فیلمنامهها را به شش ابزار هوش مصنوعی دادند تا تحلیل کنند و نتایج را با گزارشهای انسانی مقایسه کردند.
در بخش خلاصهنویسی، نتایج هوش مصنوعی نزدیک به انسانها بود، اما در تحلیل داستان و نکات روایی، ضعف آشکار شد. مدلها اشتباههای عجیبی داشتند؛ از نسبت دادن اشتباه کنشها به شخصیتها گرفته تا خلق جزئیات خیالی.
هالوک میگوید:
«در قسمت یادداشت و تحلیل، تقریباً در تمام موارد، انسانها برنده مطلق بودند.»
بازخوردهای غیرواقعی و بیشازحد مثبت
برخی پلتفرمها، مانند Greenlight، تمایل دارند فیلمنامهها را بیشازحد ستایش کنند. مثلاً یکی از آثار کمدی عاشقانه توسط AI چنین توصیف شد:
«اثری تأثیرگذار و خوشساخت با ترکیبی از طنز و واقعیتهای تلخ زندگی در دهه سیسالگی.»
اما تحلیلگر انسانی همان اثر را اینگونه توصیف کرد:
«کلیشهای از دوستی دختران در لاسوگاس؛ مناسب برای پلتفرمهای استریم، اما فاقد طنز تیز و عمق آثار مشابه مثل "Girls Trip" یا "Bridesmaids".»
«الگره رودریگز» از صنف تدوینگران میگوید:
«AI در پیدا کردن اشکالات ناتوان است. فقط نکات مثبت را تکرار میکند و مثل تولهسگی مشتاق میخواهد خوشایند باشد.»
توسعهدهندگان چه میگویند؟
«کارتیک هوساناگار»، استاد مدرسه وارتون و خالق «ScriptSense»، میگوید هدفش حذف انسانها نیست بلکه افزایش سرعت و دقت است:
«پشت هر استودیو تودهای از فیلمنامههای خواندهنشده وجود دارد. این ابزار کمک میکند تمرکز را روی موارد ارزشمند بگذارید.»
به گفته مدیرعامل شرکت «Cinelytic»، که ScriptSense را خریده، این فناوری «فرصتها را برابر میکند» و به نویسندگان گمنام امکان دیدهشدن میدهد.
در مقابل، سازندگان «Greenlight» معتقدند هوش مصنوعی باید قضاوت کند:
«هدف بازخورد، یافتن نقطه نظر میانگین تماشاگر است. جایی که AI میدرخشد.»
نتیجه آزمایش: انسان هنوز برتر است
مطالعه هالوک نشان داد هوش مصنوعی اگرچه سریعتر است، اما هنوز نمیتواند نبوغ را تشخیص دهد. رودریگز میگوید:
«در نهایت، یک انسان باید گزارشها را مرور کند. زمانبر است، اما دقیقتر.»
با این حال، خطر واقعی این استودیوها ممکن است وسوسه شوند دقت را فدای سرعت و هزینه کنند.
توسعهدهندگان میگویند نگرانیها بیمورد است و AI صرفاً ابزار کمکی خواهد بود. اما کارشناسان قدیمیتر مثل «هالی اسکلار» از وارنر بروس هشدار میدهند:
«نسل بعدی مدیران شاید دیگر به نظر انسانها اهمیت ندهند. آن روز است که شبها خواب از سرم میپرد.»
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند