وقتي پدرم براي اولين بار به من درباره همشهري كين گفت، خبري از مانكيويچ نبود. فكر كنم اصلا به او فكر هم نكرده بود. هر چه ميگفت درباره اورسن ولز بود. چهره مورد علاقهاش هم وينستون چرچيل بود:«بله، من گيج و منگم از نوشيدني، تو هم زشتي ولي منم كه فردا هوشيارم.» اين جور چيزها را دوست داشت. اين چهرهها و جملههايشان را مثل غذا قورت داده بود.