نمایش-بوکسور
درباره نمایش «بوکسور»/دلم میخواد قصه بگم
درباره نمایش «بوکسور»/دلم میخواد قصه بگم
«بوکسور» ساده است. تلاشی است برای روایت یک قصه جنایی و شاید خانوادگی. پایان نمایش که غایت اثر است دور از ذهن برای مخاطب معمولی است. نویسندگان به انحای مختلف نشانههایی میکارند تا ما را برای غایت اثر آماده کنند؛ اما محو است، شبیه «هملت» نیست که شاهزاده غمگین دانمارک به استراق سمع عموی خویش مینشیند که در محراب از گناه کردهاش استغفار میکند.
نگاهی به نمایش «بوکسور» دوگانه داستانگویی/داستانگریزی
نگاهی به نمایش «بوکسور» دوگانه داستانگویی/داستانگریزی
نمایش «بوکسور» را میتوان مصداق خوبی برای تقلای داستانگویی براساس سرمایه انباشته دانست. نمایشی به قلم برادران مهربان، روایتی است از خانوادهای از هم پاشیده که در آستانه مرگ پدر، روابطشان آشکار میشود. اقتباسی ایرانی از «اودیپ شهریار» سوفوکل که همچون اثر یونانی دو موضوع عطش قدرت و مسئولیت قرار است شخصیتها را به چالش بکشد.