سیدمرتضی فاطمی در چهارمین حضور جهانی خود با فیلم «بیمادر» جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره رینبو لندن دریافت کرد.
بی مادر نهتنها نتوانسته باتوجه به موضوع فیلم یک داستان مادرانه آرام و عاطفی را به تصویر بکشد بلکه در نقطه مقابل و بدون کارکرد منطقی، صحنههای خفگی دختر بچهای در آب یا مردن فرزند را نشان میدهد و این مقدار سیاهنمایی کارکردی در فیلم ندارد و نقطه طلایی یا ایجاد اتفاقی خاص نیست و تنها بار مصیبتزدگی و تلخی آزاردهندهای را به بیننده منتقل میکند و بهطور کلی توازن تلخی و شیرینی یا بهتر است بگوییم مادرانگی را در اثر از بین میبرد.
موضوع رحم اجارهای بارها در ملودرامهای یکی، دو دهه اخیر دیده شدهاند؛ از «شهرت/ایرج قادری» گرفته تا «دعوت/ ابراهیم حاتمیکیا» و از «با دیگران/ناصر ضمیری» تا «بهت/ عباس رافعی» و «تمشک/ سامان سالور». همه آنها هم یک پیرنگ واحد دارند؛ زوج ثروتمندی که حسرت داشتن بچه خودشان را دارند و متعاقبا عقد قرارداد رحم اجارهای با زنی مفلوک و درمانده.
سینمای ما کلا ژانرمحور نیست، بلکه متکی به «گونه» است و گونهاش هم، منهای معدود کارهایی، عمدتا اجتماعی است. ولی من فکر میکنم که فیلمم فراتر از نگاه اجتماعی صرف است و فکر میکنم یک خودپرسشگری در انسانها ایجاد میکند. عمیقا معتقدم که سینما و فلسفه در یکجا به هم میرسند و آنهم خودپرسشگری است.