در حالی که شتاب جوایز برای شان پن کاهش یافته و بنیسو دل‌تورو به‌سرعت در حال پیشروی است، نگاهی به تاریخ اسکار نشان می‌دهد رأی‌دهندگان آکادمی همواره با شرارت بی‌پرده و بدون امکان همذات‌پنداری، رابطه‌ای پرتنش داشته‌اند.

چارسو پرس: از همان سال‌هایی که آکادمی علوم و هنرهای سینما نخستین مجسمه‌های طلایی را اهدا کرد، یک پرسش ظاهراً ساده اما عمیق همواره در پس انتخاب‌ها جریان داشته است: آیا می‌توان شرارت مطلق را تحسین کرد؟


این پرسش در فصل جوایز امسال بار دیگر با قدرت مطرح شده است. پس از نمایش فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» ساخته پل توماس اندرسن، بسیاری شان پن را گزینه اول جایزه بازیگر مکمل می‌دانستند؛ بازیگری که تصویری خشن، بی‌امان و غرق در تباهی اخلاقی ارائه می‌داد. اما با اعلام جوایز منتقدان، ورق برگشت و بنیسو دل‌تورو، با نقشی که تماشاگر دوستش دارد و برایش دل می‌سوزاند، تقریباً همه جوایز مهم را از آن خود کرد.

مقاومت پنهان در برابر شرارت مطلق

این تغییر ناگهانی، احتمال قدیمی و جذابی را دوباره زنده می‌کند: آیا رأی‌دهندگان اسکار به‌طور ناخودآگاه از تقدیر بازی‌هایی که تجسم شرارت خالص و بی‌رحمانه هستند، پرهیز می‌کنند؟


مرور تاریخ اسکار نشان می‌دهد پاسخ این پرسش، احتمالاً مثبت است.

نمونه‌های تاریخی از شکست شرارت بی‌پرده

یکی از بارزترین نمونه‌ها، بازی رالف فاینز در فیلم «فهرست شیندلر» است. او در نقش آمون گوت، تصویری یخ‌زده و فراموش‌نشدنی از شرارت انسانی ارائه داد؛ نقشی که هنوز هم یکی از هولناک‌ترین چهره‌های شر در تاریخ سینما به شمار می‌رود. با وجود تحسین جهانی و سلطه فیلم بر فصل جوایز سال ۱۹۹۳، فاینز جایزه اسکار را به تامی لی جونز برای فیلم «فراری» واگذار کرد.


دو دهه بعد، همین الگو تکرار شد. مایکل فاسبندر در فیلم «دوازده سال بردگی» نقش مالک مزرعه‌ای بی‌رحم را بازی کرد که منتقدان آن را ضروری و تکان‌دهنده دانستند. اما در شب اسکار، جایزه به جرد لتو برای نقش زنی ترنس که با بیماری ایدز دست‌وپنجه نرم می‌کرد، رسید.
در هر دو مورد، بازیگران نقش‌هایی را ایفا کردند که آن‌قدر نفرت‌انگیز بودند که شاید رأی‌دهندگان از تأیید و تقدیرشان عقب نشستند.

استثناهایی که قاعده را تأیید می‌کنند

البته تاریخ اسکار کاملاً عاری از تقدیر شروران نیست، اما همین موارد استثنایی نیز قاعده کلی را تقویت می‌کنند. کریستف والتس برای بازی در نقش یک افسر نازی بی‌رحم در فیلم «حرامزاده‌های لعنتی» برنده اسکار شد. اما شخصیت او صرفاً شرور نبود؛ شوخ‌طبعی، هوش کلامی و جذابیت خاصی داشت که خشونت شخصیت را برای تماشاگر و رأی‌دهنده قابل‌تحمل‌تر می‌کرد.


جالب آن‌که والتس دومین اسکارش را برای فیلم «جانگوی آزادشده» دریافت کرد؛ این بار در نقش یک شکارچی جایزه‌بگیر با قطب‌نمای اخلاقی روشن. در همان فیلم، لئوناردو دی‌کاپریو با وجود بازی پرشور در نقش یک نژادپرست سادیستی، کاملاً نادیده گرفته شد. بار دیگر، جذابیت بر هیولا بودن غلبه کرد.


اخبار سینمای جهان


جذابیت در برابر هیولا بودن

اگر رأی‌دهندگان اسکار به‌طور مداوم نسخه اغواگر و دوست‌داشتنی شرارت را پاداش می‌دهند و از نقش‌هایی که هیچ روزنه‌ای برای همدلی باقی نمی‌گذارند فاصله می‌گیرند، این مسئله پرسش‌های عمیق‌تری را مطرح می‌کند.


آیا آکادمی از مواجهه مستقیم با تاریکی محض پرهیز دارد؟ آیا رأی‌دهندگان به‌دنبال فاصله اخلاقی یا نوعی آرامش خاطر در انتخاب‌های خود هستند؟

تقابل شان پن و بنیسو دل‌تورو؛ نمونه‌ای معاصر

مسیر متفاوت شان پن و بنیسو دل‌تورو در فیلم «نبردی پس از نبرد دیگر» جدیدترین نمونه این الگو است. بازی پن خشن، سوزاننده و بی‌عذرخواهی است؛ اجرایی که تماشاگر را مجبور می‌کند با بدترین امیال انسانی روبه‌رو شود. در مقابل، بازی دل‌تورو لایه‌هایی از همدلی و انسانیت دارد؛ شخصیتی که می‌توان دوستش داشت و حتی تحسینش کرد.
یکی ترس می‌آفریند و دیگری تحسین.

آزمونی برای رأی‌دهندگان اسکار

فصل جوایز اسکار امسال به آزمونی جدی تبدیل شده است: رأی‌دهندگان تا چه اندازه حاضرند نقش‌های گروتسک و آزاردهنده را پاداش دهند، آن هم در دوره‌ای که تنش‌های اجتماعی و نژادی در سطح بالایی قرار دارد؟


اگر گذشته چراغ راه آینده باشد، مسیر تقدیر از شخصیت‌های واقعاً منفور، حتی اگر درخشان اجرا شده باشند، همچنان مسیری لغزنده و پرمخاطره است.


به گزارش چارسو پرس: چه این گرایش ناشی از ناراحتی رأی‌دهندگان باشد، چه نتیجه سوگیری‌های صنعتی یا حتی بازتابی از طبیعت انسانی، تاریخ اسکار پیام روشنی دارد: شروران می‌توانند روی پرده سینما مسحورکننده باشند، اما در شب اسکار، این جذابیت است که معمولاً پیروز میدان می‌شود، نه شرارت عریان و بی‌پرده.


سوالات متداول

چرا رأی‌دهندگان اسکار معمولاً نقش‌های شرور مطلق را نادیده می‌گیرند؟

زیرا این نقش‌ها اغلب فاقد امکان همذات‌پنداری هستند و رأی‌دهندگان تمایل دارند از تقدیر خشونت و شرارت بی‌رحمانه فاصله بگیرند.


آیا در تاریخ اسکار نمونه‌ای از تقدیر نقش‌های منفی وجود دارد؟

بله، اما اغلب این نقش‌ها دارای جذابیت، شوخ‌طبعی یا پیچیدگی اخلاقی بوده‌اند که آن‌ها را برای مخاطب قابل‌تحمل‌تر کرده است.


تفاوت ضدقهرمان با شرور مطلق در نگاه آکادمی چیست؟

ضدقهرمان معمولاً دارای لایه‌های انسانی و اخلاقی است، در حالی که شرور مطلق فاقد هرگونه امکان همدلی است.


نمونه معاصر این الگو در فصل جوایز امسال چیست؟

مقایسه مسیر جوایز شان پن و بنیسو دل‌تورو نشان می‌دهد نقش‌های قابل‌همدلی شانس بیشتری برای موفقیت دارند.


آیا این گرایش می‌تواند در آینده تغییر کند؟

احتمالش وجود دارد، اما مرور تاریخ اسکار نشان می‌دهد این الگو ریشه‌دار و پایدار بوده است.


منبع: variety
نویسنده: اعظم خالقی