پیام روز جهانی تئاتر عروسکی به قلم ادواردو دی مائورو هنرمند تئاتر عروسکی آرژانتینی منتشر شده است که وی در این پیام از عروسک گردانان تمام دنیا، خواسته تا با ظلم، نابرابری و بی عدالتی برخورد کنند.

پایگاه خبری تئاتر: ادواردو دی مائورو هنرمند تئاتر عروسکی متولد 1928 در شهر کوردوباست. وی به همراه برادر دوقلویش، هکتور دی مائورو، سال ها با اشتیاق و علاقه به تئاتر عروسکی مشغول بوده اند. همکاری این دو برادر اثبات این مسئله بود که چگونه می توان با خوشبینی و پشتکار، فعالیت آماتور را تبدیل به فعالیتی جدی، حرفه ای و موفق کرد. آن ها در جشنواره جهانی 1960 در بخارست رومانی شرکت و در میان شرکت های بزرگ از سراسر جهان، جایزه سوم را از آن خود کردند. مائورو در سفرهایی به چند کشور سوسیالیستی، زمانی که از نزدیک با مزایای ساختمان های ثابت و همیشگی تئاتر آشنا شد، تصمیم گرفت چنین فضایی را برای تئاتر عروسکی هم ایجاد کند.

متن پیام مائورو به این شرح است:

عروسک نمایشی ریشه های خود را از یکی از ابتدایی ترین و منحصر به فردترین اشکال هنر به دست آورده است: نمایش، نه به عنوان نماینده ای، آنچنانکه گاهی تعبیر می شود. عروسک گردانی از گونه ای از اجرا تولد یافته که کاملا برونی، خودانگیخته و از آنجایی که گونه هایی متنوع از فرم و محتوا را در خود جای داده، طبیعتا به شکلی فزاینده مرکب از اجزاست.

به دلیل ماهیت سرپیچی کننده ای که عروسک دارد، شاهان، امپراتوران، امیران، سزارها و هر صاحب منصبی که از قدرت سوء استفاده کرد، مدام در رعب بوده اند، و از عروسک ها آزار دیده اند و از آنجا که این شخصیت ساخته شده از چوب و پارچه با همه دوست داشتنی بودن و جذابیت، محملی هستند از استعدادی ناب برای نقد و اعتراض، که با توجه به ظرفیت پذیرش کلام آهنگین و گزنده، قادر به استفاده از طنز، طعنه و ریشخند است.

احتمالا بهترین شناخت ما از این هنر باستانی در دوره نوجوانی پدید می آید، زیرا در این هنگام است که جوان حامل همان انرژی است که با شوق همراه با بی مسئولیتی تکه ای پارچه را مزین کرده که با حرارت به هر آنچه دوست دارید، واکنش نشان می دهد و آن را نقد و قضاوت می کند. شاید این بهترین توضیح برای آن باشد که چرا جوانانی که در جایگاه نقد قرار می گیرند،  نوک پیکانشان را به سمت رسانه های جهانی نشانه می روند؛ رسانه هایی که ضرورت ها را مبتذل می نمایند و برای سخیف بودنشان مدام بهانه می آورند.

دهه های زیادی است که تئاتر ما قسمت زیادی از کوشش های خود را به نوجوانان اختصاص داده که آنچه را دلخواهشان است، ترویج دهند و آن ها را تشویق به استفاده از نمایش عروسکی برای بیان دلمشغولی ها و محرک هایشان می کنند. واضح است که موضوعاتی را مطرح کنند که به گونه ای تابو است، مانند خشونت، مافیا، گرایش به الکل، فساد، بارداری کودکان، انزوا و دیگر موضوعاتی که بیان آن نیازمند رک گویی و گاهی کلامی دور از ادب است.

نمایش عروسکی قادر است و باید قادر باشد که در خلال مطالعه و پژوهش و تجربه گونه های نو، الهام بخش خلاقیت در حرکت به سمت زیبایی و هماهنگی در آثار تولیدی باشد و هرگز نباید فراموش شود که رابطه آن ها با نمایش عروسکی باید همواره با لذت مکاشفه همراه شود. صحبت از مکاشفه،  کلمه ای با معانی و مفاهیم متفاوت، که می تواند مسئولیت ما را در درک مکان صحیحمان در جهان برایمان تداعی کند. موضع ما در برخورد با مثال های گوناگون قدرت های سلطه گر در جوامع امروزی، که همان پادشاهان امروزند، چیست، امپراتوران امروز چه کسانی اند، رئیسان قبیله کدام اند؟ مسلما امروز آن ها بر تخت های پادشاهی، که با سنگ های قیمتی زینت شده اند، جای ندارند، آن ها امروز ترجیحشان بر این است، در جایی باشند که به راحتی شناخته نشوند.

آنها وسایل ارتباطی را در اختیار دارند که توسط آن می توانند آنچه را دلخواهشان است، بیان کنند یا از اذهان پنهان کنند. این شاهان امروزه مجموعه ای از هزاران تفکرند، نئولیبرالیزم فاسد و بی رحم. این سزارها، انجمن های چند ملیتی اند که درصدد افزودن بر قدرت و منفعت خود هستند و به هیچ روی از نابودی سیاره مان و نابودی زندگی انسان ها خم به ابرویشان نمی آورند.

آی عروسک گردانان تمام دنیا، بیایید با ظلم، نابرابری و بی عدالتی برخورد کنیم. از تکنیک های  بی نهایت متنوع و حس زیبایی شناسی برای شکل دادن به این ابزار، عروسک ها، نهایت استفاده را ببریم و به آن ها زبانی آتشین اهدا کنیم تا محکوم کنند و با انگشت ملامت گرشان اعتراض کنند که چگونه جوانان، این متهمان به بی هدفی، در عطش بهتر شدن شرایط و رسیدن به دنیایی انسانی ترند.