«بودن» با طراحي و اجراي امير اميري در عمارت روبرو به صحنه رفت. اين عنوان به محض آغاز اجرا به ضد خودش بدل شد، اتفاقي كه احتمالا اميري هم انتظار داشت؛ به بيان ديگر يعني «بودن» آنتيتز خود را در صحنه توليد كرد و مخاطب با شخصيتي كاملا تحت انقياد مواجه شد. فردي كه در مرحله اول با كدهاي يك شخص حاضر در جايگاه تماشاگران و سپس از طريق صدا تحت كنترل بود. جايي كه «بودن» دقيقا به «نبودن» تغيير ماهيت داد. بلايي كه در زمانه تكنولوژي زده و تحت سيطره انواع رسانهها هر لحظه بر سر شهروندان آوار ميشود اما چشمها و گوشها بسته است. بگذريم كه آنچه در «بودن» - بخوانيد نبودن - اتفاق افتاد تنها ناظر به استيلاي تكنولوژي بر زندگي و زمانه ما نبود و هر قدرتي كه دستورالعملي صادر ميكند را در بر ميگرفت. اين گفتوگو بعد از پايان اجراهاي «بودن» انجام شد، درست به اين دليل كه ظاهرا با هنري مواجه هستيم كه تمايل چنداني به بودنش نيست. دانشگاهها و برنامهريزان تئاتر برايش برنامهاي ندارند و گويي همه در نبودن امر معاصر اتفاق نظر دارند.