حسن معجوني هنرمندي است كه روي پاي خودش مي‌ايستد. او كه در حيطه بازيگري، كارگرداني و تدريس تئاتر فعال است، سال‌ها پيش گروه تئاتر «ليو» را راه‌اندازي كرد و اين گروه از نخستين گروه‌هايي بود كه خيلي زود از حمايت بخش دولتي چشم پوشيد و با طراحي و اجراي برنامه‌هايي مانند برگزاري فستيوال «مونوليو» «جشنواره تك‌گويي گروه ليو» يا پروژه ميكرو تئاتر نشان داد ايجاد يك جريان درست فرهنگي همواره نيازمند حمايت دولتي نيست بلكه اگر خواست و اراده‌اي درست در ميان باشد، بخش خصوصي و خود هنرمندان بهترين برگزاركنندگان چنين رويدادهايي هستند. معجوني كه جزو بنيانگذاران تئاتر خصوصي است، چند ماهي است تهران را ترك كرده و با راه‌اندازي سالن تئاتر «هامون» فعاليت‌هاي خود را در شهر رشت ادامه مي‌دهد. او در اين دوره از جشنواره تئاتر فجر با اجراي نمايش «خرس و خواستگاري» كه دو تك پرده‌اي از آنتوان چخوف هستند، حضور دارد و اين نمايش به عنوان كاري از رشت و با لهجه گيلكي به صحنه مي‌رود.

 

پایگاه خبری تئاتر- روزنامه اعتماد- ندا آل طیب: آقاي معجوني ظاهرا علاقه شما به چخوف در رشت هم ادامه پيدا كرده است و براي اجراي اولين نمايش‌تان در اين شهر بازهم سراغ چخوف رفتيد.

بله. نمايشنامه‌هاي تك پرده‌اي «خرس» و «خواستگاري» در مقايسه با ديگر آثار چخوف قدري سبك‌تر هستند چون من اين نمايشنامه‌ها را با هنرجويان جوان تئاتر رشت كار كردم و درواقع اين نمايش‌ پروژه پايان كار كلاسي اين هنرجويان بود. مي‌دانستم كه هنوز وقتش نرسيده كه با اين هنرجويان كار سنگين‌تري اجرا كنم. همچنان به چخوف علاقه‌مندم ولي اجراي ديگر نمايشنامه‌هايش نيازمند بازيگران حرفه‌اي است كه براي هنرجويان جوان ما زود بود. خوشبختانه اجراي خوبي از دو تك پرده‌اي «خرس» و «خواستگاري» داشتيم و بچه‌ها به خوبي از عهده اجراي اين آثار برآمدند.

از آغاز قصد داشتيد نمايش را به گويش گيلكي اجرا كنيد يا بعدتر و مثلا به دليل لهجه بازيگران به اين نتيجه رسيديد؟

وقتي تمرين‌ها را شروع كرديم، متوجه شدم در اجراي اين نمايشنامه‌ها لهجه گيلكي در مقايسه با فارسي بسيار مناسب‌تر است و ديدم تجربه فوق‌العاده‌اي است. آن زمان هنوز خود من خيلي با لهجه گيلكي آشنا نشده بودم ولي وقتي اين لهجه را در تمرين‌ها مي‌شنيدم، ديدم چقدر با حال و هواي نمايشنامه‌هاي چخوف مناسب است و براي اين دو كار بهتر جواب مي‌دهد. مناسبات و شرايط فرضي كه چخوف براي اين دو كار در نظر گرفته است، با اين لهجه بهتر جواب مي‌داد. حال و هواي آدم‌ها، مناسبات زمين و زمين‌داري و كشاورزي و... با لهجه گيلكي خيلي بيشتر مناسب بود و اصلا متوجه شدم شايد مردم شهر رشت خيلي بهتر از ما متوجه اين مناسبات بشوند.

پس با اين حساب نياز چنداني هم به دراماتورژي يا بازنويسي نمايشنامه هم نبود؟

نه. فقط متن را به گيلكي ترجمه كرديم. چون شرايط و مناسبات آنقدر با حال و هواي شهر رشت هماهنگ بود كه ديگر نيازي به تغييرات چنداني نبود و فقط كمي متن را دستكاري كردم.

«خرس و خواستگاري» اولين كار شما در رشت و در واقع سنگ بناي فعاليت شما در اين شهر بود. اولين برخورد تماشاگران اين شهر كه مدت‌ها تئاتر نديده بودند، با اين اثر چگونه بود؟

ما در مجموع دو نوبت اجراي عمومي داشتيم كه در هر دو نوبت استقبال خوبي از كار ما صورت گرفت.

پس اين تشنگي كه مي‌گويند در شهرستان‌ها براي تئاتر وجود دارد، درست است.

شهر رشت سابقه خوبي در تئاتر دارد و در گذشته تئاتر بسيار فعالي داشته است. اتفاقا در دوره‌اي كه مدام از حمايت از تئاتر ديگر شهرها حرف زده مي‌شد و همه ما فكر مي‌كرديم به فعاليت‌‌هاي نمايشي ديگر شهرها رسيدگي شده است، اين اتفاق اصلا نيفتاد و هيچ حمايت درستي انجام نشد. در گذشته، رشت حتي قبل از تهران تئاتري كاملا حرفه‌اي و گروه‌هايي بسيار فعال داشته است. اما همين تئاتر و گروه‌هاي نمايشي در دوره‌‌اي به دليل سياستگذاري‌هاي نادرست از بين رفت در حالي كه اين نياز واقعا در شهرهاي ما وجود دارد به ويژه در شهرهايي مانند شيراز يا رشت كه تئاتر در آنها قدمت دارد و اصولا شهرهايي فرهنگي هستند اما در سال‌هاي اخير يكي از جذابيت‌هاي تهران براي مردم ديگر شهرها، اجراي تئاترهاي خوب بوده است. به طوري كه تعداد زيادي از تماشاگران براي ديدن كارهاي مورد علاقه‌شان به تهران مي‌آمدند در حالي كه مي‌توانيم اين شرايط را در شهرهاي خودشان براي آنان فراهم كنيم تا براي ديدن يك اثر نمايشي ناچار به صرف هزينه، زمان و انرژي زيادي نشوند. تماشاگر تئاتر در ديگر شهرها اتفاقا تماشاگري بكر، تشنه و فعال است. فقط چون شرايط تئاتر در ديگر شهرها شرايط ثابتي نيست و ‌اجراهاي حرفه‌اي تئاتر خيلي جسته گريخته و پراكنده انجام مي‌شوند اين امكان را از تماشاگران تئاتر در شهرهاي ديگر گرفته‌ايم.

آيا مي‌توان اميدوار بود كه با اجراي مستمر اجراي تئاترهاي تهران در سالن «هامون»رشت، تبادل تجربيات ميان هنرمندان اتفاق بيفتد؟

ـ بله. اين تبادل تجربيات در حال انجام است. تعدادي از نمايش‌هايي كه در تهران اجرا شده‌اند، براي اجرا در رشت هم دعوت شدند مثل نمايش‌هايي از محمد عاقبتي، ليلي رشيدي، ساقي عطايي، نمايش قبلي خودم «متران پاژ» و... در كنار اينها هنرمندي مانند عليرضا كوشك‌جلالي نيز با هنرجويان رشت نمايشي را توليد كرد و به صحنه برد.

كمي هم از سالن هامون صحبت كنيم.

اين سالن قبل‌تر وجود داشت اما فعال نبود. درواقع سالن اجتماعات متعلق به هلال احمر است كه آن را اجاره كرده‌ايم. مدتي غيرفعال بود و ما دوباره آن را فعال كرديم.

اما گاهي پيش مي‌آيد كه به محض فعال شدن اين سالن‌ها مدعياني پيدا مي‌شوند. در حال حاضر آيا در اين سالن ثبات و آرامش لازم را داريد؟

هنوز خيلي نمي‌توانم درباره مشكلات اينچنيني صحبت كنم. به هر حال بايد زمان بيشتري بگذرد و مثلا بعد از حدود يك سال مي‌توانم در اين باره اظهارنظر كنم. ولي فعلا مشكل زيادي بابت اين موضوع نداريم. به اين فكر مي‌كنيم كه يكي دو سالن ديگر راه بيندازيم. سالن‌هاي ديگري هستند كه بي‌استفاده مانده‌اند.

با وجود ادعاهاي بخش دولتي مانند اجراي طرح استقرار گروه‌هاي نمايشي در استان‌ها اين تجربه هم نشان داد اتفاقا گروه‌هايي كه به دولت وابسته نيستند، مي‌توانند اينگونه جريان‌ها را در استان‌ها نيز رقم بزنند.

در حال حاضر اين اتفاقات مي‌افتد. شيراز هم مثل رشت است. من قبل از فعاليت در رشت، در شيراز روي صحنه رفتم. به تازگي هم سالني در شيراز افتتاح شده و قرار است دو سالن بلك‌باكس ديگر هم افتتاح كنند و اينها به دليل تعداد نمايش‌هايي است كه در اين شهر روي صحنه مي‌رود. بنابراين يك بار ديگر ثابت مي‌شود كه وقتي مخاطب هست، يعني گروه تامين است و اين اتفاقات مي‌افتد كه سالن‌هاي بيشتري فعال مي‌شوند و جريان تئاتر شكل مي‌گيرد.

اما در حوزه موسيقي گاه ديده‌ايم فعاليت هنرمندان در شهرهاي ديگر با مشكلات و محدوديت‌هايي رو به رو شده است كنسرت‌هايي كه در تهران اجرا شده‌اند در ديگر شهرها امكان اجرا پيدا نكرده‌اند. شما در تئاتر با مشكلات مشابهي رو به رو نشده‌ايد؟

در رشت اداره كل ارشاد متولي اينگونه فعاليت‌هاست و به دليل قدمت فعاليت‌هاي هنري در اين شهر، شرايط كار در رشت نسبت به شهرهاي ديگر بازتر است چون اصولا شهري فرهنگي است. ببينيد هر شهر را نياز آدم‌هايش تعريف مي‌كند. در بسياري جاها نمي‌توان خارج از اين عمل كرد. فعلا مشكل عجيبي پيش نيامده است. در مورد يكي از نمايش‌ها مشكلي پيش آمد كه به نظر من مي‌توانست حل شود.

قرار است همچنان نمايش‌هايي از تهران به رشت دعوت شوند يا فعاليت‌هاي شما گسترده‌تر هم خواهد شد؟

با تعدادي از كارگردان‌ها صحبت كرده‌ام كه به تدريج به اينجا مي‌آيند و با بچه‌هاي جوان رشت كار مي‌كنند و تصميم داريم كم كم بچه‌هاي همين جا را به كار بگيريم و اين بهترين و درست‌ترين شكل آموزش است. خودم هم شروع به كار مي‌كنم. دعوت از گروه‌هاي تئاتري تهران براي اجرا در رشت، صرفا براي تغيير سليقه مخاطب است ولي اتفاق درست‌تر اين است كه هنرمندان صاحب تجربه با هنرجويان بومي هر شهر كار كنند چون از اين راه است كه تجربيات آنان منتقل مي‌شود و در كنار آن سطح سليقه مخاطب هم ارتقا پيدا مي‌كند. اطمينان دارم هر اتفاق درستي در حوزه تئاتر از ناحيه هنرمندان صورت مي‌گيرد و هيچ اميدي به هيچ جايي ندارم. ما در رشت از حمايت هيچ يك از نهادهاي دولتي استفاده نمي‌كنيم ولي جريان روتين تئاتر موجب شده كه بسياري از افراد در بخش خصوصي براي حمايت مالي از گروه‌هاي تئاتري تشويق شوند و بسياري از حاميان مالي علاقه‌ به سرمايه‌گذاري در تئاتر پيدا كرده‌اند و پيشنهادهاي خوبي از سوي حاميان يا همان اسپانسرهاي مالي مطرح شده است و همه اينها به اين دليل است كه شاهد جريان مستمر و روتين تئاتر هستيم و نبض اين هنر در شهري مانند رشت مي‌تپد.

 

  حال و هواي آدم‌ها، مناسبات زمين و زمين‌داري و كشاورزي  كه  در نمايشنامه‌هاي كوتاه «خرس و خواستگاري» وجود دارد با لهجه گيلكي خيلي بيشتر مناسب بود و اصلا متوجه شدم شايد مردم شهر رشت خيلي بهتر از ما متوجه اين مناسبات بشوند.
   اتفاقا در دوره‌اي كه مدام از حمايت از تئاتر ديگر شهرها حرف زده مي‌شد و همه ما فكر مي‌كرديم به فعاليت‌‌هاي نمايشي ديگر شهرها رسيدگي شده است، اين اتفاق اصلا نيفتاد و هيچ حمايت درستي انجام نشد.
  اطمينان دارم هر اتفاق درستي در حوزه تئاتر از ناحيه هنرمندان صورت مي‌گيرد و هيچ اميدي به هيچ جايي ندارم.





 



کانال پایگاه خبری تئاتر:  https://t.me/onlytheater

صفحه اینستاگرام پایگاه خبری تئاتر: https://www.instagram.com/theater.theater






صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater