شايد در بحث از سينماي استيون اسپيلبرگ (و مشخصا آثار چند سال اخير وي) بتوانيم فيلمهاي او را به دو گروه كلي تقسيمبندي كنيم: در يكسو، درامهاي سياسي و غالبا تاريخي او - همچون «اسب جنگ» (٢٠١١)، «لينكلن» (٢٠١٢) يا «پل جاسوسان» (٢٠١٥) - و در سوي ديگر، مسير فيلمهاي فانتزي و علمي- تخيلي كمابيش نوجوانانه كه وي از سالهاي دور با فيلمهايي مانند «برخورد نزديك از نوع سوم» (١٩٧٧)، «اي.تي.» (١٩٨٢) يا حتي «پارك ژوراسيك» (١٩٩٣) آغاز كرده و در دوره متاخر نيز با «ماجراهاي تنتن» (٢٠١١) يا «غول بزرگ مهربان» (٢٠١٦) آن را كماكان ادامه داده است. اكنون اسپيلبرگ، پس از ساخت «پست» (٢٠١٧)، با ساخت فيلم تازهاش، «بازيكن يك، آماده»، بازگشته تا دگربار قدم به جهان فانتزيهاي نوجوانانه بگذارد؛ آنجا كه عرصه خيال به موازات فناوريهاي روزآمد سينمايي قدرت فزايندهاي به خود ميگيرد و «بازيكن يك، آماده»، را بدل به يكي از بهترين نمونههاي معاصر چنين عرصهاي ميكند.