پایگاه خبری تئاتر: سال گذشته فيلم مستندي با نام «آشنگ» به كارگرداني محمدصادق اسماعيلي در جشنواره سينما حقيقت به نمايش درآمد كه توجهات زيادي را به خود جلب كرد. داستان اين فيلم مستند درباره مشقتهاي هفت زن است كه در روستاي مرزي ايران و پاكستان زندگي ميكنند و به تنهايي بار سنگين زندگي در اين منطقه محروم را به دوش ميكشند. دوربين كارگردان در اين فيلم در ميان اين هفت زن قرار ميگيرد و دلايل رنجها و سختيهاي آنها را كه اتفاقا با هم خويشاوند هم هستند، جستوجو ميكند. لازم است بگوييم كه مستند آشنگ جايزه بهترين فيلم جشنواره منطقهاي انجمن سينماي جوانان ايران-آگر، جايزه مستند جشنواره Independent Short Award لسآنجلس امريكا، جايزه بهترين فيلمنامه مستند جشنواره Frapa برزيل، جايزه بهترين فيلم مستند جشنواره Dox On The Fox امريكا، جايزه بهترين فيلمبرداري جشنواره Dox On The Fox امريكا،رادريافت كرده است.اينكه اين فيلم چه موضوعاتي را دربر ميگيرد و از چه مشكلاتي صحبت ميكند، موضوع بحث ما نيست، حتي روايت تلخي هم كه اين فيلم دارد در اين گفتوگو قرار نميگيرد. اهميت اين بحث آنجا دوچندان ميشود كه نمايش اين فيلم مستند باعث حل مشكل كاراكترهاي اين فيلم شده است. يعني جريانسازي و تاثيرگذاري كه اساس ساختار يك فيلم بايد داشته باشد بعد از ساخته شدن آن اتفاق ميافتد. گفتوگوي ما را با محمدصادق اسماعيلي كارگردان اين فيلم از نظر ميگذرانيد.
جريان را از ابتدا توضيح بدهيد كه چگونه فيلم آشنگ را ساختيد؟
داستان اين فيلم مستند درباره سختيهاي هفت زن است –چند خواهر و دخترعمو- كه در روستايي مرزي بين ايران و پاكستان زندگي ميكنند و خودشان به تنهايي تمام مشكلات زندگيشان را به دوش ميكشند. تنهايي آنها هم به اين سبب است كه همسران آنها به صورت دسته جمعي در سوداي يك زندگي آرامتر فريب قاچاقچيان را خورده و تصميم ميگيرند طي عملياتي 540 كيلو ترياك با الاغ جابهجا كنند و در واقع كولبري موادمخدر ميكردهاند ولي در ميانه راه و حين اين جابهجايي نيروي انتظامي و مبارزان موادمخدر آنها را به دام انداخته و دستگير ميكنند و آنها به دليل اين جرم محكوم به حبس ابد ميشوند. اين اتفاق مربوط به اوايل دهه 80 است و از زمان وقوع جرم آنها نزديك به 18 سال ميگذرد و آنها 18 سال از زندگيشان را در حبس گذراندهاند. در واقع حجم موادمخدري هم كه آنها حمل كرده بودند به قدري بوده كه هيچ اصل و بندي شامل حالشان نميشده تا عفو نصيبشان شود. آنها به ارتكاب اين جرم بايد تا پايان عمرشان در زندان ميماندند.
شما در جريان سختيها و مشكلات زنان بوديد؟
بله. مشكلات زندگي مشقتبار اين زنان را تعقيب ميكردم و در جريانش قرار داشتم. اساسا قاچاق موادمخدر در حاشيه مرزها تبعات جدي براي خانوادههاي اين افراد به بار ميآورد، بههمين جهت تصميم گرفتم گوشهاي از زندگي سراسر رنج آنها را در قالب تصوير بازگو كنم. اين فيلم مستند هم براساس زندگي واقعي اين چند زن ترسيم شده است كه در غياب همسرانشان زندگي مشقتباري را سپري ميكردند.
گويا تلاشتان صرفا ساخت فيلم مستند نبوده و قصد حل مشكلات آنها را هم در فعاليتتان قرار داده بوديد؟
همينطور است. سال گذشته بعد از پايان جشنواره سينما حقيقت با همكاري رييس كل مبارزه با موادمخدر و مديركل بانوان به همراه اعضاي شوراي شهر كرمان اين فيلم مستند را برايشان به نمايش درآورديم و با جلسات مكرر توانستيم آزادي اين هفت كولبر را به دست آوريم تا سر زندگيشان برگردند.
قطعا اين كار به سادگي انجام نشده است...
دقيقا. جلسات و پيگيريهاي زيادي انجام شد. با تلاشهاي مشاورهاي حقوقي، براي رييس قوه قضاييه شرح حال اين چند زنداني و همسرانشان را بيان كرديم و براي رييس قوه قضاييه مسجل شد كه اين هفت كولبر هيچ خلافي در گذشتههاي دور خود نداشتند و حمل موادمخدر را بيشتر از روي ناآگاهي انجام دادند و به نوعي فريب قاچاقچيان را خوردند. رييس قوه قضاييه با پيگيري مسوولان زيربط حكم آزادي 6 نفر از آنها را صادر كرد.
اين فيلم نشان ميدهد در ساخت مستند دغدغه معضلات اجتماعي داريد، درست است؟
دقيقا همينطور است. در ساخت فيلم مستند تلاش ميكنم به روستاهاي مرزي كه با چنين موضوعاتي درگير هستند، نزديك شوم و مشكلات اين جغرافيا را در قالب تصوير مطرح كنم. من ساكن كرمان هستم و از نزديك مشكلات اين مردمان را لمس ميكنم و از رنج مردم اين مناطق آگاهم و تلاش ميكنم مسائل زندگي آنها را در فيلمهايم بياورم.
قصدي براي اكران اين فيلم نداريد؟
با تمام تلاشي كه براي نشان دادن مشكلات اين مردم ميكنم چه فايده كه فيلمهايي كه بچههاي شهرستان توليد ميكنند بازخورد جدي ندارد و اصلا ديده نميشود. انگار براي متوليان امر چنين فيلمهايي با چنين موضوعاتي جدي نيست، چون تجربه نشان داده كار بچههاي شهرستاني به چشم مسوولان نميآيد.