خشم و هیاهو، نمایشی است که ظاهرا قصد دارد با زهرخند، سیستم اصلاحی و تربیتی را نقد کند و نقش و مسئولیت همه افراد یک اجتماع را بر شکلگیری و بروز بزه و بزهکاری در یک فرد آسیبدیده یادآوری نماید.
پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت- اردشیر شیرخدایی:
ارزشگذاری منتقد: نیم ستاره - ضعیف
اما فارغ از شیوه و سبک اجرایی، محتوی و جهان متن نمایشنامه فاقد عمق، تکثر و روزآمدی منطبق با شرایط جامعه امروز است که معمولا از چنین نگاهی در یک طنز اجتماعی منتقد انتظار میرود. سه زندانی محکوم به اعدام از سرنوشت خود میگویند. در ظاهر قرار است فضای اجتماعی زندگی آنها در خلال این روایتها، هویدا شود. اما نگاه نمایشنامه نسبت به مقولات اجتماعی بزهکاری و آسیبها و سببهای بروز، سطحینگر و در کلیتش از یک الگوی ناقص و کلیشهای از مباحث جامعهشناسی جرم تبعیت میکند. نحوه ابراز نمایش برای نقد نقش خانواده، آموزش و پرورش و سیستم اصلاح و تربیت و نیز فاعلیت فرد «به زبان طنز »، ناکافی است. این نمایش به دلیل رویکرد محدودش، حتی فانتزی فهیمی از مقوله نقد مجازات و تنبیه اجتماعی بزهکاری و قتل ارایه نمیدهد.
ارزشگذاری منتقد: نیم ستاره - ضعیف
اما فارغ از شیوه و سبک اجرایی، محتوی و جهان متن نمایشنامه فاقد عمق، تکثر و روزآمدی منطبق با شرایط جامعه امروز است که معمولا از چنین نگاهی در یک طنز اجتماعی منتقد انتظار میرود. سه زندانی محکوم به اعدام از سرنوشت خود میگویند. در ظاهر قرار است فضای اجتماعی زندگی آنها در خلال این روایتها، هویدا شود. اما نگاه نمایشنامه نسبت به مقولات اجتماعی بزهکاری و آسیبها و سببهای بروز، سطحینگر و در کلیتش از یک الگوی ناقص و کلیشهای از مباحث جامعهشناسی جرم تبعیت میکند. نحوه ابراز نمایش برای نقد نقش خانواده، آموزش و پرورش و سیستم اصلاح و تربیت و نیز فاعلیت فرد «به زبان طنز »، ناکافی است. این نمایش به دلیل رویکرد محدودش، حتی فانتزی فهیمی از مقوله نقد مجازات و تنبیه اجتماعی بزهکاری و قتل ارایه نمیدهد.
نمایش خشم و هیاهو، برای اولین بار در سال ۱۳۷۹ توسط رایانی مخصوص اجرا شده بود. او گفته نمایشنامه با توجه به شرایط امروز جامعه تغییراتی داشته که یکی از آنها اضافه شدن شخصیت زن در نمایش است.
البته شخصیتپردازی این زن و موضوعاتی که حول و حوش او در نمایش طرح میشود اصلا به روز نیستند و اساسا مسایل مشخص و دردهای زنانهای را طرح نمیکند. به نوعی این شخصیت میتواند یک مرد باشد که از مدرسه اخراج میشود و بنا به هر دلیل از خانه بیرون میزند و بعد اجتماع با رفتارش قاتلش میکند. حتی در نمایش به نحوه مواجهه جامعه با او به عنوان یک دختر جوان در مقایسه با پسری که خانه را ترک میکند، کوچکترین اشارهای ندارد.
حکم: اعدام! حرف آخرتو بزن!
سه شخصیت خشم و هیاهو، در حال سپری کردن شب آخر زندگیشان، قبل از اعدام هستند و به ترتیب ماجراهایشان را با زندانی سلول کناری بازگو میکنند. نقشها و تیپهای نمایش به شکل چرخشی توسط بازیگران اجرا میشود. زندانبان، مدیر، روانشناس، راننده، پیرزن و...
دخترکی به دلیل همراه داشتن یک نوارکاست ترانه از مدرسه اخراج میشود. پسرک یتیمی در شهرستان سردسیری دستفروشی میکند و عاشق دختری میشود و به خواستگاریاش میرود. پسری از خانواده شهری متمول، توسط پدرش از خانه بیرون رانده میشود...
هر کدام از این اعدامیها در شب آخر زندگیشان به قتلی که انجام دادند اعتراف میکنند، اینکه یک اتفاق مضحک و تکرارشونده، عامل عصبانیت و نهایتا قتل بوده است. ماجرای بلیط دادن پیرزن به راننده و تکرار عمل باز و بسته کردن زیپ کیفهای تو در تو در بقچههای تو در تو توسط دخترک، یا داستان تکرار چای آوردن دختر برای پسرک دستفروش و بازکردن زیپ ۲۵ شلواری که روی همپوشیده، برای قضای حاجت.. یا قصه چسباندن و کندن اعلامیههای روی دیوار توسط پسر دوم به دستور کلاه سفیده و کلاه سیاهه..
تکرار، به عنوان بنمایه اصلی در این متن و اجرا کارکرد دارد. قرار است اتفاقات و تکرار اعمالی همراه با تکرار جملاتی به شکل کمدی فیزیکال در بدن و بیان بازیگران تسری یابد و در هر حال به شکل مطایبهآمیزی شرایط بحرانی وقوع قتل «خفه کردن» قربانیان منتقل شود.
مدیر و معلم، زندانبان، روانشناس، موعظهگر و… در حال پند و اندرز زندانیان هستند و این جمله در گوش همه آنها تکرار میشود: بعد از مردنات خوب میشی! بنابراین این سیستم اصلاح افراد را به بعد از مرگ آنها موکول میکند. از اعدامیها خواسته میشود با کلماتی که با حرف «خ» شروع میشوند، بسازند.. آنها خر، خشتک، خوک کثیف و خفاش شب و.. میسازند اما اصلاحکنندگان، کلمات خودشناسی، خوشبختی و... را پیشنهاد میدهند تا بر بیکارکردی کلامشان تاکید شود.
بازی سه بازیگر حرفهای نمایش خشم و هیاهو در انتقال این شرایط طنزآلود «و در عین حال تلخ» و اساسا اجرایی کردن این نقاط تکرارشونده متن در همه موارد موفق به نظر نمیرسند.
این تکرارها بیشتر مکانیکی اجرا میشود و ملالانگیز و کمرمق و حتی عصبیکننده است تا نشاط انگیز!
تصادفا نگارنده این متن، اجرای خشم و هیاهو رایانی مخصوص را در تابستان ۱۳۷۹ تماشا کرده است. اجرایی با بازی کارگردان نمایش به همراه علی سلیمانی و مجید آقاکریمی.. به دلیل گذشت نزدیک به دو دهه از تماشای اجرای نمایش، جزییات اجرایی در خاطرم نیست، اما سطح انرژی بالا و اثرگذاری بازی اجراگران آن در ایفای نقشهایشان را به یاد میآورم. اینکه چرا در اجرای اخیر این نمایش سطح تاثیرگذاری بازیها با چاشنی طنز، اینقدر پایین به نظر میرسد دلایلی مختلفی دارد. اما مهمترین آن شاید مدت زمان تمرینها باشدکه به پشتوانه معنوی! حضور نام بازیگران، احتمالا در این اجرا کوتاهتر و خلاصهتر شده است.
مهرداد رایانی مخصوص، دانش آموخته کارشناسی ادبیات نمایشی، کارشناس ارشد کارگردانی تئاتر و دکترای مطالعات تئاتر با گرایش کارگردانی از دانشگاه منچستر انگلستان است. وی بیشتر در این سالها در پستهای مدیریتی در تئاتر فعال بود. ریاست تئاترشهر، مدیر دفترپژوهش و انتشارات مرکز هنرهای نمایشی و ... و مدیر امور بین الملل اداره کل هنرهای نمایشی آخرین منصب اداری او بعد از استعفای اخیرش میباشد. رایانی عضو هیات علمی دانشگاه نیز هست و به تدریس در دانشگاه مشغول میباشد. پیگیری همدلانه با پروژهی خصوصیسازی تئاتر، به عنوان برنامهای که از سال ۱۳۸۴ تحت عنوان کاهش تصدیگری دولت در تئاتر مورد تاکید بوده است، از جمله فعالیتهای وی در دوران مدیریتیاش در دفتر امور بین الملل، ذکر شده است. خصوصیسازی که به گفته بسیاری از کارشناسان و اساتید تئاتر به ضرر اندیشهورزی و تفکر در ساحت تئاتر تمام شده است و به جای ایجاد استقلال واقعی فکری موجب تحمیل مناسبات سوداگرانه اقتصادی بازار کالایی به این هنر اندیشهساز میشود و نیز منجر به جوانمرگی استعدادهای خلاق یا دانشگاهی در بستر سودای بازاریابی و بازگشت سود و سرمایه خواهد شد و در نتیجه با انقراض نسلی خلاق، مولف و آموزنده برای دهههای بعد در هنر تئاتر مواجه خواهیم بود.
اما از جمله اتفاقهای مهم در دوران مدیریتی رایانی مخصوص در این مرکز، وجود نیت تبادل با تئاتر جهان بود. اجرای هملت، به کارگردانی توماس اوسترمایر، کارگردان برجسته و آوانگارد آلمانی در ایران و دعوت از یوجینو باربا برای اجرای نمایش و برگزاری کارگاه آموزشی از جمله این اتفاقها بودند. اما در عین حال تناقض عجیبی هم در میان وجود داشت. توماس اوسترمایر، با ژانر رئالیسم سرمایهدارانه مشهور شد. نوعی زیباییشناسی که مخاطبان را مجبور میکند، خشونت تیره و تار واقعیتی را ببینند که سیستم سرمایهداری ظالمانه مسبب آن است. اوسترمایر همواره سعی کرده ارزشهای اجتماعی سرمایهداری را به پرسش بگیرد و نقد کند. در گزارش گاردین، اشاره میشود اوسترمایر لعنکننده میراث اقتصادی تاچر و بلر «نولیبرالیسم» میباشد که خواهان حذف همه جانبه کمکهای دولت در تمام بخشها است و دل خوشی هم از سیستم کمک مالی بخش خصوصی Private Funding در تئاتر ندارد.
در هرحال انتظار عمومی مخاطبان تئاتر از کارگردانی با چنین سوابقی خصوصا در انتقال و اجرایی کردن دانستههای اخذ شده روز دنیا در عرصه نمایش، بالا است. از طرفی معرفی استعدادهای درخشان جوان خصوصا در عرصهی بازیگری به واسطه به کارگیری آنها در آثار انتخابی از این استاد دانشگاه مورد انتظار است که شاید مناسبات پیچیده و بیرحم بخش خصوصی و اقتصاد گیشه و تصمیمسازیهای ناکارآمد در بخش دولتی مجال ارایه و پیادهسازی چنین اهداف ضروری را نمیدهند.
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater
https://teater.ir/news/12502