پایگاه خبری تئاتر: حاجی فیروز شخصیتی است که از گذشته تا امروز با چهرهای سیاه و لباسی قرمز خبر فرارسیدن نوروز را به مردم میداده است. او یک چهره افسانهای در ایران باستان است که همواره نویدبخش بهار و سرسبزی و شادی بوده و شوق رسیدن سالی نو را در دل مردم دوچندان میکرده و با شعرهایی که میخواند سالی یک روز مهمان کوچهها و خیابانهای شهر میشد. این روزها هم با نزدیک شدن به فصل بهار، حاجی فیروزهای زیادی را در گوشه و کنار خیابان میبینیم که صورت خود را سیاه کرده و جامهای سرخ بر تن دارند، اما به جای اینکه پیامآور فصل بهار باشند، با رقص و آواز میخواهند نظر مردم را به خود جلب کنند تا بتوانند پولی از آنها دریافت کنند. امروز حاجی فیروز سایه تکدیگری را به دنبال خود روی زمین میکشد، بدون آنکه هیچ نشانی از پیشینه خود به همراه داشته باشد و شاید مردم را هم بتوان در این اتفاق تا حدی مقصر دانست که با فراموش کردن وظیفه اصلی حاجی فیروز، در تغییر شخصیت و سودجویی از این چهره باستانی تأثیرگذار شدهاند. درباره سخیف شدن «حاجی فیروز» دلایل متعددی را میتوان پیدا کرد. جواد انصافی _ کارگردان، بازیگر و پژوهشگر _ که ایفای نقش حاجیفیروز را هم در کارنامه هنری خود بارها تجربه کرده، رسانهها را یکی از مقصران اصلی این ماجرا میداند. او گفت: در رسانهها تبلیغاتی درباره حاجی فیروز نداریم. من سالهاست که درباره این پیامآوران شادی پژوهش کردهام و کتاب هم درباره آن نوشتهام. بارها و بارها از رادیو و تلویزیون خواستهام که روی این موضوع کار کنند، چرا که رادیو و تلویزیون بُرد خبری و اطلاعاتی بیشتری نسبت به دیگر رسانهها دارند، اما با این وجود بازتابی از حاجی فیروز و سیاهنمایی نداشته است. مطبوعات هم در اینباره جایگاه خود را دارند و خیلی کم به این شخصیت نمادین پرداختهاند. این کارگردان درباره تاریخچه این شخصیت نمادین توضیح داد: حاجی فیروزها پیامآوران نوروزی بودند و پیامآوران نوروزی هیچ وقت دست خود را جلو مردم دراز نمیکنند. عمو نوروز و حاجی فیروز را همه میشناسند. این پیامآوران نوروزی در شهرهای مختلف با اسامی مختلف شناخته میشوند؛ برای مثال در آذربایجان تَکمچی، در مازندران نوروز سلطان، در طالقان تا البرز نوروزخوان، در استانهای مرکزی مانند اراک و تفرش رشکی و ماسی، و در لرستان و کردستان میرنوروزی یا آتشافروز نام دارند. انصافی با بیان اینکه "این پیامآوران همگی بدون استثنا موقع حرکت نمایش خورجینی بر روی دوش دارند و شروع به شاد کردن مردم میکنند" ادامه داد: در این بین هرکسی هر چیزی را که دوست دارد به خورجین این پیامآوران میاندازد و مردم خودشان دوست دارند که به آنها هدیه و شادباشی بدهند و حاجی فیروزها هرگز جلو مردم دست دراز نمیکنند. این پژوهشگر در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: سند مکتوبی داریم که در دوره ساسانیان، فردی به نام خجسته یا مبارک وجود داشته و تنها کسی بوده که بدون اجازه همهجا حتی دربار رفت و آمد میکرده است. زمانی هم که عید نوروز فرامیرسیده، پیش شاه میرفته و پیام آمدن نوروز را به شاه میداده و این پادشاه بوده که به مبارک دست دراز میکرده و به او سکه هدیه میداده است. او ادامه داد: اما متأسفانه در جامعه ما روی این موضوع کار نشده است که حاجی فیروز پیامآور شادی و نوروز است و خود مردم باید به دلیل ایجاد شادی و شعف به آنها شادباش بدهند، در حالی که الان شاهد تکدیگری این پیامآوران هستیم. انصافی اضافه کرد: دلیل دیگری که موجب ازدیاد حاجی فیروزهای گدا در سطح شهر شده، فقر اجتماعی است و در حال حاضر وضعیت مالی جامعه نابسامان است. برخی که درآمدی ندارند، میخواهند از این راه کسب درآمد کنند. مسئولیت رسانهها برای کاهش چنین وضعیتی زیاد است، آنها باید آگاهی مردم را درباره تاریخچه و نوع عملکرد حاجی فیروزها افزایش دهند. در این صورت آگاهی افرادی که حاجی فیروز میشوند، نیز افزایش مییابد و ممکن است دیگر جلو کسی دست دراز نکنند و خورجینی بر دوش بگذارند تا خود مردم به آنها هدیه دهند. او با اشاره به اینکه اگر سالنی برای اجرای نمایش سیاهبازی و دیگر آئینهای سنتی وجود داشته باشد، شاید بروز چنین مشکلاتی کاهش یابد، گفت: متأسفانه ۱۰ سال است که در تلاشم و بارها از وزارت ارشاد، میراث فرهنگی و شهرداری در خواست کردهایم که یکی از ساختمانهای قدیمی شهر را در اختیار ما بگذارند تا گروههای نمایش سیاهبازی سالنی برای اجرا داشته باشند و یک سالن هم مخصوص نقالی، پردهخوانی و خیمهشببازی باشد و در قسمت دیگر این مکان رستورانی از غذاهای محلی داشته باشیم. ما در تلاشیم این مکان به وجود بیاید و در محرم و صفر نیز در آن تعزیه اجرا شود و همه نوع نمایش ایرانی را در آن ببینیم. او افزود: با این کار یک مکان سنتی ایرانی برای توریستهایی که میخواهند نمایشهای ایرانی ببینند، خواهیم داشت. در گذشته چنین اماکنی وجود داشت و مثلاً هر شب در تئاتر نصر و تئاتر دهقان در لالهزار سیاهبازی اجرا میشد. در موزه آبانبار که سنتی بود هرشب شاهد اجرای سیاهبازی بودیم. این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهایش درباره کاروان نوروزی که بنا بود از پنج سال پیش در شهرهای مختلف راهاندازی شود، هم اظهار کرد: قرار بود یک کاروان شادی به عنوان پیامآوران نوروزی به نقاط مختلف کشور فرستاده شود یا حداقل در سطح شهر تهران تا این گروه نمایشی با استفاده از مینیبوس در قالب یک کاروان شادی از هر جایی که عبور میکند، بخشی از یک نوروزخوانی خاص را برای مردم اجرا کند، اما سازمان میراث فرهنگی، وزارت ارشاد و شهرداری هیچکدام حاضر به سرمایهگذاری برای راهاندازی این کاروان نیستند. هر سه این سازمانها و دستگاهها میتوانند این کار خوب را انجام دهند؛ کاری که حداقل یک نوع تبلیغ مثبت برای خنثی کردن تکدیگری حاجی فیروزهاست، اما هیچکدام حاضر به انجام این کار نیستند.