پایگاه خبری تئاتر: چیستا یثربی نویسنده و کارگردان تئاتر در واکنش به گفتگویی که عوامل نمایش "دوستت دارم با صدای آهسته" نوشته یثربی با خبرگزاری مهر کرده و در آن از رضایت ندادن نویسنده برای اجرای خیریه این اثر نمایشی در فرهنگسرای نیاوران گلایه کرده بودند یادداشتی را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در متن این یادداشت آمده است:
پنجشنبه شب 30 آبان ماه بعد از بازگشت از یک سفر کاری در کمال ناباوری متوجه شدم که تمام فضای مجازی درباره من صحبت می کنند و افتراها و تهمت هایی خواندم که خارج از حد باورم بود. از خودم پرسیدم چگونه ممکن است گروهی که می خواهد به اسم کار خیریه نمایشی را روی صحنه ببرد و حتی از نشان دادن مدارک فرد نیازمند به من ابا می ورزد، می تواند چنین با حرمت، سابقه و آبروی یک زن نویسنده، کارگردان و مادر یک فرزند بازی کند؟! و هیچکس هم اصل ماجرا را جویا نشود.
متاسفانه متن مصاحبه کارگردان با خبرگزاری مهر را خواندم و مطالب کذب دیگری که در فیسبوک اهالی گروه نوشته شده بود. من جوابیه ای برای آنها ندارم که خود بهتر می دانند هرگز از من مجوز نداشته و کارگردان نیز هرگز حتی به صورت تلفنی هم از من اجازه نگرفته است. در نهایت حقیقت می ماند، این گروه و خدایشان. من خبر اجرای نمایش خود را سه شب مانده به اجرا به صورت تصادفی در فیسبوک دخترم دیدم و مجبور شدم از گروه تقاضا کنم اجرا لغو شود چون در شرایط فعلی تمام متونم را از صحنه تئاتر ایران جمع کرده ام و اصلاً نمی خواستم تئاتر کار کنم.
بنابراین جوابیه ای به گروهی نمی دهم که حتی مجوز کتبی و شفاهی از من ندارند و به خود اجازه می دهند بزرگترین توهین ها، دروغ ها و نسبت های ناروا به مادرم، دخترم و سابقه حرفه ای یک نویسنده روا دارند اما با پایداری و تمام شرافت کاری ام از حق حرفه ای خود دفاع می کنم. چراکه دفاع من دفاع از تمام نمایشنامه نویسان کشورم در مقابل حق کشی هایی است که تا کنون به آنها روا شده است.
من هیچگاه بحث پول را مطرح نکردم و اولین بار که خانم صامتی در فصل تابستان با من تماس گرفت من اصرار کردم که اگر خانم صبری کارگردان نباشد مجوز اجرا را می دهم و کلامی از پول حرف به میان نیاوردم. چراکه کار صبری در سبک عروسکی است و باب پسند من نیست و فضای رئالی را که در نمایشنامه من وجود داشت نمی توانست توسط وی انتقال یابد. دیگر اینکه حداقل انتظار من این بود که خود کارگردان با من تماس می گرفت و تقاضایش را مطرح می کرد.
درباره صحبتهای کارگردان که در خبرگزاری مهر بر عیله من زده شده بود یک جمله می گویم: "باید زن باشید و مادر باشید تا با زن بازیگری که خودش مادر است برخی حرفهای خصوصی را زده باشید که جای مطرح کردن آن در یک خبرگزاری نیست." همچنین خبرگزاری مهر برای رعایت عدالت نیز باید نظرات من را در این زمینه جویا می شد.
باید توضیح دهم بحث پول زمانی مطرح شد که سه شب مانده به اجرا من تبلیغ این نمایش را در فیس بوک دیدم و متوجه شدم که کار قرار است در فرهنگسرای نیاوران اجرا شود بدون اینکه از من دعوتی شده باشد یا اینکه برای اجرای 25 روزه در یک فرهنگسرای مطرح از من اجازه گرفته باشند. من بارها در این فرهنگسرا اجرا داشته ام و می دانم روی داشتن مجوز از نویسنده سخت گیری می کند. آن شب فقط برای تقسیم اندوهم با یک مادر دیگر یعنی ژاله صامتی زنگ زدم اما وی آنقدر عصبی بود که بحث پول را پیش کشید و به بهانه اینکه دارد شام پخش می کند گوشی را به همسرش دارد همسرش هم ... بگذریم.
در این میان یک نکته برای من مجهول است که چگونه جای ظالم و مظلوم به این راحتی در کشور ما عوض می شود. همیشه به نمایشنامه نویسان ظلم شده است، متونشان بی اجازه اجرا شده و کمترین دستمزد به آنها اختصاص یافته است. من حق دارم از حق قانونی خود دفاع کنم و بگویم من در این شرایط حق اجرای تئاتر ندارم چون از زمانی که نمایش "میرزاده عشقی" را روی صحنه بردم فقط یک اجرای عمومی در گیشه داشتم. دو سال است که در جشنواره تئاتر فجر حضور ندارم و همه متن هایم رد می شود. قانون نانوشته ای من را از تئاتر کشور کنار می زند، خانه نشین می کند، خاک نشین می کند و شور زندگی و خلاقیت هنری را در من می کشد. اگر همین مدرک رنگ پریده دکترای روان شناسی نبود من از امکان امرار معاش هم باز می ماندم. چطور کسی که آثارش ممنوع و نفرین شده است ناگهان یک شبه توسط یک گروه اجازه اجرا می گیرد در صورتی که خود نویسنده خبر ندارد.
از این پس مخاطبان من شما هستید دوستان، دانشجویان و هنرمندان گرامی و همکاران عزیزم، مخاطب من محمد چرمشیر، علیرضا نادری، حمید امجد، ناصح کامگاری و نویسندگان دیگری هستند که هر کدام در شرایطی نخواستند کارهایشان روی صحنه برود.
این گروه اگر قرار بود کار خیر بکنند اعتبار همکار سابق خود را با این افتراهای باورنکردنی از بین نمی بردند. همه میداند که من چقدر اجرای خیریه برای انجمن هایی مثل کانون هموفیلی و کودکان عقب مانده ذهنی داشته ام. مشکل من مبلغ دستمزد نیست که هرگز ازطریق پول تئاتر زندگی نکرده ام بلکه مشکل من عدم صداقت در جهانی است که متاسفانه آهسته آهسته از روح راستی و دوستی خالی می شود.
کدام مجوز دوستان؟ کدام تلفن؟ کدام اس ام اس تهدید آمیز؟ من که ایران نبودم و شب تاسوعا از این قضیه باخبر شدم و ظهر عاشورا به معاون هنری وزارت ارشاد اطلاع دادم که این کار مجوز ندارد و بعد او پیگیر قضیه شد. امیدوارم آدم های خیر در این دنیا موفق باشند چه در صحنه نمایش و چه زندگی اما هرگز حرمت شکن نباشند. من تمام افتراهای مکتوب را نخوانده تجسم می کنم و فقط می گویم من به عنوان یک نویسنده، انسان و مادر چنان حرمتی برای خود قائلم که تلفنی با کسی دهان به دهان نمی شوم و در فیس بوک که به آن اعتقادی ندارم و به اندازه نامش مجازی است به کسی بی احترامی نمی کنم.
فقط دو سپاس می ماند از محمد چرمشیر دوست و همکار گرامی ام که در این میان دو لطف در حق من کرد اول اینکه ارتباط با گروهی ناسزاگو را که حتی کلمات متن مرا حذف کردند از دوش من برداشت و بر دوش خود گذاشت و دوم اینکه از من خواست تا دیگاه خودم را در این زمینه بیان کنم و اینکه چرا نمی خواهم نمایشی از من روی صحنه باشد.
شاید اگر از ابتدا کارگردان به من زنگ زده بود و گفته بود که قصد اجرای عمومی دارم به او می گفتم من چیستا یثربی نویسنده ارشد و صاحب 83 نمایشنامه چاپ شده در ایران وجود ندارم اگرچه آخرین دستمزد من در قرارداد تیپ بالاترین دستمزد نویسندگی بوده است اما آن دوران گذشت و از این پس و هر جمله ای که درباره من می شنوید دروغی بیش نیست و تنها می گویم خداحافظ تئاتر عزیز تا دیدار بعدی... در این جهان یا جهانی دیگر.
پیش از انتشار گزارشی که مبنای یادداشت خانم چیستا یثربی شده است، خبرنگار مهر بارها و بارها با تلفن همراه وی تماس حاصل کرده و حتی چند روز برای انتشار گزارش دست نگه داشته شد و در نهایت روز قبل از آغاز اجرای خیریه گروه که در نهایت متن چرمشیر را با متن یثربی جایگزین کردهاند، آن را منتشر کرد.