حالا چندسالي از شروع مسابقه بساز و بفروشي پرشمار مي‌گذرد، گرچه از جنبه‌اي مي‌توان به وجود اين حجم از استعداد و علاقه‌مند تئاتر باليد و آرزوي افزوني آمار داشت ولي از سوي ديگر خبرنگار و روزنامه‌نگار هم با خيالي آسوده‌تر مي‌تواند تكليف‌ خود را با سره‌ و ناسره يا سازه و ناسازه روشن كند. حالا ديگر مي‌توان تعارف را كنار گذاشت و به دوستداران نمايش گفت كه كدام نمايش‌ها را ببينند و قيد به جان خريدن زحمت رفت‌وآمد و پرداخت بهاي بليت كدام نمايش‌ها را بزنند. چه‌ بسا مفيدتر باشد مخاطب در بعضي موارد با پول بليت بعضي نمايش‌ها كتابي تهيه كند و فيلم‌هاي مورد علاقه‌اش را سفارش دهد و بي‌آنكه در اين هواي آلوده رنج ماندن در ترافيك بپذيرد به تماشاي حاصل تلاش يك گروه خوشفكر و پرتلاش بنشيند.

پایگاه خبری تئاتر: چند سال قبل كه سه چهار سالن خصوصي به مجموعه سه، چهار سالن دولتي به‌ جا مانده از چند دهه قبل اضافه شد، بعضي بر طبل نگراني كوبيدند كه تئاتر در ورطه بساز و بفروشي افتاده است؛ انصافا ترس چندان بي‌راهي هم نبود. در همان سال‌هاي ابتدايي همه شاهد بوديم كارگردانان پير و جوان ما (البته جز انگشت‌شماري كه راه ديگر رفتند) ديگر در انديشه نگارش و خلق نمايشنامه جديد نبودند و تلاش براي ساخت‌وساز نمايش پس از تمرين‌هاي چند ماهه به فكاهي بدل شد. در مقابل، عده‌اي معتقد بودند افزايش «توليد» منجر به افزايش كيفيت مي‌شود و با ادامه اين روند تكليف سره از ناسره روشن خواهد شد.

حالا چندسالي از شروع مسابقه بساز و بفروشي پرشمار مي‌گذرد، گرچه از جنبه‌اي مي‌توان به وجود اين حجم از استعداد و علاقه‌مند تئاتر باليد و آرزوي افزوني آمار داشت ولي از سوي ديگر خبرنگار و روزنامه‌نگار هم با خيالي آسوده‌تر مي‌تواند تكليف‌ خود را با سره‌ و ناسره يا سازه و ناسازه روشن كند. حالا ديگر مي‌توان تعارف را كنار گذاشت و به دوستداران نمايش گفت كه كدام نمايش‌ها را ببينند و قيد به جان خريدن زحمت رفت‌وآمد و پرداخت بهاي بليت كدام نمايش‌ها را بزنند. چه‌ بسا مفيدتر باشد مخاطب در بعضي موارد با پول بليت بعضي نمايش‌ها كتابي تهيه كند و فيلم‌هاي مورد علاقه‌اش را سفارش دهد و بي‌آنكه در اين هواي آلوده رنج ماندن در ترافيك بپذيرد به تماشاي حاصل تلاش يك گروه خوشفكر و پرتلاش بنشيند. بگذريم.

در هفته‌هاي اخير نمايش‌ها و اجراهايي به صحنه آمده‌اند كه حتما بايد ببينيد. نمايش «تحت تاثير» به كارگرداني رسول كاهاني يكي از اين نمايش‌ها است. تجربه جديد كارگردان جوان با استفاده از تمهيدي خلاقانه در فرم (به ويژه در زمينه نور و صحنه با استفاده از كمترين امكانات) به روايت ماجرايي رئاليستي مي‌پردازد. مساله در بطن خانواده‌اي اهل سبزوار شكل مي‌گيرد. خواهرها و برادرها براي جشن عروسكي يكي ديگر از خواهران خود به تهران سفر كرده‌اند، غافل از آنكه همه‌چيز بين عروس و داماد به هم خورده است و... اين نخستين مواجهه من با يكي از تجربه‌هاي رسول كاهاني بود و از اين بابت احساس ناخوشايندي دارم! چرا؟ چون بعد از تماشاي «تحت تاثير» پاسخي براي اين پرسش نداشتم كه چرا نمايش‌هاي گذشته كارگردان را از دست داده‌ام. بنابراين شما براي جلوگيري از افسوس خود در آينده حتما در عمارت «نوفل‌لوشاتو» به تماشاي نمايش بنشينيد تا از بازي‌هاي روان بازيگران جوان و مستعد، استفاده خلاقانه كارگردان از ابعاد صحنه و جان بخشيدن به جهان نمايش و متن از هيچ! لذت ببريد.

امير اميري يكي ديگر از هنرمندان جواني است كه حالا سابقه سال‌ها تلاش در زمينه كورئوگرافي (طراحي حركت) را پشت سر دارد. او اين روزها با اجراي 40 دقيقه‌اي «ن‌بودن» به سالن انتظامي خانه هنرمندان آمده تا ايده‌هاي خود درباره بي‌كنش يا كنشگر بودن (اسير جبر يا اختيار بودن) در جهان امروز را با تماشاگر درميان بگذارد. تجربه تازه اميري از اين منظر حائز اهميت است كه او توامان در مقام طراح و اجراگر در قياس با قبل به پختگي و تسلط بيشتر بر بدن رسيده و عملا روي صحنه «حضور» دارد. اميري در «ن‌بودن» از خود كيفيتي به نمايش مي‌گذارد كه نشان مي‌دهد روز به روز به انتقال معنا از طريق كلام فايق ‌آمده و حالا مي‌تواند مفاهيم را از طريق زبان بدن انتقال دهد.

به اين دو نمونه مي‌توان نمايش‌هاي «هار» به كارگرداني حسين پورياني‌فر، «باد مي‌وزد» كاري از امير نجفي و «لغزش آني كلام» را نيز افزود. براين اساس پيشنهاد مي‌كنم اگر قصد تماشاي نمايش داريد، سالن‌هاي «انتظامي خانه هنرمندان ايران» و «مركز تئاتر مولوي» در اولويت شما باشد. براين اساس تماشاخانه ايرانشهر، مجموعه تئاترشهر و بعضي سالن‌هاي خصوصي از جمله «شهرزاد» بازنده فصل جديد اجراهاي تئاتري محسوب مي‌شوند. از اتفاق همين سالن‌ها مجموعه‌اي از تئاترهايي كه نبايد ببينيد را روي صحنه دارند. نمايش «شاه‌لير» به كارگرداني مسعود دلخواه از جمله همين نمايش‌ها است كه از يك مجموعه‌ ناكامي و كاستي رنج مي‌برد. نمايش نزديك به 4ساعته كارگردان كهنه‌كار در مقايسه با نمايش «مفيستو» كه سال گذشته با حضوري جمعي از دانشجويان و بازيگران حرفه‌اي در سالن اصلي مركز تئاتر مولوي به صحنه رفت يك شكست به حساب مي‌آيد. اگر از لطمه طراحي لباس و گريم به كار بگذريم، همچنان نمي‌دانم انتخاب بازيگران شخصيت‌هاي اصلي در اين نمايش براساس كدام رويكرد و تحليل صورت گرفته است. اين نمايش نه اجراي نعل به نعل متن سترگ «شكسپير» است و نه با نزديك شدن به وضعيت روز مخاطب نسبتي برقرار مي‌كند. بي‌شك موسيقي كار نيز يكي ديگر از عوامل اين ناكامي محسوب مي‌شود، براين اساس مي‌توان گفت نمايش «شاه‌لير» نه يك سازه، بلكه يك ناسازه‌اي است كه نبايد ديد.