پایگاه خبری تئاتر: هفته آينده سي و هفتمين جشنواره جهاني فيلم فجر در حالي آغاز به كار ميكند كه اين رويداد اولين و يكي از مهمترين اتفاقهاي سينمايي سال 98 است. فستيوالي كه به لحاظ آماري مهمترين رويداد غير سياسي بينالمللي كشور است و باعث گردهمايي باشكوه فيلمسازان از اقصي نقاط جهان ميشود. در چند سال اخير كه اين رويداد سينمايي از محل اصلي خود يعني جشنواره ملي يا بومي جدا شد با انتقادات زيادي همراه بود اما هوشمندي سيدرضا ميركريمي - دبير اين جشنواره - در برگزاري اين مهم منجر به اين شد كه اين گردهمايي در سالهاي اخير با اتفاقات خوبي همراه باشد. به بهانه برگزاري اين فستيوال در روزهاي آينده با ميركريمي گفتوگويي انجام داديم كه از نظر ميگذرانيد.
با توجه به اينكه جامعه سال سختي را آغاز كرده است به نظر ميرسد برگزاري جشنواره جهاني در دل اين اتفاقات سهمگين كمي باعث ترميم روحيه غم و اندوه ميان مخاطبان سينما ميشود.
جشنوارهها همان طوري كه از اسمشان هم پيداست در كنار سابقه و گرايش علمي و حرفهاي كه دارند به دنبال ايجاد پيوند بين جامعه و موضوع فعاليت خود هستند. جشنواره جهاني هم از اين قاعده مستثني نيست. ايجاد يك فصاي تبادل تجربيات همراه با نشاط اجتماعي بخشي از هدف همه جشنوارههاي جهان است. بهرغم همه اندوهي كه در كشور وجود دارد و آسيبي كه سيل براي هموطنان ما ايجاد كرده بايد در كنارش خوشحال باشيم چون بحرانهاي بزرگي از جمله كمبود و مشكلات منابع آبي برطرف شده است. بله؛ جشنوارهها ميتوانند در تجديد روحيه عمومي شهروندان نقش موثري داشته باشند. جشنواره جهاني هم ميتواند اين وظيفه را به خوبي بر عهده بگيرد. البته كه ما از ماهها قبل فعاليتمان را در دبيرخانه جشنواره شروع كرديم. اما در حال حاضر هم تلاش ميكنيم بخشهايي از كارمان به حس عمومي جامعه ارتباط داشته باشد. همراه با همدردي، نشاط اجتماعي است كه جامعه به آن احتياج دارد. حتي براي براي بازسازي مشكلات به سهم اندك خودمان شادي را بايد به جامعه تزريق كنيم.
اين صحبتها بخشي از ماجرا است؛ اينكه اشاره شد سال سختي پيش رو داريم از جنبه تحريمها هم هست. جشنواره جهاني از جمله رويدادهاي مهم كشور است كه ماهيتش در تبادل و تعامل با كشورهاي ديگر تعريف ميشود، با علم به اينكه اساسا جشنواره جهاني رويكرد آسيايي دارد، آيا تحريمها هم به سخت شدن روند آمادهسازي كار جشنواره تاثير گذاشته است؟
بيشك هر رويدادي متاثر از هر محدوديتي است كه به آن آسيب وارد ميكند. قطعا جشنواره جهاني هم مستثني نيست. براي پيگيري ارتباطات بينالمللي، سال گذشته سال سختي براي تيم ما بود و متاسفانه محدوديتهايي در انتقال ارز داشتيم و حتي بعضي وقتها در ارسال مرسولات پستي مشكلاتي وجود داشت كه از اين جهت خيلي كار همكاران من را در جشنواره سخت كرد. به اين اضافه كنيد فشارهاي پنهاني كه متاسفانه بسياري از فضاهاي غيررسمي در كشورهاي ديگر به وجود ميآوردند و با اين روش ميخواستند عرصه را بر ايران تنگ كنند . آنها تلاش كردند حتي در در فضاي فرهنگي شرايطي به وجود بياورند تا مهمانهاي ما از آمدن به ايران منصرف شوند. يا كمپانيها فيلمهايشان را در اختيار ما قرار ندهند . توجه كنيد كه دست و پنجه نرم كردن با خيل عظيمي از مشكلات اين شكلي كه بعضا مسببين اصلي آن پنهان هستند و ما در پشت لايههاي فضاي مجازي و جاهايي كه هويت اصلي آنان را نميتوانستيم تشخيص دهيم به دنبال آنان بوديم و اين واقعا كار دشواري است. بله؛ امسال سال سختي بود. البته كه ما تلاش مضاعف نيز كرديم. بخشهايي از مشكلات را بعد از جشنواره به صورت مبسوط خواهم گفت كه اين مشكلات چه گستردگي عظيمي داشت و از عمليات كساني خواهم گفت كه تلاش كردند ما موفق به برگزاري جشنواره در استانداردي كه سال گذشته برگزار كرديم، نباشيم. اين نشان ميدهد كه جشنواره جهاني سال گذشته توانسته بود موفق برگزار شود و خبرهاي خوبي از ايران مخابره كند؛ سال گذشته خبرهاي خوبي از جشنواره ارسال شد كه لزوما سياسي نبوده و در حوزه فرهنگ بوده است. اين ويترين خوب از ايران به نمايش گذاشته شد و به اين صورت توانسته بود بعضيها را عصباني كند. الان در فاصله چند روز مانده به جشنواره صورت خوشي ندارد كه من از اين موضوعات صحبت كنم. اجازه بدهيد بعد از جشنواره كه با سلامت و باشكوه برگزار شد از كارشكنيها خواهم گفت كه حد دشمني با ما در چه سطح بوده و چه كار سختي بر عهده داشتيم .
تجربه ثابت كرده اين سختيها لازمه برگزاري جشنوارهاي است كه با موفقيت همراه است.
بايد باور داشته باشيم كه همه جشنوارههاي هنري مهم دنيا كه در حوزه سينما كار ميكنند حتي بعضي كه در خود آمريكا برگزار ميشوند يك قانون نانوشته دارند و آن اينكه هدفشان حمايت از فيلمهاي مستقلي است كه در مقابل جريان مسلط مثل هاليوود فيلم ميسازند. به عبارتي جريان متفكر. طبيعي است اين مبارزه با جريان مسلط و سينماي آمريكا يك مبارزه عمومي است و به ما اختصاص ندارد. چون در كشور ما اين مساله عقبه سياسي پيدا ميكند و در اين سالها حاد شده است. اين پيش فرض يك مقداري در شرايط ميداني هم بروز و ظهور پيدا ميكند. اتفاقا از اين جهت افتخار ميكنيم. بهرغم همه اين فشارهايي كه صحبت كردم امسال مهمانهاي بيشماري به جشنواره ميآيند و فيلمهاي زيادي از كشورهاي مختلف در اين رويداد به نمايش ميگذاريم. همه اينها ناشي از چند چيز است؛ اول قدرت فرهنگي كشور ما و پشتوانه تمدني كه ايران دارد و جايگاهش در ميان اذهان به شكل عام. دوم اعتبار جشنواره جهاني فيلم فجر. به عنوان يكي از قديميترين جشنوارههاي آسيا و مهمترين جشنواره غرب آسيا. از اين جهت اين اندوخته معنوي كه داريم به ما كمك ميكند در بحرانها خيلي از دوستان ما را تنها نگذارند.
مثل چه كشورهايي؟
كشورهاي خيلي زيادي؛ امسال 165 عنوان فيلم در جشنواره به نمايش گذاشته ميشود از بيش از 50 كشور جهان . تقريبا از اين جهت اين آمار با سال قبل تفاوت چنداني ندارد. به شما بگويم كه حدود 250 مهمان خارجي خواهيم داشت كه تا اين لحظه قطعي شده كه از بيش از 70 كشور جهان كه در اين رويداد به ايران ميآيند. اميدوارم شما مطبوعاتيها كه اهل تحقيق هستيد جستوجويي انجام دهيد درباره گردهمايي سالانهاي كه خارج از حوزه سياست در ايران برگزار ميشود، مثلا در حوزه فرهنگ يا موضوعات عمومي ديگر. اگر اين تحقيق انجام شود مطمئنم به لحاظ آماري متوجه خواهيد شد كه مهمترين رويداد غيرسياسي بينالمللي در كشور همين جشنواره جهاني است.
به چه دليل؟
به خاطر حجم بالاي خبرهاي داخلي و بينالمللي جشنواره جهاني، تعداد بالاي مهمانان و كشورهاي شركتكننده، همين طور تعدد و تنوع آثاري كه در اين رويداد نمايش داده ميشود. ضمن اينكه تعداد نشستها ي علمي در اين مدت فشرده برگزار ميشود و طبقات مختلف از رشتههاي مختلف دانشگاهي كه علاقه دارند و فيلمها را پيگيري ميكنند و در اين نشستها حضور پيدا ميكنند. من ظرف 4 سال گذشته تلاش كردم آشتي بين رشتهاي ايجاد كنم و سينما را به عنوان فرصت مطالعاتي به محيطهاي دانشگاهي معرفي كنم. از اين جهات به نظر من جشنواره جهاني موقعيت ممتازي است.
با توجه به اينكه اشاره كرديد جشنواره جهاني مهمترين گردهمايي غير سياسي ايران است اما ديده ميشود كه اهالي سياست هم درگير اين رويداد ميشوند و سالهاي گذشته در اين جشنواره شركت داشتند. با توجه به حجم سختيهايي كه از سال گذشته در چگونگي برگزاري جشنوارهاي مطلوب متحمل شديد و با آن دست و پنجه نرم كرديد و با توجه به انبوه انتقاداتي كه سال گذشته نسبت به عملكرد شما شد امسال اين رويداد (خصوصا امسال) بزنگاه خوبي است تا عملكرد ميركريمي به خوبي محك زده شود. به اين نكته توجه داشته باشيم كه سال گذشته صحبتهاي اليور استون، كارگردان سياسي آمريكايي بازتابهاي جهاني زيادي داشت. با توجه به تحريمهايي كه وجود دارد حتي يك تيتر يا يك گزارش در اين گردهمايي آثار خوبي ميتواند داشته باشد كه نفع آن براي كشور باشد. آيا شما موافقيد از اين تريبون كوچك ميتوان حرفهاي جهاني بزرگي زد؟
البته بگويم اين انبوه انتقاداتي كه ميگوييد، دركنارش تاييد و تمجيد و تعريف انبوه نيز صورت گرفته است. خيليها از نوع برگزاري جشنواره جهاني در حد استاندارد بينالمللي و با نظم خوبي كه برگزار شد احساس غرور كردند.
به نظر ميرسد جشنواره نظم خوبي دارد.
اين نكته را مهمانان خارجي ما هم تاييد ميكنند. اما چند سالي است جشنواره را به عنوان يك محل اجماع براي برآيند حركتهاي اجتماعي جامعه اعم از علمي، فرهنگي و سياسي در كشور معرفي ميكنيم. صرفا بحث سينما اولويت اول و آخر ما نيست گرچه ممكن است سينما اولويت اول ما باشد. ميخواهيم بگوييم كه سينما در جمهوري اسلامي بزرگترين و موفقترين مزيت فرهنگي نظام در 40 سال گذشته است. اين مزيت فرهنگي بايد در وهله اول از طرف خود زمامدارها به رسميت شناخته شود. اگر ما از آدمهاي تاثيرگذار در طراحي سياستهاي كلان و بودجهبندي كشور دعوت ميكنيم كه در اين جشنواره حضور داشته باشند و اين حضورشان در جشنواره بدون تشريفات باشد و مثل مخاطب عادي فيلم ببينند و فيلم را معرفي كنند و لا به لاي مهمانان ما بنشينند براي اين است كه آنها با اين ظرفيت بزرگ سينما آشنا شوند. به شما بگويم كه دستگاه ديپلماسي كشور كاملا از نزديك جشنواره جهاني را پايش كرده و چند بار به من گفتند كه اين جشنواره در يك مسير فرهنگي با يك تابلوي كاملا حرفهاي سينمايي گام بر ميدارد و بسياري از مراوداتي كه در اين رويداد انجام ميشود در سطوحي است كه شايد در سطوح سياسي امكانش حداقل در اين دوره موقت پرتنش وجود نداشته باشد. كشورهايي در اين جشنواره حضور پيدا ميكنند و همين طور نمايندگان آنها و انديشمندانشان كه شايد ما در دوره سردي روابط با آنها هستيم. اين نشان ميدهد كه مزيتهايي در كشور ما وجود دارد كه ما تا به حال به اين مزيتها كم توجهي كردهايم و سينما يكي از اين مزيتها است. از اين جهت بله، با شما موافقم. تصور من اين است كه جشنوارههاي دنيا رسانههاي كم تيراژ و كوچكي هستند در رقابت با رسانههاي پرتيراژ كه دست نظام مسلط جهاني است. اين جشنوارهها ميتوانند دردها و آرزوها و مشكلات بشري را به شكل صادقانهتري با مردم جهان به اشتراك بگذارند. شما اگر ميخواهيد امروز از وضعيت روز جهان مطلع شويد اين اخبار نه از طريق منابع رسمي كه به ميزان زيادي از واقعيت دور است و توسط بنگاههاي بزرگ خبر پراكني منتشر ميشود، بلكه از طريق هنرمندان و متفكران جوامع منعكس ميشوند كه امروز با وضعيت دنيا و مشكلات جوامع آشنا هستند و ميدانند مردم جوامع مختلف با چه مشكلاتي دست و پنجه نرم ميكنند و چه آرزوهايي دارند. بهترين راه دريافت اين اطلاعات و اشراف پيدا كردن از فرصتهاي مطالعاتي چيزي است كه جشنوارهاي سينمايي در اختيار شما قرار ميدهند. اين تمام آن چيزي است كه ميخواهيم به عنوان يك هدف در اختيار محققين، جامعهشناسها، فلاسفه، مردمشناسها و كساني كه پيگير اوضاع دنيا هستند، قرار دهيم. اين چيزي نيست كه من فقط به آن اعتقاد دارم يا فقط جشنواره جهاني هدفش باشد بلكه هدف پنهان همه جشنوارههاي دنيا همين است. طبيعي است اولويت و هدف اول، سينما و ارزشهاي سينمايي است ولي سينما بخشي از جامعه است و انعكاسي از همه مسائل در جامعه ميگذرد. ما وقتي ادعا ميكنيم كه پانورامايي از همه كشورهاي جهان داريم؛ يعني چه؟ اين يعني همه جوامع دنيا را نشان ميدهيم. حال چگونه اين صورت ميگيرد و از چشم چه كساني نشان داده ميشود؟ از طريق فيلمسازان. به دليل اينكه فيلمسازان معمولا در تمام دنيا به شكل مستقل و غيرسفارشي فيلم ميسازند و از دسته فيلمسازاني هستند كه با درد مردم آشنا هستند و به راحتي به نظام مسلط باج نميدهند و حرفشان را صادقانه با مردم در ميان ميگذارند. به نظر من بهترين راه آشنا شدن با اوضاع امروز جهان اين است كه پاي صحبت همين فيلمسازان بنشينيم. صحبت فيلمسازان هم چيزي نيست چون فيلمهايشان را به شما نشان ميدهند و فيلمهايشان هم اين فرصت را براي شما فراهم ميكند كه با اوضاع روز جهان آشنا شويد.
امسال براي برگزاري جشنواره با مشكل بودجه مواجه نبوديد؟
متاسفانه يكي از مهمترين مشكلات جشنواره امسال مساله بودجه بوده است. تاسف ميخورم كه جوسازيهاي عوامگرايانهاي صورت گرفته اينگونه بوده كه چرا اين بودجهها به اين جشنوارهها اختصاص پيدا ميكند. اما اينجا به اين افراد ميگويم محل ارزيابي سود و ميزان فعاليت در ساختار حكومت، جاي ديگري است. همان جايي كه از جشنواره حمايت ميكند و اين ماموريت را تعيين ميكند خودش همه مسائل را ارزيابي و موشكافي لازم را دارد. خوشبختانه در همه اين چند دوره ما مورد تشويق سيستم بالادستي قرار گرفتيم، آن هم به خاطر انضباط كاري كه داشتيم و صرفه جوييهايي كه كرديم. چون در نگاه اول نسبت به حجم فعاليت و رقمي كه اختصاص داده شده اين عدم تناسب برايشان كاملا روشن و واضح است. اما امسال به خاطر حجم مشكلات مالي كه عموما وجود داشت وزارت ارشاد هم از اين قضيه مستثني نبود. كمتر از 40 درصد از منابع جشنواره از طريق منابع سينمايي تامين شد. تلاش مضاعفي كرديم تا منابعي را پيدا كنيم كه به عنوان اسپانسر با ما همراه شوند كه خوشبختانه با كمك بعضي از نهادها اين اتفاق در حال وقوع است. قطعا هر وقت اين نكته از جانب آنها محقق شد اسمشان را ميبرم اما دركنارش صرفهجوييهاي بزرگي هم انجام داديم. مثلا تعداد مهمانها را كم كرديم و فعلا از برگزاري بعضي برنامههايمان چشمپوشي كرديم تا با اوضاعي كه وجود دارد، هماهنگ باشيم اما بدترين اتفاق اين است كه به هر دليلي استمرار برگزاري جشنواره قطع شود و اين حركتي كه طي 36 دوره انجام شده به ناگاه و به هر دليلي برگزار نشود.
يعني تا اين مرز هم پيش رفتيد؟
بله، ما تا اين مرز هم پيش رفتيم و با اين مشكل مالي هم دست و پنجه نرم كرديم. خوشبختانه با همت همه تيم جشنواره جهاني و با حمايت وزارت ارشاد توانستيم به منابعي خارج از سينما دست پيدا كنيم كه به ما كمك كنند تا سي وهفتمين جشنواره جهاني با شكوه و سلامت برگزار شود و از برگزار نشدن آن جلوگيري شود.
سال گذشته برخي صنوف خانه سينما در مقاطع مختلف بيانيههاي مختلفي صادر كردند مبني بر تداخل جشنواره ملي و جهاني. با توجه به اينكه چهارمين دورهاي است كه شما رياست جشنواره را بر عهده داريد به نظر ميرسد كه امسال كاملا مشخص ميشود كه جشنواره ميتواند مسير رو به جلو حركت كند يا خير؟ به اين هم اشاره كنيم كه اين مقاومت و پافشاري شما در برابر انتقادات به نوعي تحسين برانگيز است؛ از اين جهت كه شما وقتي مديرعامل خانه سينما بوديد در برابر انتقادها كوتاه آمديد و مديريت را واگذار كرديد اما اصرار شما بر عدم جدايي جشنواره جهاني از ملي قابل توجه است.
ببينيد! بخشي از مخالفتهاي سال گذشته كه از جانب برخي صنوف مطرح شد، ناشي از سوءتفاهم بود كه به تدريج حل شد. ما طي جلساتي كه با دوستان و همكاران داشتيم، نكاتي را مطرح كرديم. قطعا امسال شاهد حضور همه صنوف در جشنواره خواهيم بود. براي اينكه آنها به عنوان ضرورت به جشنواره نگاه ميكنند و اين رويداد را مال خود ميدانند. البته عقل جمعي و نگاه كارشناسانه در طول چند سال گذشته آن هم از طرف كساني كه در سينما استخوان خرد كردند، در حمايت از جشنواره جهاني بوده است. جشنواره به عنوان حركتي كه چهره مستقلتري پيدا كرده و كمتر شائبه دولتي دارد و رنگ جديد در پراكنش جشنوارههاي سالانه پيدا كرده و توانسته اعتماد طرفهاي خارجي را جلب كند، اهميت دارد. از اين جهات ما موفقيتهاي خوبي كسب كرديم اما طبيعي است كه ميتوانستيم بهتر از اين عمل كنيم. اما براي شما بگويم روزهاي آغازيني كه جشنواره را به صورت مجزا برگزار كرديم سالنها با دو يا سه مخاطب اداره ميشد. برگزاركنندهها وقتي ميديدند فيلمها مخاطب ندارد، ترجيح ميدادند فيلمها را زيرنويس نكنند. در اين صورت اصل برگزاري جشنواره زير سوال ميرفت و سوال بود يعني چه كه جشنوارهاي فيلمها را زيرنويس نميكند؟ خب اگر مخاطب ندارد اساسا براي چه اين جشنواره برگزار ميشود؟ ما از آنجا و از آن نقطه به اين جشنواره امروز رسيديم. جالب است كه آن زمان و حتي زماني كه با جشنواره ملي تداخل داشت، مخالفتي هم وجود نداشت.
اما همين كه رفتهرفته جشنواره جهاني شروع به بازسازي خود كرد و توانست مخاطب بيشتري پيدا كند و بخشهاي زيادي به آن اضافه شد همين طور تعداد مهمانهاي آن از 100 مهمان به 350 مهمان خارجي رسيد و تعداد وركشاپهاي علمي از دو يا سه پنل به 78 پنل رسيد و دانشگاهها درگير برگزاري جشنواره شدند اين موفقيتها براي جشنواره حاصل شد و مخالفتها اضافه شد. البته من اين مخالفتها را به فال نيك ميگيرم. براي اينكه جشنواره جايگاه و اهميت خود را پيدا كرد كه بخشي از منتقدان احساس ميكنند جشنواره جهاني حالا ارزش اين را كه راجع به آن انتقاد كنند و راجع به آن حرف بزنند دارد. من پارسال هم گفتم كه به انتقادات خوشبينم و گفتم كساني كه با ما مخالفت ميكنند در طول مسير به ما ملحق ميشوند و همين گونه هم شد. همه با ما همراه هستند و اين جشنوراه را مال خود ميدانند. امسال تعداد زيادي از صنوف به ما در برگزاري جشنوارهاي مطلوب كمك ميكنند. به هر حال توجه كنيم كه استمرار جشنواره مهم است. بالا و پايين شدن كميت در جشنواره صورت ميگيرد. ممكن است يك سال پول كمتر داشته باشيم و سالي ديگر شرايط سياسي كشور سخت باشد. همه اينها هست اما مهم اين است كه تداوم داشته باشيم و اينكه ديدگاه، نگاه، اصول و آيين نامه جشنواره مدام متغير نباشد و سليقهاي كه مخاطب از جشنواره سراغ دارد، تغيير نكند. خيلي مهم است فيلمساز و كساني كه در بازار حضور پيدا ميكننند به سليقه شما اعتماد كنند و اين سليقه مدام تغيير نكند. اين به عنوان يك اصل بايد پذيرفته شود. دقت كنيم كه هر جا از اين مرز عدول كرديم و هر وقتي مدام دبير عوض كرديم يك نوع بلاتكليفي و سردرگمي به وجود آورديم، هم در مردمي كه به عنوان مصرفكننده از جشنواره استفاده ميكنند و هم براي كساني كه فيلمهايشان را در جشنواره شركت ميدهند. براي اينكه هيچ وقت نميدانند و نميشناسند كه با چه جور جشنواري در ارتباط هستند. قاطعانه ميگويم كه تلاش ما اين بوده اصولمان را نگاه داريم و كمترين تغيير را در جشنواره شاهد باشيم. از تيم اجرايي ما كه دبيرخانه ثابت را تشكيل ميدهد تا تيمي كه در دو ماه برگزاري جشنواره به ما ملحق ميشوند كمترين تغيير را داشتهايم. براي آن هم دليل داريم چون ميخواهيم از تجربيات انباشته شده آنها مجددا استفاده كنيم تا هزينههايمان را پايين بياوريم. به شما بگويم كه براي اولين بار تيم داوطلبي تشكيل داديم كه 200 نفر دانشجو در آن تست دادند و الان با افتخار جزو تيم ميزباني جشنواره هستند ما حتي اين تيم را هم تغيير نداديم و اين دوستان سه سال است كه با ما همكاري ميكنند و متخصص كار خود شدهاند. معتقدم كمترين اصطكاك كاري باعث ميشود هزينههاي جشنواره پايين بيايد.
كمي از انتقاداتي كه به جشنواره وارد ميشود صحبت كنيم. اگر چه كه بخش بازار جشنواره جهاني صرفا براي تبليغات است اما خيليها انتقاد داشتند كه چرا دبير جشنواره جهاني فيلمهاي خودش را يعني «قصر شيرين» و «ما همه با هم هستيم» را در اين بخش جاي داده است؟
طبق آييننامههاي جشنواره جهاني كه كمترين مغايرت با آييننامههاي معتبر جهاني دارد دبير جشنواره نبايد فيلمي از خودش در بخش رقابتي و اصلي جشنواره به نمايش دربيايد، من هم از اين قاعده مستثني نيستم و اطاعت ميكنم. نه فيلم دختر و نه فيلمهاي ديگري كه دارم در مسابقه شركت ندادم و نميدهم. من وقتي مديرعامل خانه سينما بودم به همكاران گفتم كه اين رويه اشتباه است. مديرعاملهاي قبل از من فيلمشان را در جشن خانه سينما شركت ميدادند اما من اولين مديرعاملي بودم كه فيلمم «به همين سادگي» را از جشن خارج كردم. البته سال بعد توسط مديرعامل ديگري « به همين سادگي» در جشن خانه سينما شركت كرد اما وقتي خودم مدير بودم اين كار را نكردم. اين ليستي كه معرفي شده در بخش بازار است و رقابتي است و بخش بازار براي بازاريابي و تبليغات است و من هم مثل 50 فيلمساز ديگر ميخواهم از اين فرصت استفاده كنم و ميخواهم فيلمم براي مهمانان خارجي نمايش داده شود. نه جايزهاي رد و بدل ميشود و نه امتيازي دارد و نه حتي اسم فيلم در كاتالوگ جشنواره ميآيد.
يكي از مهمترين نكاتي كه با اعلام ليست فيلمهاي بخش بازار به چشم رسيد، حمايت شما از فيلمهاي ايراني بود. حتي پوستر فيلم هم در جهت حمايت از امير نادري بود كه يكي از فيلمسازان مهم سالهاي دور بوده و در حال حاضر ايران نيست. حتي به انگيزهاي كه به كارگردانان جوان و فيلم اولي ميدهيد هم بايد اشاره كرد كه فيلمهايشان در جشنواره جهاني ديده ميشود. اين سياست از كجا آمد؟
ببينيد! هيچ جشنواره بينالمللي در هيچ نقطه دنيا برگزار نميشود مگر اينكه اولويت اصلي منافع ملي كشور برگزاركننده باشد. با تاكيد ميگويم هر جشنوارهاي اعم از كن، ونيز، برلين و... اولويتشان منافع ملي خودشان است. ما اولويتهاي جشنواره خودمان را دسته بندي كرديم و اولين حمايت ما از سينماي ملي است. در مرحله دوم محدوده جغرافيايي براي جشنواره خودمان تعيين كرديم كه شامل خاورميانه، آسياي ميانه و آناتولي و قفقاز است، يعني كشورهاي اين منطقه را به خاطر محدوده جغرافيايي و اشتراكات فرهنگي كه با آنها داريم به عنوان كانون اصلي جشنواره در نظر گرفتيم. اگر فيلمي در اين مناطق به نمايش در آمده باشد نميتواند در جشنواره ما به نمايش درآيد. در واقع همه بخشهاي جشنواره ما به اينگونه است كه اولويت اصلي اول با سينماي ايران است، بعد محدوده جغرافيايي غرب آسيا و آناتولي و قفقاز و خاورميانه و آسيايي مركزي و كه شامل اينها ميشود. مرحله سوم آسيا و مرحله بعد همه دنيا. ما در اين جشنواره از 78 كشور فيلم داريم. اما اولويتهايمان هميشه سرجايش است. با يك نگاه از همه دنيا فيلم جمع نميكنيم. طبيعي است كه با اين اهداف حتي بازار تشكيل ميدهيم. در بازارمان هم اولويت با فروشندگان ايراني و خريداران ايراني است. بعد خريداران و فروشندگان داخل منطقه غرب آسيا و بعد آسيا و بعد دنيا. در انتخاب فيلم هم اينگونه رفتار ميكنيم و حتي در انتخاب مهمانان كاملا اولويتبندي داريم و با اين نگاه فيلمسازان ايراني مهم هستند چون ميخواهيم كارهايشان را عرضه كنيم. بعد از برگزاري جشنواره من راجع به عملكرد چهار ساله نمايشهاي بازار جشنواره كاملا صحبت ميكنم كه چرا قبلا بهره كمتري از بازار ميبرديم و ظرف همين چند سال اخير بازار چقدر در معرفي فيلمها به جشنوارههاي جهاني و فروششان تاثيرگذار بوده است. ديگر حضور فيلمها در جشنوارههاي خارجي حول محور چند اسم نميچرخد و ما اسمهاي جديد معرفي كرديم. فرصت داديم كه مهمانان خارجي پرسپكتيو كاملتري از فيلمسازان و فيلمهاي ايراني ببينند. بعد هم اينكه جشنواره جهاني ميتواند رنگ خودش را داشته باشد و لزومي ندارد اين جشنواره و جشنواره ملي ملاحظات منطبقي داشته باشند. محدوده مخاطبان ما كمتر است ولي سطح علمي مخاطبان ما بالاتر است و قشرهاي خاصي از جامعه فرصت ديده شدن پيدا ميكنند كه شايد در جشنواره ملي به دليل اقتضائات جشنواره و محدوديتهاي آيين نامهاي فرصت حضور برايشان فراهم نميشود، كما اينكه پارسال چهار فيلم اولي بودند كه فيلمهاي خوبي بودند كه از جشنواره جهاني جايزه هم گرفتند اما در جشنواره ملي نتوانستند حضور پيدا كنند. اين معنياش اصلا اين نيست كه رفتار جشنواره ملي غلط بوده و ما در مخالفت با آنها كاري ميكنيم. خير؛ اين دو جشنواره يكديگر را كامل ميكنند. هر كدام ظرف جداگانهاي هستند كه با افق جداگانهاي و جمعيت مخاطب جداگانهاي طراحي شدهاند و همديگر را كامل ميكنند. به همين دليل خوشبختانه از جانب مسوولين وزارت ارشاد و سازمان سينمايي از ما حمايت شده كه ما رنگ خودمان را داشته باشيم. روزي كه اين مسووليت را قبول كردم اين شرط را هم داشتم كه در كار من دخالت نشود و من اجازه استقلال عمل داشته باشم كه بتوانم كارم را انجام دهم و خودم پاسخگوي حاشيهها باشم. طبيعتا وقتي ميپذيرم كه خودم پاسخگو باشم بايد اجازه داشته باشم راجع به ديتيل ماجرا تصميم بگيرم و تمركز كنم. ميدانم كار سختي پيش رو دارم و در مجموع مورد حملات زيادي قرار ميگيرم. اين را هم ميدانم كه 90 درصد حملههايي كه به من ميشود، مستحقش نيستم. من ميتوانستم مثل همه فيلمسازان كنار بايستم و فيلمم را بسازم و هر كسي كه ميخواهد حرفي راجع به من بزند راجع به فيلمم بزند. اما من مثل ديگر همكاران فيلمسازم نيستم كه آسودهتر هستند و كارشان را ميكنند. من به نتيجه كاري كه ميكنم ايمان دارم. تا جايي كه استقلال عملم در جشنواره حفظ شود و استاندارد برگزاري آن رعايت شود، كارم را ادامه ميدهم.
و نكته حائز اهميت ديگر اينكه انگار جشنواره با پرديس سينمايي چارسو گره خورده است و اين عدم جا به جايي براي يك جشنواره حسن به حساب ميآيد. آيا بحث تغيير محل جشنواره در اين دوره مطرح شده است؟ همچون سال گذشته كه براي محل برگزاري جشنواره ملي فيلم فجر مجموعه«ايران مال» رقمي را پيشنهاد كرده بود. آيا پيشنهادي در اين زمينه داشتيد؟
در ادوار مختلف صحبتهاي مختلفي مطرح شد. اين صحبتها همهاش منوط به آن ديدگاهي است كه كمترين تغيير رادر ساختمان و اسكلت جشنواره داشته باشيم. البته كه از تغيير خوب و مثبت استقبال ميكنيم اما بايد راجع به آن تحقيق كنيم و اگر هم ميخواهيم تغييري انجام دهيم، سنجيده صورت گيرد؛ يعني بر اساس نيازهاي آني و زودگذر فصلي اين تغييرات شكل نگرفته باشد. به عنوان نمونه يك سال پيش پيشنهادي از يك شهر خيلي خوب در كشورمان داشتيم كه گفتند ما ميزبان برگزاري جشنواره جهاني ميشويم. مسوولين سينمايي هم اصرار داشتند جشنواره را آنجا ببريم. من با ايده كلي مخالفتي نداشتم اما حرفم اين بود كه جشنواره سي و چند دوره در تهران برگزار شده است اگر قرار باشد كه به شهر ديگر نقل مكان كند بايد تمام تضمينهاي لازم حاصل شود كه اين جا به جايي، جا به جايي ماندگاري باشد. صرفا براي اينكه ما امروز دوست و آشنايي يا كسي در شهري داريم كه از ما حمايت ميكند، كافي نيست و نبايد اينگونه باشد كه سال بعد دست از پا درازتر دوباره به تهران برگرديم. مثل جشنواره فيلم كودك اصفهان كه در دورهاي بين استانها آواره شده بود ما هم دوره بيفتيم كه چه شهري ما را ميپذيرد. اين تصميمات به نظر من تصميات استراتژيكي است. الان چه جشنواره ملي فجر و چه جشنواره جهاني يك آيين ملي به شمار ميرود كه سي و چند دوره از برگزاري آن ميگذرد و سرقفلي آن متعلق به همه مردم است. دبير اين وكالت را ندارد كه همه چيز را به هم بريزد. بايد حواس دبير باشد كه از ميراث و تصميمهاي ديگر دبيران حفاظت ميكند و نميتواند به راحتي تصميمهاي مختلف بگيرد. مثلا يك سال تصميم بگيرد به جاي سيمرغ چيز ديگري جايزه ميدهيم يا از فردا پنج جايزه كم ميشود و شش جايزه ديگر اضافه شود. تاكيد ميكنم بايد روي بعضي اصول ايستاد. از اين جهت فعلا تا اين لحظه سالن چارسو محل برگزاري سي و هفتمين جشنواره جهاني است و تصميم ما در اين چند سال بر اين بوده كه چارسو در مركز شهر قرار دارد و ما مهمانان اين رويداد مهم را در قلب شهر مستقر ميكنيم تا آنها را با شهر و مردم شهر آشتي دهيم .آنها را با موزههاي شهر آشنا كنيم و همين طور آنها در فضاي گرمي كه در شهر وجود دارد، قرار بگيرند. اين اولويت ما است و فعلا گزينه مناسبتري از چارسو وجود ندارد. اما به هر جهت بايد بپذيريم كه جاي خالي كاخ جشنواره در كشور خالي است. با آقاي حناچي، شهردار تهران جلسهاي داشتيم و ايشان ابراز علاقه شديدي كرد كه از فعاليتهاي فرهنگي حمايت كنند. از جمله جشنواره جهاني كه به نظر ايشان نقطهاي درخشان در تقويم شهري تهران به حساب ميآيد. آقاي حناچي از اينكه كاخي براي برگزاري جشنوارهها داشته باشيم، به شدت استقبال كردند. البته تمام اين صحبتها به شكل شفاهي بين ما اتفاق افتاده و تا ايشان رسما قولي ندهند، چيزي قطعي نيست اما اين مقداري هم كه من صحبت كردم براي اين است كه به ايشان گفتم شهر تهران احتياج به كاخ جشنواره دارد.