نخستین نشست نقد صحنه با حضور بهاره رهنما، شیوا اردویی، علیرضا نراقی و بهزاد صدیقی در فرهنگسرای ارسباران برگزارمیشود.
محفل بیعاری، نمایش شکلگرایی است که از زبان یکی از سرکوبشدهترین قربانیان طبقات انسانی در تاریخ، یعنی خواجگان (اخته شدگان)، روایت میشود.
ماراساد به کارگردانی مریم برزگر البته نمایش تنآسایی نیست اما نارسا، اخته شده، سردرگم و کمارتباط با مضامین و شاکلههای محتوی و اجرایی متن جنجالی پیتر وایس به نظر می رسد.
بی پدر، محمد مساوات، نمایش افشاگر و ویران کنندهای است. ضربه میزند، از جای میجهاند و برمیآشوبد. به قول آنتونن آرتو ، این آشفته کردن هستی آدمی از ویژگیهای اصلی تئاتر است. این نمایش بخشهایی از وجود را بینقاب کرده و ابعاد دیگری از آن را معرفی میسازد و به دنبال آن وارد ساحتهای حیرتزا و بیپردهتری از هستی این وجود، در عرصه میشود.
مجید اصغری: چه خوش اقبال هستیم که نمایش " بوف کور " را در آغاز سال ۹۶ میبینیم و از آن لذت میبریم. با این بهانه به دلمان صابون میزنیم، به خود امید داده و زیرلب زمزمه میکنیم " سالی که نکوست از بهارش پیداست ".
در نمایش بوف کور، بخش مهمی از روایت توسط بازیگر نقش راوی، صرفا بازگو می شود و دست بر قضا زبان نمایشنامه در این بخش ها پرتصنع و شاید پس زننده است. لحن نوشتاری به طور کامل و ارگانیک به لحن اجرایی تبدیل نشده است.ضمن اینکه این زبان اجرایی مالیخولیا، کیفوری و رنجوری،خماری و حتی تاریخیت مستتر در لحن روایی متن بوف کور هدایت را بارز نکرده است.
" منِ توی آینه " دیدی فراتر از این کلیشهها را دنبال میکند و در جستجوی مفهوم و رابطهای تازه از منِ درون آینه است. غزل شجاعی با نگارش این اثر نشان میدهد که جدا از کنشگری میتواند استعدادهای نهفتهی خود را در نمایشنامهنویسی نیز محک بزند. او به خوبی کلیشههای دمدستی و رایج این گونه آثار را شناسایی کرده و تا حدی در شروع اثر توانسته از آنها نیز دور شود. این روند تا لحظه آشنایی دختر با منِ درونِ آینه به خوبی قوام میابد و پیش میرود. این لحظه دقیقاً همان نقطه عطف ابتدایی نمایشنامه ماست که حتی در این اثر به خوبی پردازش میشود.
نمایشنامه یک اثر برای سنین کودکان و نوجوانان باید از سادگی، طراوت، امید و نشاط توأم با آگاهی برخوردار باشد. دوستان فکر میکنند هرچه اجرا شل و وِلتر باشد یعنی مقصود ما از سادگی نیز همان است! به هیچوجه اینطور نیست. سادگی در ژانر کودک و نوجوان باید در فرم روایی اثر ساخته و پرداخته شود.
خدا رحمت کند جناب هوشنگ کاووسی را. روحشان شاد. او بود که اولین بار از اصطلاحی به نام " فیلمفارسی " برای آثار سینمایی نازل، مبتذل و پیش پاافتاده استفاده کرد. این رویکرد کاووسی که خود از پیشگامان نقد تحلیلی در ایران به شمار میرفت برای آن بود تا مرز میان آثار هنری شریف با سخیف تمیز داده شود و تذکر دهد که هر ننه قمری که پشت دوربین نشست و ژستِ هنری گرفت کارگردان نیست و هر آشغالی که روی پرده سینما نمایش داده شد الزاماً نباید فیلم خطاب شود. حال در چنین شرایطی خلأ وجود کاووسی نامی در فضای تئاتری ما تا چه میزان میتواند حسرتآمیز و دردآور باشد. مقصودم این نیست که تئاتر ما نیاز به یک ناجی دارد. به هیچ وجه. تئاتر ما مدتهاست که بوی گند گرفته و به هوای تازه نیاز دارد. نسیم خوشِ آگاهی و تفکر. صداقت و اگر خدا خواست کمی شرافت در پدید آوردن یک اثر هنری. بگذریم...
به نظر میرسد نمایش ترن هر چند بار احساسی و اجتماعی که بر دوش بازماندگان شهداست را بهخوبی فهمیده است، اما در تحلیل سیاسی و اجتماعی درمیماند. این درماندگی به ارائه تصویرهای غیرواقعی منجر میشود. در اجرا هم نمایش ترن اختلالهایی دارد
جلسه نقد و بررسی نمایش «مدار بسته» به کارگردانی و نویسندگی پگاه طبسینژاد روز سه شنبه سوم اسفند ماه توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار میشود.
نمایش "بازگشت به خانه" در ادامه سلسله نشست های "دوشنبه های نقد تئاتر" کانون ملی منتقدان در تماشاخانه ارغنون برگزار می شود.
نمایش " حرفهای " اثری روان، سرپا، قوام یافته و دارای نبضی یکپارچه با چند اشتباه کوچک است که با برطرف شدنش، لایق آن میشد که به عنوان یکی از بهترین کمدیهای چند سال اخیر خطاب شود. اما با این حال نمایش با در اختیار داشتن کنشگرانی حاذق و مجرب، از ادا و اطوار و خودنمایی مبرا بوده و به اثری دوستداشتنی و جذاب تبدیل شده است. اما افتخارات این اثر پیش از این که مدیون کیانیان، هاشمی و رهنما باشد، مدیون دوشان کواچویچ است.
نقد و بررسی نمایش "بلاتاریا" نوشته و کار مهدی رحیمی سده دوشنبه 25 بهمن توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار میشود.
نمایش آگاه به اشتباهات خود است و خود میخواهد خودش را روی صحنه زیر سوال ببرد. انگار اثر دارد جار میزند که مخاطب عزیز ما را نقد نکنید. از ما ایراد نگیرید. ما را بپذیرید و به ما حق بدهید که جویای نام باشیم. چه کنیم که ما را در سالنهای معتبر مرکز شهر که تحت اختیار سوپراستارهای سینمایی است راه نمیدهند و چارهای نداریم که دراینجا، در جنوبیترین نقطه تهران به اجرای نمایش میپردازیم.
نمایش " مارکس و کوکاکولا " اثری شریف است و بیادعا. به شدت نسبت به اوضاع جهان پیرامونش دغدغهمند است. نمایشنامهای آبرومند از " نیل اسکو " در ژانر کمدیسیاسی که وجه سیاسی بودنش به کل کار میچربد و حتی پا را فراتر نهاده و به مسائل زناشویی یک زوج دانشجو میپردازد.
مسعود رایگان علت کارکردن این متن را درواقع فجایع رخداده در منطقه خاورمیانه میداند. این روزها جنگ و شقاوت بیداد میکنند و همه بیآنکه بدانند انسان هستند دیگری را میکشند و آن را به دیگری نسبت میدهند و خود را از قتل مبرا میدانند.
تئاتر تلهموش می توانست از حیطه ی یک طرح خوب پا را فراتر بگذارد و اجرایی تر شود. این طرح، تمام موارد مورد اشاره را داراست اما در حد همان پلات خوب باقی مانده است.
با هدف معرفی و نقد آثار شرکت کننده در جشنواره تئاتر فجر کارگروه نقد، تعدادی از نمایش های حاضر در بخش های گوناگون را مورد بررسی قرار خواهد داد.
مهرداد خامنهای با وجود سه دهه تجربه، پژوهش و کارگردانی در عرصههای تئاتر و سینما در کارنامه کاری خود، برای من در وهله اول نه یک تئاتری است و نه یک سینماگر. وی برای من بیشتر به یک فعال اجتماعی میماند تا یک هنرمندِ تئاتری یا سینمایی. او بیشترفضای تئاتر را به چشمِ یک پایگاهِ مهمِ اجتماعی میبیند تا محیطی برای بیان دیدگاههای هنری.
حسن پارسائی: نمایش "کلاغ" سمانه زندینژاد به دلیل آدابته ایرانی، تأویلآمیزی و تحلیلپذیری، اجرایی دیدنی به شمار میرود.
نمایش بانوی گمشده ما را متوجه گمشدگیهای بزرگی خواهد کرد که در صورت از دستدادن روابط انسانی به دامچاله افسردگیها و اضمحلال روحانی دچار خواهیم شد.
حسین کیانی در زمینه تئاتر ایرانی و با بهرهمندی از نقطهنظرات انتقاد اجتماعی همواره یکی از پایههای اساسی تئاتر این روزهای ماست و البته پارسا پیروزفر هم در این سالها همواره بر وجوه منتقدانه در آثارش تأکید کرده است و شاید گلنگری گلنراس از دیوید ممت نقطهعطفی از این لحاظ باشد که در برداشت اخیرش از آنتوان چخوف نیز تأکید دوبارهای بر این موضوع میکند، البته با این تفاوت که اینبار از منظر طنز به آن میپردازد. محمدحسن معجونی هم اینبار یکی از تندترین متنهای نمایشی قرن بیستم را به صحنه آورده است که در آن آرنولد وسکر ایرلندی آشکار و پنهان انتقاداتش را بر سرمایهداری حاکم بر انگلستان وارد ميكند. البته معجونی خواسته زهر تندرویهای متن وسکر را بگیرد چون دیگر زمانه اکنون با ٥٠، ٦٠ سال پیش متفاوت است و از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی ایران و انگلستان هم نوع مواجهه را تغییر داده است. در آنجا مواجهه ملیتها دلیل اصلی شکلگیری آشپزخانه است و در اینجا حضور کارگران در یک آشپزخانه تنها دلیل مواجهه شده است.
مرادی با این کار به ما گوشزد میکند که همهی ما و حتی خودش به عنوان کارگردان اثر در خشونت علیه زنانمان نقش داشتهایم و با پذیرش این واقعیت است که میتوانیم در جهت اصلاح این مسئله برآییم.
رامبد جوان و نگار جواهریان داوران مسابقه نقد تماشاگران نمایش «کلاغ» شدند.
ترس از تماشاگر گمانم ترسی باشد ابدی. ترس از تماشاگر دانشجو به نظرم چیزی بسیار پیچیدهتر است. این دادهای که با شما به اشتراک میگذارم را هنوز راهی برای پردازشش پیدا نکردهام. نمایش به خاطر کاریکاتور شدن صحنههای مختلف باعث خندهام میشد. خندهای که بعد از مدتی متوجه شدم خیلیهای دیگر هم در سالن دچارش شدهاند.
همه مشکل ما این است که میخواهیم نمایشمان را صرفا بر اساس ایده و ساخت تصاویری که سالهاست منسوخ شدهاند پیش ببریم و دور از انتظار نیست اگراین شیوه کارساز نباشد، در گل بماند و قدمی پیش نبرد. مشکل آن جایی است که ما خروارها ایده اجرایی را روی هم تلنبار کرده، کمی از سنت و کمی از خشونت های مدرن نیز رویش گذاشته و اسمش را میگذاریم " پست مدرنیزم ". به همین راحتی!
در تماشاخانه ارغنون، یک ربع به شش عصر یک شب پاییزی، گروه پایا با دراماتورژی ماهرانه یک کارگردان جوان و دلآگاه از متن شکوهمند بزرگ استاد مسلم هنرهای دراماتیک، ادیب اریب و تئاترشناس بیبدیل همه قرون و اعصار، ویلیام شکسپیر، نمایشنامه «هیاهوی بسیار برای هیچ» را بر صحنه برده است. بیگمان انسانی که این متن زیبای شکسپیرینهای کهنهکار راسته کمپانی رویال تئاتر لندن؛ یعنی هیاهو ساخته و پرداخته و به قول خودش که درست هم هست (و برداشت آزاد از آن بر صحنه آورده) یک تئاتری اندیشمند و صحنهشناس است: میگویم و میآیمش از عهده برون.
در این سالها نمایشهای بسیاری از چخوف به روی صحنه آمده است؛ نمایشهایی که جملگی سعی بر وفادارماندن به متن چخوف یا شخصیتها و تمهای نمایشنامههای اساسی وی مانند ایوانف، دایی وانیا، سه خواهر، مرغ دریایی و... داشتهاند. ماتریوشکا اما در این میان اثری است یگانه و منحصربهفرد که به غایت از ویژگیهای اثری چخوفی تبعیت میکند.
یکبار دیگر امکان بازنمایی طبقه کارگر به میانجی نمایش آشپزخانه، به نویسندگی آرنولد وسکر انگلیسیزبان مهیا شده است؛ نمایشی در رابطه با کارگران یک آشپزخانه که در تولید فراوردهای همچون خوراک برای طبقات مختلف اجتماعی در رستورانی مدرن، مشارکت میکنند؛ همان فراورده تاریخی که «ژان بری یات ساراوین» دربارهاش گفته؛ «گزینش خوراک است که سرنوشت ملتها را رقم میزند».
جلسه نقد و بررسی نمایش «زمستان» نوشته و کار باقر سروش روز دوشنبه مورخ 10 آبانماه توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار میشود.
آروند دشتآرای در ادامه پروژه بینا فرهنگی این چند سال اخیرش، به سراغ مفهومی تازه در قبال شناخت «دیگری» رفته است؛ دیگری در مقام غیر، از کشور، فرهنگ و زبانی دیگر؛ یادآور «گفتوگوی فرهنگها و تمدنها». نام نمایش هم دعوتی به این شناخت است: «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن!»؛ جملهای پر از ابهام و سرگردان میان خواهش و دستور، خطاب تفسیربرانگیز اینروزها در قبال برخورداران، متمولان، مهاجران، مطرودان و پناهجویان. «تصویری» که با ١١ سپتامبر، بهار عربی و جنبش والاستریت و البته سبعیت داعش، بیشازپیش مخدوش شده و بهنظر با رویکرد مطالعات فرهنگی آروند دشتآرای، تصحیح نخواهد شد
چهل و هشتمین برنامه «نقد تئاتر» شنبه (۲۰ شهریور ماه) به نقد و بررسی نمایش «سپنج رنج و شکنج فرخنده» با حضور محمود عزیزی، تاجبخش فنائیان، شهرام گیلآبادی و فریدون محرابی اختصاص دارد.
نشریه جدید "نقد هنر" با رویکرد فرهنگی- هنری به جرگه مطبوعات کشور پیوست.
چهل و هفتمین برنامه «نقد تئاتر» در روز شنبه (۱۳ شهریور ماه) به نقد و بررسی نمایش «شمس پرنده» با حضور پری صابری، هوشنگ توکلی، رضا آشفته، محمد حاتمی و سیروس اسنقی اختصاص دارد.
جلسه نقد و بررسی نمایش «قصه بخت برگشته» نوشته کیومرث قنبری آذر و به کارگردانی رحمت امینی دوشنبه 8 شهریورماه توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار میشود.