جمالی نشان میدهد سانسور بهسبب ذات خشنش، نمیتواند سازنده باشد و خشونت درنهایت به امری تخریبگر بدل میشود.
به نظرم امروز جامعه در پیوند این دو خیلی پیشروتر عمل میکند. یعنی در اجراهای معترضانهاش به ما میآموزد که باید خلاق و آفرینشگر باشیم. حالا دلایل اعتراض و انتقادش صنفی است، غم نان است یا مطالبات دیگر. ولی وقتی به تئاتر میرسیم این رویکردها به چالشهای شخصی فرو میغلتند. ارجاع من در اجرای «ارور404» اتفاقا بیش از آنکه به درون جامعه تئاتر باشد، به جامعه بیرون است که بدانیم مردم دارند طور دیگری فکر میکنند.
یکی در دهه 70 میلادی در نیویورک اتفاق افتاده، یکی آغاز 2022 در تهران. قطعا با نگرشهای متفاوت که اصلا قابل مقایسه نیستند. در اجرای لکمپت، پرفورم به معنای طراحی رقص کارکرد داشته و مداخله کارگردان اساسا از جنس دیگری بوده. اما هر دو در اینکه قصد داشتند اجرایی بسازند درباره ساختن نشدن اثر نمایشی، اشتراک نظر دارند. حالا فکر کنید گروه ووستر (Wooster Group) به نقاط برخورد سینما و تئاتر فکر میکرده، من نمیدانم اجرای نهایی آنها دقیقا به چه صورت بوده، ولی با در نظر گرفتن رویکردشان و فیلمهای کوتاهی که دیدم، میتوان تصور کرد که تصاویر ویدیویی در اجرای «وسوسه سنت آنتونی» 1988 کارکرد مهمی داشته باشد. شاید هم نه! و من دیگر دارم رویا میبافم. ولی حداقل دیدهام که بازیگر «وسوسه سنت آنتونی» در بخشهایی از میکروفن استفاده میکند. هر دو به جنسی نازیبایی دامن میزنند. این نقاط اشتراک جالبند.
«اِرور۴۰۴» به کارگردانی عباس جمالی و تهیهکنندگی مصطفا کوشکی از اول اسفند ماه در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.