قهرمان نمایش تهرانی این راه را برنمی گزیند و تلختر از آن است که بخواهد به رهایی بیاندیشد. تمام آنچه وی انجام میدهد کشمکش میان خود گمشده و گذشتهای است که راه گریزی از آن وجود ندارد و در نتیجهی آن باید به خیال، آنهم در سیاهترین شکل ممکناش پناه برد.