پایگاه خبری تئاتر: در ۲۲ تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد. پدرش علی، کارمند اداره گمرک بود و او گاهی به همراه پدر به نواحی مرزی جنوب بندرعباس سفر میکرد. تقوایی در دبیرستان رازی آبادان درس خواند و از همان سالهای نوجوانی به سینما و ادبیات علاقهمند شد. ۱۳۴۴ وقتی جنوب را به مقصد تهران ترک کرد، عاشق ادبیات بود و چند داستان کوتاه هم در جیب داشت. خیلی زود جذب محافل فرهنگی و روشنفکران بزرگ آن زمان مثل ابراهیم گلستان، فروغ فرخزاد و جلال آلاحمد شد. بعدها تقوایی جلال آلاحمد را واسطه کرد تا او را به ابراهیم گلستان برای حضور در تیم تولید خشت و آینه معرفی کند. تقوایی حقوق قبول شده بود. اما در نهایت تصمیم گرفت عطای حقوقدان شدن را به لقایش ببخشد. 1345 تقوایی بعد از گذشت یک سال از همکاری با گلستان و بهدست آوردن تجربههای بسیار ارزشمند برای اولین بار پشت دوربین ایستاد و مستند زنها و حرفهها را ساخت. 1346 دو سال بعد از اولین تجربه دستیاری، تقوایی با ساخت اولین مستندش تاکسیمتر برای اولین بار پایش به تلویزیون باز شد. در همین سال او مستند – گزارشهایی بهنام آرایشگاه آفتاب، نانخورهای بیسوادی، تلفن و رقص شمشیر را ساخت. نیت اصلی تقوایی از ساخت این مستندها بیشتر آشنایی با ابزار و تجربهاندوزی بود. سال 46 یک سال از مرگ فروغ فرخزاد میگذشت و تقوایی در اولین سالگرد مرگ او مستندی بهنام فروغ فرخزاد هم ساخت. 1348 پنجشنبه بازار میناب، نخل و باد جن اولین مستندهایی است که تقوایی در زادگاهش جنوب ایران ساخت. باد جن اولین فیلم تلویزیونی بود که توزیع جهانی شد و کپیهای آن به تلویزیونها و مجامع فرهنگی دنیا فرستاده شد. تقوایی در این سال اولین فیلم بلند داستانیاش بهنام آرامش در حضور دیگران را هم کارگردانی کرد. فیلم چهار سال توقیف بود و درنهایت در سال 52 به نمایش درآمد، ولی با اعتراض پرستاران نمایش فیلم یکبار دیگر متوقف شد. از این فیلم اما در جشنواره ونیز بسیار استقبال شد و دیپلم افتخار بیستونهمین دوره این جشنواره را از آن خود کرد. ۱۳۴۹ در این سال تقوایی برای ساخت مستند اربعین دوباره به جنوب بازگشت. تقوایی تعریف میکند که در ابتدا برای فیلمبرداری مراسم عاشورا به بوشهر میروند. اما رئیس شهربانی به او اجازه فیلمبرداری نمیدهد و چهل روز طول میکشد تا تقوایی موافقت او را برای فیلمبرداری میگیرد. درنهایت رئیس شهربانی به او اجازه میدهد تا از مراسم اربعین و فقط در یک حسینیه فیلمبرداری کند. ۱۳۵۰ موسیقی جنوب؛ زار، مشهد قالی و پنجمین جشن هنر شیراز مستندهایی است که تقوایی در این سال ساخت. مشهد قالی که بهنام مشهد اردهال هم شناخته شده است، داستان عجیبی دارد. تقوایی تعریف میکند که برای فیلمبرداری این مراسم با چهار فیلمبردار به مشهد اردهال میروند و بعد از آن چهل حلقه فیلم از این مراسم را برای ظهور به ایتالیا میفرستند. اما این فیلمها گم میشوند و هرگز به ایران بازنمیگردند. تقوایی یک سال بعد با یک گروه کوچک به این شهر میرود و یکبار دیگر از این مراسم فیلمبرداری میکند. تقوایی در این سال فیلم کوتاه رهایی را هم کارگردانی کرد. ۱۳۵۱ داستان فیلم صادق کُرده در مسیر جاده اندیمشک به اهواز میگذرد. سعید راد در نقش صادق و همسرش قهوهخانه بینراهی را میگرداند و در ماجرایی همسرش به قتل میرسد. منتقدان از بازیهای محمدعلی کشاورز و عزتالله انتظامی بسیار تعریف کردند و تقوایی برنده بهترین کارگردانی و فیلمش بهعنوان سومین فیلم برگزیده جشنواره سپاس در آن سال شد. 1352 داستان نفرین هم مانند دیگر فیلمهای بلند تقوایی در جنوب و اینبار در آبادان و جزیره مینو میگذرد. در این فیلم بهروز وثوقی در نقش کارگر نقاش و جمشید مشایخی در نقش ارباب بازی میکنند. نفرین اولین همکاری تقوایی با نعمت حقیقی بهعنوان فیلمبردار بود، اما مانند دیگر فیلمهای بلند تقوایی عباس گنجوی در نهایت پشت میز تدوین نشست و این فیلم را برای او تدوین کرد. 1354 دو سال بعد از ساخت فیلم سینمایی نفرین تقوایی دوباره به تلویزیون بازگشت و سریال داییجان ناپلئون را ساخت. تقوایی فیلمنامه این سریال را با نویسنده داستانی به همین نام نوشت و برای تلویزیون کارگردانی کرد. 1363 تقوایی ساخت سریال کوچک جنگلی را نیمهکاره رها کرد. در آن زمان این سریال یکی از پرهزینهترین کارهای تولیدی تلویزیون به حساب میآمد. بهروز افخمی که در آن زمان یکی از مدیران گروه فیلم و سریال تلویزیون بود، کارگردانی کوچک جنگلی را بهعهده گرفت. تقوایی فیلمنامه کوچک جنگلی را با نگاهی به داستان «مردی از جنگل» نوشته احمد احرار، نوشته بود. وسواس تقوایی کار را بسیار طولانی کرد و مدیران آن زمان هم تصمیم به جایگزین کردن کارگردان دیگری گرفتند. افخمی جایگزین تقوایی شد و فقط نعمت حقیقی را که مدیرفیلمبرداری تقوایی بود نگه داشت. 1365 ناصر تقوایی ناخدا خورشید را با برداشت آزادی از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی نوشت. فیلم بهتازگی بهوسیله فیلمخانه ملی ایران ترمیم و اصلاح رنگ شده است. داریوش ارجمند برای بازی در ناخدا خورشید برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و سعید پورصمیمی هم برای بازی در نقش ملول لوح زرین گرفت. سال 1366 این فیلم در جشنواره لورکانو نمایش داده شد و تقوایی برنده یوزپلنگ برنزی این جشنواره شد. 1368 سه سال تقوایی با بازیگران سرشناسی مانند اکبر عبدی، حمید جبلی و محمد ورشوچی ای ایران را جلوی دوربین خود برد. داستان فیلم در بحبوحه انقلاب ایران میگذرد و برخلاف فیلم پرافتخار ناخدا خورشید حتی به بخش مسابقه جشنواره هم راه پیدا نکرد. اکبر عبدی هم در مراسم اختتامیه سیامین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۰ از روند برگزاری و داوری جشنواره انتقاد کرد و گفت که داوران حتی میتوانستند به بازی او در این فیلم سیمرغ بلورین بدهند. ۱۳۷۷ ناصر تقوایی نویسندگی و کارگردانی یکی از اپیزودهای مجموعه قصههای کیش را به عهده گرفت. در ابتدا قرار بود هفت کارگردان شناختهشده ایران هفت اپیزود برای این مجموعه بسازند که در نهایت منتهی به سه اپیزود و سه کارگردان شد. ابوالفضل جلیلی، ناصر تقوایی و یک کارگردان دیگر هرکدام یک اپیزود برای قصههای کیش کارگردانی کردند. تقوایی اپیزود کشتی یونانی را نویسندگی و کارگردانی کرد و قصههای کیش به جشنواره فیلم کن راه پیدا کرد. 1380 در فاصله بین این سالها ناصر تقوایی یکبار دیگر سراغ مستندسازی میرود و مستند پیش را میسازد. اما بعد از آن دوباره همه تمرکزش را روی ساخت فیلم بلند کاغذ بیخط میگذارد. داستان این فیلم درباره رویا با بازی هدیه تهرانی است. زنی علاقهمند به داستان که به تشویق همسرش خسرو شکیبایی به کلاس فیلمنامهنویسی میرود. او داستانهای زندگی روزمرهاش را تبدیل به یک فیلمنامه میکند و تمرکز او برای نوشتن این فیلمنامه و خیالبافیهایش تنشهایی در خانواده او به وجود میآورد. ۱۳۸۳ تقوایی بعد از کاغذ بیخط دو فیلم زنگی و رومی و چای تلخ را نیمهتمام رها کرد. او در آخرین سال فعالیت فیلمسازیاش دوباره سراغ ساخت مستند رفت و تمرین آخر را ساخت. مستندی که خیلیها معتقدند به واسطه آن تعزیه در سازمان میراث جهانی یونسکو ثبت جهانی شد. تقوایی در سالهای بعد هم چند بار برای ادامه مسیر فیلمسازیاش دورخیز کرد اما هر بار به موانعی برخورد و سینمادوستان ایرانی همچنان از فرصت تماشای فیلم جدیدی از او محروم ماندهاند.