چهارشنبه , ۱۹ شهریور, ۱۴۰۴
مصاحبه | صفحه 21
مهین صدری؛ هیچ لذتی بالاتر از کشف آدم‌های معمولی نیست

مهین صدری؛ هیچ لذتی بالاتر از کشف آدم‌های معمولی نیست

مهین صدری، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما، در گفتگویی مشروح به مسیر هنری خود، از کانون پرورش فکری رشت تا همکاری طولانی‌مدت با امیررضا کوهستانی پرداخت. او با تاکید بر اینکه «هیچ لذتی بالاتر از کشف آدم‌های معمولی نیست»، از فرایند شکل‌گیری آثارش، اهمیت صداقت در هنر و همچنین تجربیاتش در نوشتن نمایشنامه، کارگردانی و بازیگری سخن گفت.

بی‌پناهان بر کارتن‌های کف صحنه شنبه 6 خرداد 1396 12:00
گفت‌وگو با نویسنده، کارگردان و دراماتورژ نمایش «شلتر»

بی‌پناهان بر کارتن‌های کف صحنه

در ماه‌های بهمن، اسفند و فروردین، نمایش «شلتر» که بر صحنه تالار قشقایی تئاتر شهر آمد یک حادثه در عرصه «تئاتر مستند» بود. برخلاف نمونه‌های دیگری که در این سال‌ها با عنوان «تئاتر مستند» بر صحنه رفته و به تعبیری بیشتر بازآفرینی نمایش یک واقعه معروف و آشنای اجتماعی بوده، «شلتر» به سوی خلق حسی آشنا از زندگی واقعی عده‌ای از زنان کارتن‌خواب رفته است. گرچه در نوشتن متن و اجرایش بر صحنه هم از مواد و مصالح واقعی استفاده شده، اما آن‌چه نمایش را به یک تجربه حیرت‌انگیز از جاری‌بودن واقعیتی مستند از زندگی بر صحنه تبدیل کرده، دوری‌کردن از کلیشه‌های دنیای نمایش و یافتن قالب و استراتژی متفاوتی در اجراست که گاهی امکان تفکیک واقعیت و نمایش را دشوار می‌کند و گویی این زنان و دختران را از کف خیابان به تالار قشقایی آورده‌اند و با کار و تمرین زیاد موفق به بازآفرینی گوشه‌هایی از زندگی‌شان شده‌اند (که البته دو نفر از آنها واقعا هم تجربه‌های مشابه خودشان را بر صحنه آورده‌اند). نکته مهم دیگر این است که نویسنده و کارگردان نمایش اسیر کلیشه‌های رایج «تعهد اجتماعی» و مؤلفه‌های ملودرام که به حد اشباع در موضوع نمایش‌شان وجود دارد نشده‌اند و ترکیبی تأثیرگذار و پرحس‌وحال از «استناد» و «فاصله‌گذاری» در خلق حس زندگی بر صحنه به وجود آورده‌اند. این گفت‌وگویی‌ است با ساناز بیان نویسنده متن، کارگردانش امین میری و دراماتورژ «شلتر» سجاد افشاریان درباره این نمایش دلپذیر و تکان‌دهنده.

گفت و گو با سیاوش بهادری راد، کارگردان نمایش «محفل بی عاری» شنبه 16 اردیبهشت 1396 13:55
اخته هایی که راضی به اخته شدن نبودند!

گفت و گو با سیاوش بهادری راد، کارگردان نمایش «محفل بی عاری»

در طول تاریخ، قدرتمندان برای رسیدن به جایگاه مورد نظر خود، گاهی دست به اقدامات غیر انسانی می زندند. یکی از این اقدامات که در تاریخ ایران به ثبت رسیده است، اخته کردن برخی از افراد به بهانه های مختلف بوده که بی شک آسیب های روحی و جسمی زیادی به فرد وارد می شده است. نمایش «محفل بی عاری» به کارگردانی سیاوش بهادری راد، این معضل را سوژه کار خود قرار داده است و به همین بهانه با کارگردان این نمایش گفت و گویی داشتیم که درادامه می خوانید.

حکایتِ دولت بی‌خونِ دل سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 15:53
گفت‌وگو با فرهاد ناظرزاده‌کرمانی، پدر تئاتر دانشگاهی ایران

حکایتِ دولت بی‌خونِ دل

پروفسور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی، عزت و اعتبار امروزش را وامدارِ عشقی است که در سال‌های بسیار عمرش صرف هنرهای نمایشی ایران کرده، عشقی که منجر به پژوهش و کوشش مدام در حدود نیم‌قرن از عمر هفتاد ساله‌اش شده است. تألیف‌ها و ترجمه‌های متعدد او در سال‌هایی که هیچ منبعی برای دانشجویان تئاتر وجود نداشت تا فقط با چند کلیک بتوان درباره تاریخچه تئاتر در ممالک غرب و شرق مطلع شد چه برسد به این که ژرف‌تر درباره آنها دانست، بسیار راهگشا بود و همچنین کوشش برای تأسیس دانشکده‌های تئاتر توانست تئاتر آکادمیک را در ایران نهادینه کند. او می‌گوید علاقه‌اش به تئاتر ریشه در شیفتگی‌اش به ادبیات دارد و از این روست که نمایش‌نامه‌نویسی در همه دوران‌ها عشق اول و آخر او بوده. اویی که در خانواده‌ای رشد کرده که تحصیلات دانشگاهی برای پدر و مادر و فرزندان اولویت به شمار می‌رفته را به سختی به مصاحبه مجاب کردیم و نهایتا با پژوهشگري که سالهاست تن به صحبت با مطبوعات نداده، به گفت‌وگو نشستیم تا بدانیم چه مسیری طی شد تا فرهاد ناظرزاده‌کرمانی، پدر تئاتر دانشگاهی ایران نام گرفت و توانست شاگردان بسیاری را که امروز بسیاری‌شان خود استاد تئاتر هستند، تربیت کند. در ادامه خلاصه‌ای از گستره بی‌مرز فعالیت‌های او را مرور خواهيم کرد؛ آن‌چه او خودش آن را «دولتِ بی‌خونِ دل» دانسته است. روایتی که در آن می‌توان ردپای کوششی یک‌سره را دنبال کرد و به حرمت این تلاشِ مُدام، به حرمت تئاتر و نهایتا به حرمت استاد فرهاد ناظرزاده‌کرمانی تمام‌قد ایستاد؛ و چه روزي براي پاسداشت اين استادِ مسلم تئاتر، كسي كه همه عمرش دغدغه تدريس و آموزش داشته است، بهتر از روزي كه به نام والاي «معلم» آراسته است؟

تئاتر از اساس مساله سياستگذاران كلان كشور نيست دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 17:33
گفت‌وگو با نادر برهاني مرند درباره سال‌هاي گوشه‌گيري از تئاتر

تئاتر از اساس مساله سياستگذاران كلان كشور نيست

نادر برهاني مرند، متولد ١٣٤٩، نويسنده، كارگردان و بازيگر ايراني است كه مدارج تحصيلي خود را تا مقطع فوق ليسانس - بازيگري و كارگرداني از دانشكده سينما و تئاتر دانشكده هنر- ادامه داد و سپس همزمان با دوران بالندگي فرهنگ و هنر و رشد نسل جديد نمايشنامه‌نويسان ايراني در سال‌هاي اصلاحات وارد فعاليت حرفه‌اي شد. برهاني‌مرند از آغاز كار خود طرح دغدغه‌هاي اجتماعي را مورد توجه قرار داد و تلاش كرد از خواست جريان رسمي براي نگارش نمايشنامه‌هاي شعاري فاصله بگيرد. درحالي كه همواره به مسائل مرتبط با جبهه و جنگ توجه داشته و در تمام اين سال‌ها تلاش كرده راه خودش را برود. در دوره‌‌اي وقتي به نتيجه رسيد عرصه بر اهل قلم تنگ شده، بي‌آنكه حاشيه‌سازي كند كنار نشست، كمتر نوشت و چندسالي هم از كارگرداني فاصله گرفت. نمايشنامه‌هايي مانند «ببين چه برفي مي‌آيد»، «باران اگر بخواهد»، «تنهاترين زيباي مرده»، «پاييز»، «تهران زير بال فرشتگان»، «كمپ ١٣»، «براي سايه نوشتن‌ها» و «كابوس‌هاي يك پيرمرد خائن ترسو» از جمله آثاري به شمار مي‌روند كه خلق كرده است. او همچنين در نمايش‌هاي «در منطقه جنگي»، «پالتو»، «شب‌هاي آوينيون»، «شب‌هاي انتظار» و آثاري ديگر به ايفاي نقش پرداخته و نمايش‌هاي متعددي را روي صحنه برده است. مدتي هم مديريت دفتر ادبيات نمايشي مركز هنرهاي نمايشي راديو را برعهده داشت و علاوه بر آن برنامه‌هاي راديويي مانند «جمعه‌ها با تئاتر»، «پرده دوم»، «گفت‌وگوي هنر» و «از رمان تا نمايش» را هدايت مي‌كرد. پيش از آغاز سال جديد بود كه به واسطه اجراي نمايش «سردار» در سالن اصلي مجموعه تئاترشهر گمانه‌زني‌هايي مبني بر اجراي نمايشي سفارشي توسط برهاني‌مرند به گوش رسيد. با اين هنرمند درباره پچ‌پچ‌هاي مطرح شده، دليل فاصله گرفتن از نگارش و كارگرداني در دولت‌هاي نهم و دهم و اهميت يافتن اقتصاد هنر در سال‌هاي اخير گفت‌وگو كرده‌ايم .

نسل من نسل جنگنده‌تری بود پنجشنبه 7 اردیبهشت 1396 14:46
گفت‌وگو با الهام پاوه‌نژاد به بهانه اجرای «کافه پولشری»

نسل من نسل جنگنده‌تری بود

«کافه پولشری» مونولوگی عاشقانه در وصف شور زندگی است. پولشری زنی میان‌سال است که دائما در زندگی شکست خورده و حتی تا لبه نیستی پیش رفته اما حالا دچار عشق شده و می‌خواهد آرامش را بیابد. «کافه پولشری» ما را به مهرورزی و زیستن با عشق دعوت می‌کند. چیزی که این روزها کیمیاست! به بهانه این اجرا با الهام پاوه‌نژاد، کارگردان و بازیگر این اجرا، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

نقطه صفر در تلاقی مرزهای اجباری پنجشنبه 7 اردیبهشت 1396 13:56
گفت‌وگو با کمال هاشمی کارگردان نمایش «تو با کدام باد می‌روی؟»

نقطه صفر در تلاقی مرزهای اجباری

نمایش «تو با کدام باد می‌روی؟» به کارگردانی کمال هاشمی، مهاجرت را از زاویه‌ای جدید نگریسته است. نه از زاویه رفتن که بالعکس، ماندن و گیر کردن در خاک. شخصیت‌های نمایش هر یک به دلایلی ساده تصمیم به مهاجرت گرفته‌اند و کوتاه‌ترین راه را انتخاب کرده‌اند. سربازی طاقت یک جا ماندن ندارد، مادری می‌خواهد فرزندش را به جایی برد که خدا دوستش داشته باشد، دیگری به دنبال معشوق و آن یکی برای درمان بیماری روحی همسرش. برقراری ارتباط با شیوه متفاوت و مینیمال اجرای این نمایش شاید کمی دشوار باشد، اما در میان نمایش متوجه می‌شوی که این‌بار برعکس تمام نمایش‌هایی که دیده‌ای بازیگران نیز همچون تماشاچیان در جای خود میخکوب شده‌اند و شاید حتی تماشاچی، بدون ترس از دیده‌بان و سربازهای لب مرز، روی صندلی‌اش آزادتر از آدم‌هایی است که روبه‌رویش ایستاده‌اند، آدم‌هایی که شاید اگر به طبیعت خود بازگردند همچون درختی آزادوارتر زندگی کنند. «تو با کدام باد می‌روی؟» تولید مشترک ایران و سوئیس نوشته جمال هاشمی و با بازی کاظم سیاحی، محمد عباسی، شیوا فلاحی، سونیا سنجری و حامد نجابت تا پایان اردیبهشت‌ماه در مجموعه تئاتر مستقل تهران به صحنه می‌رود.

اصلاحات را از خودمان آغاز كنيم دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 14:02
گفت‌وگو با افروز فروزند درباره نمايش «مافيا» و سال‌هاي خوش تئاتر

اصلاحات را از خودمان آغاز كنيم

افروز فروزند از جمله نمايشنامه‌نويسان و كارگردانان محجوب تئاتر ايران است كه برخلاف معيارهاي تحميلي«اقتصاد هنر» در اين روزگار هراسي از مقاومت ندارد. هر نمايشي را به صحنه نمي‌برد و اين رويه‌ را از همان نخستين تجربه‌هايش در پيش گرفت و تلاش كرد مسائل اجتماعي را پيش روي تماشاگر قرار دهد. به اين ترتيب بين آنچه در جامعه رخ مي‌داد و آنچه روي صحنه مي‌آمد، نسبتي برقرار مي‌كرد. همواره انتخاب‌گر بوده و كيفيت حيات هنري‌اش را هم كارگرداني مي‌كند. فروزند آنجا كه بايد با تمام وجود سختي‌هاي به صحنه آوردن يك نمايش را به جان ‌خريده و آنجا كه احساس كرده بايد فاصله بگيرد، ترس به خود راه نداده است. از اين نظر جزو انگشت‌شمار هنرمنداني قرار مي‌گيرد كه غم نان را به بهانه‌اي براي هنرفروشي بدل نمي‌كنند و همواره پاي كيفيت اثر خود مي‌ايستد. چنانچه ١٢ سال در تبعيدي خودخواسته به سر برد و كارگرداني نكرد تا همين سال قبل كه بار ديگر تصميم به كارگرداني گرفت و با نمايش «بهمن» به تئاتر شهر آمد و البته كه با استقبال تماشاگران مواجه شد. فروزند امسال با نمايش «مافيا» تجربه‌اي ديگر پشت سر گذاشت كه اين‌بار نيز با حضور چشمگير مخاطبان همراه شد. نمايشي كه براساس سرگرمي آشناي اين روزهاي جوانان طبقه متوسط شكل گرفت. بازي‌اي كه در خانه‌ها و جمع‌هاي دوستي اجرا مي‌شود و طي آن بايد با نقش بازي كردن حريفي از ميدان به در شود و در نهايت به جايي مي‌رسيم كه خيلي‌ها با حربه «دروغ‌، ريا و كلك» از بازي خارج شده‌اند. فرهنگي كه اين روزها نه تنها در خانه‌ها كه ظاهرا به زندگي اجتماعي‌ -محل كار و خيابان و همه‌جا- رسوخ كرده است. به راحتي آب خوردن با سرنوشت يكديگر بازي مي‌كنيم و هر روز نيز به روي يكديگر لبخند مي‌زنيم. درباره سال‌هاي پشت سر و شرايطي كه منجر به شكل‌گيري نمايش‌نامه «مافيا» شد به گفت‌وگو نشسته‌ام كه در ادامه مي‌خوانيد.

گفت‌و‌گو با عوامل نمایش «ماراساد» / چه کسی زندگی را درست می‌بیند؟ چهارشنبه 30 فروردین 1396 21:20
.

گفت‌و‌گو با عوامل نمایش «ماراساد» / چه کسی زندگی را درست می‌بیند؟

یک نفر روی جعبه چوبی کوچکی ایستاده، از کمر خم شده و دستانش آویزان است، صداهای عجیبی شنیده می‌شود که گویی آنیما، روان زنانه مرد از ناهشیارش به نجوا سربرآورده است. زمین پر از کاغذپاره‌هایی سفید است، از سقف پارچه‌های سفیدی آویزان‌اند که تداعی کننده زخم و بیمارستان هستند. تختی چوبی با تکه‌های متحرک میان صحنه لم داده و چند کاسه روی در اتاق پخش شده‌اند. همه چیز مهیاست که مخاطب یک تیمارستان خیس را تصور کند. نمایش «ماراساد» با سقوط زن-مرد از روی چهارپایه کوچک آغاز می‌شود. همان اندازه که نام نمایشنامه، «شکنجه و قتل ژان پل مارا، به‌نمایش درآمده توسط ساکنان تیمارستان شارانتون، به کارگردانی مارکی دوساد» نوشته پیتر وایس عجیب است، اقتباس مریم برزگر از آن نیز غریب است. مارکی دوساد، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، یکی از شورشی‌ترین انسان‌های تاریخ علیه قوانینی است که در لفافه عناوینی چون عفت و پاکدامنی وضع شده و دست و پای بشر را بسته است. ژان پل مارا سردار خون‌آشام ارتش ژاکوبن‌ها در انقلاب فرانسه است که بر اثر بیماری پوستی و سوزش بدن در لاوک آب خنک به‌سر می‌برد و توسط شارلوت کورده، دختر جوانی از مخالفان تفکراتش در حمام به قتل می‌رسد. رویارویی این سه شخصیت در قالب یک بازیگر و همراهی پرستار ساد و سیمون با این آشفتگی تماشاچی را با خودِ درونی واقعی‌اش مواجه می‌کند، با این پرسش که به‌راستی «ما که هستیم؟.» این نمایش تا ششم اردیبهشت در تالار مولوی اجرا خواهد داشت.

مي‌دانستم سرنوشتم به بازيگري گره مي‌خورد دوشنبه 28 فروردین 1396 13:23
گفت و‌گو با فريد سجادي حسيني به بهانه بازي در فروشنده و بازگشت به صحنه تئاتر

مي‌دانستم سرنوشتم به بازيگري گره مي‌خورد

فريد سجادي حسيني پيش از آنكه با حضور در فيلم سينمايي «فروشنده» به چهره‌اي آشنا بدل شود، به واسطه فعاليت‌هاي تئاتري‌اش بين قديمي‌هاي نمايش، شناخته شده بود و علاوه بر آن سال‌ها در كسوت كارگردان و دستيار كارگردان آثار سينمايي و تلويزيوني به فعاليت پرداخت. كارنامه كاري او نيز نشان از پيوند با هنر تئاتر و هنرمنداني مثل مهين اسكويي و داوود ميرباقري دارد. و‌لي قبل از همكاري با ميرباقري كه آن سال‌ها در تئاتر خوش مي‌د‌رخشيد به واسطه حضور در تئاتر آناهيتا و آشنايي با آموزه‌هاي استانيسلاوسكي در كلاس‌هاي مهين اسكويي بيشتر با اين هنر آشنا شد و بعدها از زماني كه داوود ميرباقري «دندون طلا» را در سالن اصلي مجموعه تئاترشهر روي صحنه برد به عنوان دستيار با او همكاري كرد. ارايه بي‌‌نقص نقش در برابر دوربين فرهادي، آن‎هم در سن ٦٨ سالگي به اين معني است كه سجادي حسيني آموزه‌هاي اساتيد تئاتري‌ چون مهين اسكويي و تكنيك‌هاي استانيسلاوسكي را به خوبي فرا گرفته است. مرد پا به سن گذاشته و دوست داشتني داستان ما در جريان مصاحبه نشان داد دلي دريايي دارد و دست تقدير و سرنوشت را مي‌شناسد. مي‌گويد: «سال‌ها در خلوت خودم فكر مي‌كردم هرچه سنم بيشتر شود علاقه بيشتري به بازيگري پيدا خواهم كرد. نمي‌دانم چرا هميشه اين فكر در سرم مي‌چرخيد كه در نهايت سرنوشتم به بازيگري پيوند مي‌خورد. » اواخر اسفند ٩٥ بود كه او بعد از بيش از يك دهه غيبت با ايفاي نقش در نمايش «ترن» به كارگرداني حميدرضا آذرنگ به خانه قديمي بازگشت. به همين بهانه با او گفت‌وگويي انجام داديم كه در ادامه مي‌خوانيد.

گفت‌وگوی فرهاد مهندس‌پور با بهرام بیضایی پس از شش سال دوری از وطن جمعه 4 فروردین 1396 16:51
احساس مي‌كنم كه در ايرانم - ايران آرمانى‌ام

گفت‌وگوی فرهاد مهندس‌پور با بهرام بیضایی پس از شش سال دوری از وطن

بهرام بیضایی در این سال‌های دوری از وطن سکوت کرده و کمتر تن به گفت‌وگو داده است. یکی از مؤثرترین نمایشنامه‌نویسان تئاتر ایران که نمایشنامه‌نویسی را از سال‌های دبیرستان آغاز کرد و در سال‌های نخست دهه پنجاه نیز با ساخت فیلم «رگبار» به عرصه سینما آمد؛ هنرمندی چندوجهی که با پژوهش‌هایی ارزنده در تئاتر، با ایجاد موج نوی نمایشنامه‌نویسی در ایران، با نگارش فیلمنامه‌هایی ماندگار در تاریخ سینمای ایران، با کنش و واکنش‌هایش به عنوان یک هنرمند مستقل در همه ایام و... از خود استادی تمام‌عیار ساخته است. هنگامی که بهرام بیضایی در نخستین روزهای شهریور ٨٩، همراه با همسرش مژده شمسایی و فرزندشان نیاسان تهران را به مقصد کالیفرنیا ترک کرد تا تنها برای یک سال تدریس در مرکز ایرانشناسی دانشگاه استنفورد از وطن دور باشد، هیچکس فکرش را نمی‌کرد این سفر کاری، آن هم برای تدریس در دانشگاهی که بر پیشانی‌اش نوشته شده: «نسیم آزادی می‌وزد» بیش از شش سال ادامه یابد. آنچه در سالیانِ بیش از نیم‌قرن کوشش بیضایی برای فرهنگ ایران بر جا مانده، چنان سترگ و یگانه است که هر دم، دوری‌اش از وطن و محرومیت هرچه‌بیشترِ ما از گنجینه‌ای که اوست، تبدیل به آه و افسوسی شود، و چنان از او بی‌خبر باشیم که فرصت را مغتنم بدانیم و از شاگرد او فرهاد مهندس‌پور که امروز خود نیز استاد دانشگاه است، بخواهیم تا با استاد خود از راه دور گفت‌وگو کند و حاصل آن، اکنون در آستانه بهار نو، مقابل دیدگان مشتاق شما باشد. به امید سال و سالیانی که دیگر بار بتوانیم نمایشی از او را در وطن روی صحنه ببینیم و در دانشگاه‌های ایران تدریس کنند.

گفت‌وگو با باران کوثری به بهانه ایفای نقش در تئاتر +٩٦٣ دوشنبه 16 اسفند 1395 13:52
.

گفت‌وگو با باران کوثری به بهانه ایفای نقش در تئاتر +٩٦٣

باران کوثری، یک بازیگرِ صِرف نیست. او به اعتبار بازیگربودنش، نقش اجتماعی خود را نیز ایفا می‌کند و به ‌همین ‌سبب توانسته همچون مادرش رخشان بنی‌اعتماد، هنرمندی تأثیرگذار باشد. باران کوثری این روزها تئاتر +٩٦٣ را در سالن موج نو روی صحنه دارد،

لیرشاه پایان یک تریلوژی نیست چهارشنبه 11 اسفند 1395 13:32
میزگردی با حضور عوامل لیرشاه به کارگردانی محمد عاقبتی

لیرشاه پایان یک تریلوژی نیست

لیرشاه یکی از متن‌های معروف ویلیام شکسپیر، نویسنده معروف است که تاکنون اجراهای مختلفی از این نمایش‌نامه در سراسر دنیا روی صحنه رفته است؛ به تازگی محمد عاقبتی این نمایش را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده، با این تفاوت که این اجرا برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شده و مخاطبی که هدف گرفته نوجوانان هستند؛ در این مصاحبه با محمد عاقبتی، محمدحسن معجونی، لیلی رشیدی و کیوان سررشته درباره جزئیات این اتفاق به گفت‌وگو پرداختیم:

گفت‌و‌گو با حسین پاکدل کارگردان نمایش «کابوس حضرت اشرف» چهارشنبه 4 اسفند 1395 11:56
.

گفت‌و‌گو با حسین پاکدل کارگردان نمایش «کابوس حضرت اشرف»

می‌گویند تاریخ را فاتحان می‌نویسند، اما کدام فاتح به اندازه هنر ماندگار و پابرجاست؟! باید اعتراف کرد تاریخ را هنر زمانه می‌نویسد، چرا که هرقدر هم که دست و پای هنرمند بسته باشد، چنان در لفافه کمر به نگارش جامعه خود می‌بندد که حتی از اوزان اشعار به‌جا مانده هم می‌توان فهمید روزگار چگونه گذشته است: «در آستین مرقع پیاله پنهان کن/ که همچو چشم صراحی زمانه خونریزست.» هنر نمایش نیز بواسطه پویایی و زنده بودنش و انتقال سینه به سینه، یکی از مهم‌ترین ابزارهای روایت تاریخ است، همچون تعزیه. «کابوس حضرت اشرف» حسین پاکدل نیز روایت امروزین و نگاهی مدرن به تاریخی معاصر است که زندگی قوام‌السلطنه را تعمیم داده و با ته‌مایه خیال تصویرش کرده است. حمیدرضا نعیمی، آرش فلاحت پیشه، بهنام شرفی، محمد صادق ملک، سوده شرحی، مهدی پاکدل، عاطفه رضوی، نیکی مظفری، صالح لواسانی، مجتبی بابایی فرد، امیرکاوه آهنین جان و کورش تهامی اجراگران این تاریخ سیار هستند که تا 23 اسفندماه از صحنه سالن استاد ناظرزاده کرمانی می‌گذرد.

گفت‌وگو با آزاده صمدي به بهانه ايفاي نقش در نمايش «آيس‌لند» سه شنبه 26 بهمن 1395 15:44
تئاتر قلبم را به هيجان مي‌آورد

گفت‌وگو با آزاده صمدي به بهانه ايفاي نقش در نمايش «آيس‌لند»

نمايش «آيس‌لند» نوشته نيكلاس بيلون، نمايشنامه‌نويس جوان كانادايي است كه به كارگرداني آيدا كيخايي و ايفاي نقش آزاده صمدي، احسان كرمي و فهيمه امن‌زاده در سالن تئاتر باران روي صحنه رفته و استقبال تماشاگران را به دنبال داشته است. اتفاقي جذاب براي نمايشي برپايه «مونولوگ» كه توسط سه شخصيت روايت مي‌شود. آزاده صمدي با ايفاي نقش در «آيس‌لند» دومين تجربه متوالي حضور در نمايشي را پشت سر گذاشت كه بر اساس مونولوگ خلق شده است. با او درباره تجربه اخيرش، جهاني كه در بازيگري براي خودش در نظر دارد و سال‌هاي آغازين ورود به تئاتر گفت‌وگو كرده‌ايم. صمدي در سال‌هاي پرنشاط هنرهاي نمايشي وارد دانشگاه شد و همزمان به كسب تجربه عملي پرداخت كه ايفاي نقش در نمايش «بي‌شير و شكر» - ١٣٨٣- كاري از حميد امجد حاصل آن دوران است. اين بازيگر به ويژه در سال‌هاي اخير بسيار فعال‌تر از گذشته با گروه‌هاي نمايشي همكاري مي‌كند. به همين نسبت در سينما نيز حضور پررنگ‌تري دارد اما بهانه اصلي گفت‌وگوي پيش‌رو استمرار حضورش در آثار نمايشي است.

تئاتر آلترناتیو متکی بر فهم تماشاگر سه شنبه 19 بهمن 1395 14:17
گفت‌وگوى سياوش قائدى با آرمين جوان، به بهانه اجراي «دستگاه»

تئاتر آلترناتیو متکی بر فهم تماشاگر

آرمين جوان كارگردان جوانى با ايده‌هاى تازه است. او تجربه‌گراست و «دستگاه» تازه‌ترين اثر او كه با مشاوره فرهاد مهندس‌پور روى صحنه آمده نيز در راستاى همين تجربه‌گرايى است. سياوش قائدى كه خود از چهره‌هاى تئاترى است، با جوان گفت‌وگو كرده است.

چرا جشنواره‌ای که اصغر فرهادی‌ها ساختند، تعطیل شد سه شنبه 12 بهمن 1395 16:28
تئاتر را قربانی پول می‌کنند

چرا جشنواره‌ای که اصغر فرهادی‌ها ساختند، تعطیل شد

چه کسی است که نپذیرد فضای مجازی الان تاثیرگذارترین رسانه ممکن در جامعه ما به شما می‌رود اما نقدی در این باره وجود دارد؛ بعضی جریان‌ها با حجم گسترده‌ای از تبلیغات در فضای مجازی برای خودشان حاشیه امنیت کاذبی ایجاد کرده‌اند. بنابراین مخاطب دچار سردرگمی می‌شود و روی خوش به این جریان‌ها نشان می‌دهد.

گفت‌وگو با سهراب سلیمی، درباره رکن‌الدین خسروی جمعه 8 بهمن 1395 13:57
نوآوری و احقاق حق دیگران

گفت‌وگو با سهراب سلیمی، درباره رکن‌الدین خسروی

رکن‌الدین خسروی یکی از بنام‌ترین و بهترین کارگردانان تئاتر ایران است که از سال ١٣٣٦ فعالیتش را آغاز کرد اما برای یادآوری این نام‌آوری به سراغ سهراب سلیمی رفتیم. او را در مقام کارگردان، طراح صحنه، چهره‌پرداز و بازیگر می‌شناسیم که در سال‌های آغازین کارش با رکن‌الدین خسروی آشنا می‌شود و از او تأثیرات دامنه‌داری می‌گیرد که در مقام دستیار، طراح و بازیگر در کنارش حضور داشته است. این گفت‌وگو به درازا کشیده اما بخشی از آن را با اشاره به دو اثر نمایشی لبخند باشکوه آقای گیل و ابراهیم توپچی و آقا بیک از کارهای بنام رکن‌الدین خسروی می‌آوریم که به یک شناخت نسبی از این بزرگمرد ایرانی برسیم:

گفت‌وگو با عوامل اجرائی نمایش «کلاغ» به کارگردانی سمانه زندی‌نژاد سه شنبه 28 دی 1395 17:47
كنش‌هايي در جهان مدرن

گفت‌وگو با عوامل اجرائی نمایش «کلاغ» به کارگردانی سمانه زندی‌نژاد

در فرهنگ بریتیش «کلاغ» پرنده‌ای کینه‌جوست و عاشق چشم مردگان. بعد از مرگ انسان این کلاغ است که به سراغش می‌رود و چشم‌هایش را از کاسه بیرون می‌آورد! در نگاه اول شاید نمایش «کلاغ» درباره انتقام و انتقام‌جویی باشد، اما این تنها لایه ظاهری نمایش‌نامه است و درواقع این نمایش‌نامه درباره عشق است و پیچیدگی آن؛ عشقی به‌ظاهر فراموش‌شده دوباره آتشی زیر خاکستر، جان می‌گیرد و این آغاز ماجراست. اگر می‌خواهید نمایشی عاشقانه، مدرن و پیچیده ببینید به تالار چارسو سری بزنید. به بهانه اجرای «کلاغ» با عوامل اجرا- سمانه زندي‌نژاد (كارگردان) و سهيلا گلستاني و مرتضي اسماعيل‌كاشي (بازيگران)- به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

بهروز غريب‌پور: «هاشمی» بنیانگذار حرکت‌های رو به جلو چهارشنبه 22 دی 1395 13:18
.

بهروز غريب‌پور: «هاشمی» بنیانگذار حرکت‌های رو به جلو

بهروز غريب‌پور يكي از مديران فرهنگي است كه بارها پروژه‌هاي دست‌اولي را براي كشورمان به سرانجام رسانده‌ است و در دوره رياست‌جمهوري آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني توانست فرهنگ‌سراي بهمن را به سرانجام برساند. سامان‌دادن به آن فرهنگ‌سرا هنوز هم يك حركت فرهنگي تأثيرگذار به شمار مي‌آيد. با او درباره اين شخصيت انقلابي گپ زده‌ايم

چرا تماشاگر باید برنجد یکشنبه 19 دی 1395 13:08
گفت‌وگو با روزبه حسینی، طراح هنری و کارگردان دیوان تئاترال

چرا تماشاگر باید برنجد

«مش ببول» در شرایط قحطی آب، عاشق «سرور» شده است. مهریه سرور آب قنات کوه بیستون است. ببول از سویی و «آفتاب» و «مهتاب» از سوی دیگر به رهنمود پهلوان به نمایندگی از مردم شهر هفت‌دروازه، به کوه بیستون می‌زنند و در آنجا فرهاد کوه‌کن را ملاقات می‌کنند... .