چارسو پرس: تأثیر انیمه بر دنیای انیمیشن غربی بسیار عمیق است و ریشههای آن به دههی ۱۹۸۰ بازمیگردد. از زمانی که آثار انیمه ژاپنی راه خود را به تلویزیونهای غربی باز کردند، علاقهی تماشاگران به این سبک بهطور چشمگیری افزایش یافت. استودیوهای غربی خیلی زود به این مسئله پی بردند و از ویژگیهای منحصربهفرد انیمه، از جمله روایتهای خاص، تصاویر پویا و عمق احساسی آن الهام گرفتند. امروزه دیگر نمیتوان تأثیر انیمه بر انیمیشن غربی را نادیده گرفت.
اگرچه تقریباً هر انیمیشن مدرن غربی به نوعی مدیون انیمه است، اما برخی آثار فراتر از آن رفتهاند. اینها همان آثاری هستند که تنها به ادای احترام به تأثیر ژاپن بسنده نکردهاند، بلکه آن را بهطور کامل در آغوش گرفتهاند. از طراحیهای خاص شخصیتها و روایتهای دنبالهدار گرفته تا قهرمانان پیچیدهی اخلاقی و صحنههای مبارزهی سینمایی، این انیمیشنهای غربی که حالوهوای انیمه دارند، بهراحتی میتوانند با آثار ژاپنی اشتباه گرفته شوند.
از همه مهمتر، این موضوع اصلاً چیز بدی نیست. این آثار از بهترین نمونههای انیمیشن غربی به شمار میآیند که با ترکیب بصری الهامگرفته از انیمه و داستانپردازی خلاقانه، جهانی پر از احساس و عمق خلق کردهاند. با داستانهایی غنی از احساس، انیمیشنهایی نفسگیر و درکی درست از اهمیت هر فریم، این مجموعهها ثابت میکنند که میراث جهانی انیمه همچنان زنده و درخشان است.
Thundercats (2011-2012)
ماجراجویی فانتزی بازسازیشده با روحی تماماً انیمهای
بازسازی سال ۲۰۱۱ سریال کلاسیک Thundercats، تلاشی جسورانه برای زندهکردن یک فرانچایز محبوب دههی هشتاد بود و این کار را با در آغوش گرفتن زیباییشناسی انیمه انجام داد. انیمیشن این نسخه توسط استودیو ۴°C (که با آثاری چون Batman: Gotham Knight شناخته میشود) تولید شد و کیفیتی سینمایی و روان به صحنهها بخشید؛ کیفیتی که هر نبرد شمشیر و صحنهی تعقیب را به تجربهای حماسی تبدیل کرد که در انیمیشنهای غربی کمتر دیده میشود.
فراتر از جلوههای بصری، Thundercats در روایت دنبالهدار خود نیز میدرخشید. ویژگیای که از نشانههای بارز انیمه است. شخصیت شاهزاده لایون-او (با صداپیشگی ویل فریدل) تنها یک قهرمان ایستا نبود؛ او در مسیر سفر خود رشد میکرد، شکست میخورد و میآموخت. درست مانند مسیر رشد قهرمانان در آثاری چون Naruto یا Fullmetal Alchemist: Brotherhood.
با وجود پخش کوتاهمدت، نسخهی ۲۰۱۱ Thundercats بهعنوان یکی از چشمنوازترین و بلندپروازانهترین انیمیشنهای غربی شناخته شد که حالوهوایی کاملاً انیمهای داشت. این سریال دنیای فانتزی خود را با صداقت و شکوهی مثالزدنی به تصویر کشید و جایگاه خود را بهعنوان اثری کالت میان طرفداران انیمیشنهای کلاسیک و انیمههای حماسی تثبیت کرد.
Jackie Chan Adventures (2000-2005)
ترکیبی تند و پرانرژی از کونگفو، جادو و اکشن الهامگرفته از انیمه
سریال Jackie Chan Adventures که از شبکهی Kids’ WB پخش میشد، تلفیقی از هنرهای رزمی، اسطورهشناسی و کمدی اسلپاستیک بود که به یکی از خلاقانهترین آثار انیمیشنی آن دوران تبدیل شد. هرچند شخصیت اصلی آن توسط جیمز سی صداپیشگی میشد، اما مبارزات اغراقآمیز و داستانهای فراطبیعی سریال بهشدت یادآور انیمههای شونن ژاپنی بود.
داستانهای تکرارشونده دربارهی طلسمهای جادویی و نبردهای پیاپی با دشمنان شیطانی، به سریال ریتمی مشابه یک حماسهی انیمهای میداد. هر فصل بر فصل قبل بنا میشد و جهان داستان را گسترش میداد و شخصیتها را عمیقتر میکرد. از دایی شوخطبع (با صداپیشگی سب شیمونو) گرفته تا جید باهوش و جسور (با صداپیشگی استیسی چن).
انرژی بیوقفه، انیمیشن پرتحرک و ترکیب ظریف شوخطبعی و احساس در این سریال، باعث شد بیش از آنکه به یک کارتون معمولی شنبه صبحی شباهت داشته باشد، به آثاری چون Dragon Ball Z نزدیک شود. Jackie Chan Adventures تنها از سبک انیمه الهام نگرفت. بلکه آن را به شکلی استادانه اجرا کرد.
بیشتر بخوانید: ۱۰ انیمه شبیه «Silent Hill» که خوابهای آشفتهات را بیدار میکنند
She-Ra And The Princesses Of Power (2018-2020)
حماسهای فانتزی و شخصیتمحور با قلب و ظاهری انیمهای
نسخهی جدید She-Ra and the Princesses of Power که توسط نتفلیکس پخش شد، قهرمان دههی هشتاد را در قالبی جسورانه و احساسی بازآفرینی کرد. شورانر سریال، اندی استیونسون، از روایتهای الهامگرفته از انیمه استفاده کرد و با خلق داستانی چندفصلی، پیوندهای عاطفی پیچیده و صحنههای تحول قهرمانانه، اثری ساخت که هر طرفدار Sailor Moon را به وجد میآورد.
رابطهی میان آدورا (با صداپیشگی ایمی کاررو) و کاترا (با صداپیشگی ایجی میچالکا) به هستهی احساسی داستان تبدیل شد. رابطهای پیچیده، تراژیک و رهاییبخش، درست مانند رقابتهای نمادین در بسیاری از انیمههای کلاسیک. سبک هنری پرجنبوجوش، چشمان پراحساس و لحظات دراماتیک سریال باعث میشد بیشتر شبیه یک انیمهی ژاپنی به نظر برسد تا یک کارتون غربی.
She-Ra and the Princesses of Power بهخوبی میان شوخطبعی، اکشن و موضوعات عمیقتری چون هویت و تعلق تعادل برقرار میکرد و ثابت کرد که انیمیشن غربی نیز میتواند مانند بهترین انیمهها، داستانهایی صمیمی و چندلایه روایت کند. این سریال یکی از موفقترین نمونههای انیمیشن غربی است که حالوهوای انیمه را بهدرستی درک و بازآفرینی کرده است.
Megas XLR (2004-2005)
ادای احترامی عاشقانه به انیمههای مکا، با طنزی کاملاً آمریکایی
پیش از آنکه شوخیهای متا در رسانهها همهگیر شود، انیمیشن کمترشناختهشدهی Megas XLR از همان ابتدا بهطور همزمان انیمه را هم تقلید میکرد و هم گرامی میداشت. این انیمیشن داستان کوپ (با صداپیشگی دیوید دلوئیز) را دنبال میکند؛ پسری تنبل که یک ربات غولپیکر را تغییر میدهد تا زمین را نجات دهد. طرحی که یادآور ترکیب Gurren Lagann با یک گاراژ در نیوجرسی است.
هر قسمت پر از ارجاعات مستقیم به انیمه بود. از تغییر شکلهای مکا تا نبردهای انفجاری که آسمان شهر را میشکافتند. با این حال، قلب سریال در شوخطبعی خودآگاه و هوشمندانهاش میتپید. Megas XLR همزمان با تمسخر اغراقهای انیمه، به آن احترام میگذاشت.
با وجود لحن طنزآمیز، صحنههای اکشن سریال با شدت و دقتی واقعی طراحی شده بودند که با نمونههای ژاپنی برابری میکرد. این اثر همچنان یکی از گنجینههای پنهان کارتون نتورک در دههی ۲۰۰۰ است. ادای احترامی صادقانه به انیمه که ثابت کرد انیمیشن غربی هم میتواند در تقلید و تکریم این ژانر موفق باشد.
Samurai Jack (2004-2017)
اثری سبکپردازانه، سینمایی و آغشته به فرهنگ و زیبایی ژاپنی
از همان آغاز، Samurai Jack به کارگردانی جِندی تارتاکوفسکی، یک شاهکار هنری بود. داستان سامورایی جابهجاشده در زمان (با صداپیشگی فیل لامار) تلفیقی از روایت مینیمال و بصری خیرهکننده بود که از هنر ژاپنی و فیلمبرداری انیمه الهام میگرفت. هر فریم با دقت ترکیب میشد، اغلب بیکلام و متکی بر حرکت، فضا و احساس به جای دیالوگ.
طراحی مبارزات سریال درخشان و بهسبک انیمه بود، دقیق، احساسی و حسابشده. کارگردانی تارتاکوفسکی یادآور قاببندی دقیق آثار کلاسیکی چون Rurouni Kenshin و Samurai Champloo بود، جایی که نبردها نه فقط فیزیکی بلکه فلسفی بودند؛ تأملی بر شرافت، تنهایی و رهایی.
Samurai Jack تنها از انیمه الهام نگرفت، بلکه مرزهای فرهنگی را درنوردید و اثری جهانی پدید آورد که در هر نقطه از جهان مخاطب خود را یافت. فصل پایانی آن روایت را به اوج رساند، با ترکیبی از تراژدی و رستگاری که با بهترین آرکهای انیمه برابری میکرد.
بیشتر بخوانید: ۱۰ انیمه برتر دهه ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ که دنیای انیمه را دگرگون کردند
سامورایی چشمآبی (2023 تا کنون)
حماسهای از نتفلیکس که مرز میان انیمه و انیمیشن غربی را محو میکند
سریال Blue Eye Samurai از نتفلیکس آنقدر اصالت ژاپنی دارد که بهراحتی میتوان فراموش کرد که محصولی غربی است. این سریال که در دوران ادو ژاپن روایت میشود، داستان میزو (با صداپیشگی مایا اِرسکین) را دنبال میکند، شمشیرزنی دو رگه که به دنبال انتقام است. ظاهر نقاشیشده با دست، ریتم حسابشده و روایت احساسی این سریال باعث میشود که تقریباً از انیمههای ژاپنی باکیفیت قابل تشخیص نباشد.
خالقان این اثر، مایکل گرین و امبر نویزومی، آن را طوری طراحی کردند که حساسیتهای نویسندگی غربی را با عمق و هنرمندی انیمههای ژاپنی در هم آمیزد. نبردهای سیال با شمشیر، مناظر خیرهکننده و پیچیدگیهای احساسی آن با آثاری همچون Demon Slayer یا Princess Mononoke برابری میکند.
Blue Eye Samurai یکی از روشنترین نمونههای مدرن انیمیشنهای غربی است که حس یک انیمه واقعی را منتقل میکنند. نه به این دلیل که از انیمه تقلید میکند، بلکه چون آن را بهدرستی درک کرده است. این سریال ترکیبی خیرهکننده از سبکهای روایی فرهنگی گوناگون است که نشان میدهد هنر انیمیشن چقدر جهانی شده است.
کسلوانیا (2017 تا 2021)
روایتی تاریک و بالغ از گوتیک، الهامگرفته از زیباییشناسی انیمه
بر اساس بازی ویدیویی نمادین Konami، سریال Castlevania از نتفلیکس ترس و وحشت گوتیک با حالوهوای انیمه را به مخاطبان غربی معرفی کرد. سبک طراحی آن بازتابدهندهی خطوط دقیق و فضای تاریک انیمههای فانتزی همچون Berserk و Vampire Hunter D است.
تروور بلمونت (با صداپیشگی ریچارد آرمیتاژ)، سیفا بلنادس (با صداپیشگی الخاندرا رینوسو) و آلوکارد (با صداپیشگی جیمز کالیس) سهگانهای اخلاقی و پیچیده را تشکیل میدهند که قوسهای داستانیشان همچون یک حماسهی انیمهای پر از خیانت، رستگاری و تراژدی پیش میرود. این سریال از پرداختن به مضامین بزرگسالانه، خشونت یا اضطراب وجودی ابایی نداشت و با همان احترامی که انیمههای جدی برای مخاطب خود قائلاند، او را درگیر میکرد.
ترکیب ساختار روایی غربی با جلوههای بصری و ریتم الهامگرفته از انیمه، Castlevania را به موفقیتی پیشگامانه بدل کرد. این سریال ثابت کرد که انیمیشن غربی نیز میتواند به همان عمق احساسی و شدت سینمایی برترین آثار ژاپنی برسد.
ولترون: مدافع افسانهای (2016 تا 2018)
احیای غربی که ریشههای انیمهای خود را گرامی میدارد
سریال Voltron: Legendary Defender جایگاه منحصربهفردی در تاریخ انیمیشن دارد چراکه هم اثری غربی است و هم بهصورت مستقیم از یک انیمه ژاپنی سرچشمه گرفته است. این بازسازی نتفلیکس به کارگردانی لارن مونتگومری و خواکیم دوس سانتوس، سریال کلاسیک ژاپنی Beast King GoLion (که در دهه ۱۹۸۰ بهصورت Voltron شناخته شد) را به یک حماسهی علمیتخیلی گسترده تبدیل کرد.
نبردهای پرانرژی، شخصیتهای احساسی و روایتهای پیوسته، همه ریشه در انیمه داشتند. عمق احساسی شخصیتها، بهویژه کشمکشهای درونی شیرو (با صداپیشگی جاش کیتون) و کیت (با صداپیشگی استیون یون) به آن صداقتی میبخشید که در بسیاری از کارتونهای اکشن غربی دیده نمیشود.
هرچند تولید و نگارش آن بهوضوح غربی بود، اما Voltron: Legendary Defender هرگز از میراث انیمهای خود جدا نشد. این سریال ژانری را که از دل آن زاده شده بود، جشن گرفت و در عین حال روایت رباتهای غولپیکر را برای نسل جدیدی بازآفرینی کرد، در حالی که قلب تپندهی انیمه در تار و پود آن باقی ماند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ انیمه تماشایی درباره بلوغ و رشد شخصیت؛ از دردهای نوجوانی تا کشف هویت
تین تایتنز (2003 تا 2006)
سریالی ابرقهرمانی که انرژی بصری انیمه را بهطور کامل به تصویر کشید
مدتها پیش از آنکه انیمه در ایالات متحده به جریان اصلی تبدیل شود، سریال Teen Titans در حال ترکیب دو جهان بود. این سریال با تلفیق جسورانهی داستانگویی ابرقهرمانی آمریکایی و زیباییشناسی بصری ژاپنی، از سایر آثار تلویزیونی متمایز شد. شخصیتهایی چون رابین (با صداپیشگی اسکات منویل)، استارفایر (با صداپیشگی هایندن والچ) و ریون (با صداپیشگی تارا استرانگ) با عمق و ظرافت احساسی نوشته شده بودند که با قهرمانان انیمه قابل مقایسه بود.
بیان اغراقآمیز چهرهها، واکنشهای چیبیاستایل و طراحی مبارزات پرتحرک، ادای احترام مستقیمی به پویایی انیمه بود. با این حال، سریال تعادل خود را حفظ کرد و داستانهایی پیوسته و پخته ارائه داد. بهویژه آرک چندقسمتی ریون، که به آن وزنی دراماتیک فراتر از یک کارتون ابرقهرمانی معمولی میبخشید.
Teen Titans به اثری تعیینکننده برای یک نسل تبدیل شد، دقیقاً به این دلیل که مرز بین انیمیشن غربی و ژاپنی را از بین برد. این سریال از نظر ظاهر، حس و حتی روح انیمه بود و الگویی برای تمام آثار پس از خود شد.
آواتار: آخرین بادافزار (2005 تا 2008)
شاهکار غربی که روایتی کاملاً انیمهوار دارد
کمتر انیمیشن غربیای توانسته روح انیمه را بهخوبی Avatar: The Last Airbender به تصویر بکشد. از دنیاسازی عمیقش گرفته تا روایت پیوسته و لایههای معنوی آن، این سریال همچنان معیاری برای تواناییهای انیمیشن غربی است.
آنگ (با صداپیشگی زک تایلر آیزن)، کاتارا (با صداپیشگی می ویتمن) و زوکو (با صداپیشگی دانته باسکو) مسیرهای رشدی را طی میکنند که درخور برترین حماسههای انیمه است؛ مملو از ابهام اخلاقی، بلوغ شخصیتی و شکستهای احساسی. نبردهای مبتنی بر «کنترل عناصر» با دقتی مشابه هنرهای رزمی واقعی طراحی شدهاند و کیفیت انیمیشن آنها با بهترین استودیوهای ژاپنی برابری میکند.
آواتار نه تنها یکی از بهترین انیمیشنهای غربی با حس انیمه است، بلکه از برترین سریالهای انیمیشنی تاریخ محسوب میشود. این اثر با ترکیب روایت احساسی و عمیق انیمه با سادگی و در دسترس بودن انیمیشن غربی، اثری ماندگار، تأثیرگذار و جهانی خلق کرد.
منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند