فیلمبردار ایرانی «الماس‌های تراش نخورده» از تجربه چگونه ساخته شدن یکی از فیلم‌های مطرح ۲۰۱۹ سخن گفت.

پایگاه خبری تئاتر: داریوش خنجی فیلمبردار ایرانی در فیلم «الماس‌های تراش نخورده» با نقش‌آفرینی آدام سندلر، یک بار دیگر با برادران سَفدی همکاری کرده است. در این فیلم او مجبور بود خود را وارد حس و حال دهه هشتاد میلادی بکند؛ دنیایی که در ابتدا علاقه‌ای به نمایش دادن آن نداشت.

داستان این فیلم تریلر درباره یک متخصص الماس بسیار جاه‌طلب به نام هاوارد رتنر است که می‌خواهد به بزرگ‌ترین پیروزی زندگی‌اش در صنعت الماس دست پیدا کند. منابع الهام این فیلم به شدت متحرک و پرانرژی شامل معماری پست‌مدرن، آثار رابرت آلتمن و سلیقه پر زرق‌وبرق جوانان ثروتمند نیویورک در آن دهه بوده است.

خنجی که با استفاده از لنزهای زوم «بسیار بسیار بلند» این پروژه را فیلمبرداری کرد می‌گوید مجبور بود در بسیاری از انتخاب‌هایش از اصول همیشگی خود دوری کند. اما این فیلمبردار و مدیر عکس‌برداری که به خاطر فیلم‌هایی از جمله «هفت»، «بازی‌های بامزه» و «اویتا» شناخته می‌شود و با کارگردان‌هایی از جمله دیوید فینچر، وودی آلن، رومن پولانسکی و دنی بویل کار کرده، در نهایت فیلم را خیلی دوست داشت و می‌گوید نخستین فیلمی است که پس از اتمام ساخت آن می‌تواند بارها به تماشایش بنشیند.

این فیلمساز ایرانی- فرانسوی در مصاحبه با ددلاین به جدیدترین پروژه خود پرداخت.

*نخستین بار در «مارسی می» که یک موزیک ویدیو برای جی زی است با برادران سفدی کار کردید. این همکاری چطور شکل گرفت؟

آنها را از طریق دخترم ملاقات کردم. او دوست بسیار خوب آنهاست و در اوایل کارشان هم تامین مالی یکی از فیلم‌های آنها را برعهده گرفت. برادران سفدی را در یک مهمانی دیدم، دخترم من را معرفی کرد، کمی حرف زدیم و بعد از من پرسیدند که نظرم درباره فیلمبرداری موزیک ویدیوی آنها برای جی‌زی چیست که جواب مثبت دادم.

باورتان بشود یا نه، نسبت به موزیک ویدیوهای جی‌زی بودجه پایینی داشت. مجموعه‌ای از چند ویدیو بود که با بودجه پایین، بسیار بسیار سریع و خیلی دیوانه‌وار ساخته شد. هرگز چیزی مانند آن را فیلمبرداری نکرده بودم. بعد از آن به من گفتند که می‌خواهیم فیلمی هم بسازیم و پرسیدند می‌خواهی در آن مشارکت کنی که گفتم آره.

خیلی خوب با هم کنار می‌آییم و آنها به من قول دادند که فیلمبرداری این پروژه قرار نیست به دیوانه‌واری آن موزیک ویدیو باشد. من غر نزدم اما خود آنها می‌خواستند این را بگویند. خیلی خیلی مهربان و خوب هستند و کار کردن با هم را دوست داشتیم. رابطه‌ای بسیار هیجان‌انگیز و جالب بود. برادران سفدی بسیار دوست‌داشتنی و پر از قوه تخیل و انرژی هستند؛ مانند رودخانه‌ای می‌مانند که هرگز متوقف نمی‌شود و فیلم هم همین حس را داشت.

*کمی درباره مکالمه‌های اولیه با سفدی‌ها و اینکه چطور به سبک بصری فیلم رسیدید برای‌مان بگویید.

تمام مدت سفدی‌ها برای من منابعی می‌فرستادند و برای عکس‌برداری آنها را با هم مقایسه می‌کردیم. من عکاس‌های دهه هفتاد میلادی را بیشتر دوست دارم اما متوجه شدم که بیشتر داریم وارد دنیای اواخر دهه هشتاد می‌شویم و برایم خیلی جالب بود چون هرگز به چنین چیزی دست نزده بودم و حس آن کاملا برایم جدید بود.

خودم در دهه هشتاد زندگی کرده‌ام و آن موقع جوان بودم اما معمولا از قیافه فیلم‌های دهه هشتادی خوشم نمی‌آید. اما آنها باید به داستان وفادار می‌ماندند. این واقعا دنیای خود آنها هم است، افرادی که می‌شناختند و افرادی که اطراف‌شان بودند. بنابراین برای عکس‌برداری و مود داستان، برای دوربین، انرژی و ریتم، آنها نیازمند تصویرسازی این دنیا بودند.

بنابراین واقعا من را هم وارد دنیای خود کردند. به شوخی خیلی درباره پست‌مدرنیسم در معماری صحبت می‌کردند. مدام برایم ایمیل‌هایی با عکس‌های معماری مایکل گریوز می‌فرستادند که از نظرم عمیقا زشت بود اما بعد، کمی پیش از فیلمبرداری، بالاخره درک‌شان کردم. در میان یک جلسه آماده‌سازی که با هم داشتیم بالاخره درک کردم که قرار نیست زیبا باشد. قرار است حسی سفت‌وسخت مانند دهه هشتاد داشته باشد و کلی نور و کنتراست داشته باشد. برای این کار به بسیاری از فیلم‌های رابرت آلتمن نگاه کردیم، به «خداحافظی طولانی» نگاه کردیم.

*مانند فیلم‌های رابرت آلتمن، «الماس‌های تراش نخورده» بسیار پویاست و دوربین همیشه در حال حرکت است و دیالوگ‌ها روی هم می‌آیند. می‌توانید بیشتر رویکرد خودتان نسبت به حرکت دوربین در این فیلم را توضیح بدهید؟

در این فیلم خیلی درباره زوم صحبت کردیم. اخیرا فیلم‌هایی ساخته‌ام که خیلی کم از زوم استفاده کردم. فقط محتاطانه زوم می‌کردیم تا کمی تنش به فریم اضافه کنیم. اما آنها واقعا می‌خواستند از زومی استفاده کنند که در فیلم‌های دهه هفتاد و هشتاد استفاده می‌شد. این فیلم هم کمی مانند فیلم‌های اواسط دهه هشتاد شد که با لنزها متفاوت و با زوم بسیار ساخته می‌شدند.

بنابراین آنها واقعا می‌خواستند از زوم به عنوان یک نوع زبان استفاده کنند و لنز بلند را کنارش قرار بدهند تا تصاویر را دنبال کنند. ایده دنبال کردن شات‌ها و دنبال کردن مداوم بازیگران با لنزهای بلند واقعا آنها را شیفته کرده بود. کار نیازمند این بود که در حال حرکت روی بازیگر تمرکز بشود و این در نهایت تبدیل به زبانی شد که خیلی دوستش داشتم. کاملا بر خلاف تمام کارهایی بود که تا به حال انجام داده‌ام. هرگز فکر نمی‌کردم روزی فیلمی مانند این را عکس‌برداری و فیلمبرداری کنم. اما در نهایت احتمالا می‌توان گفت این اثر محبوب من است.

*انواع مختلف سطح‌های آیینه‌ای به شدت در فیلم دیده می‌شوند، تا حدی که تبدیل به یک نوع موتیف بصری شدند. چه چیزی الهام‌بخش تصمیم استفاده از آن‌ها بود؟

از نظر ما، تمام این شیشه‌ها، فلزها و انعکاس‌ها مانند یک زندان بود. شهر مانند یک زندان است. وقتی شخصیتی را می‌بینید که از طریق انعکاس و شیشه مشاهده می‌شود، از نظر ما این نمایانگر جنبه‌های ظاهری مختلف یک شخصیت است. بخشی از زبان فیلم بود.

*بزرگ‌ترین چالش‌هایی که در فیلمبرداری «الماس‌های تراش نخورده» با آننها مواجه شدید کدام‌ها بودند؟

هر روز و همه چیز یک چالش بود. یکی از چالش‌ها فیلمبرداری مداوم با لنزهای بلند بود. واقعا واقعا متفاوت بود. من اصلا به فیلمبرداری با لنزهای بلند عادت ندارم و با لنزهای زاویه عریض فیلمبرداری می‌کنم. عاشق فریم‌بندی با ۴۰ میل یا ۳۵ یا ۵۰ هستم. بعد اینجا لنز نرمال برای همه چیز ۷۵ بود.

لنز دیگری که آنها خیلی دوست دارند از آن استفاده کنند ۳۵۰ میلی‌متری آنامورفیک است. از زوم‌های خیلی بزرگ استفاده کردیم بنابراین چالش اصلی اجرایی کردن این شات‌های طولانی و ردیابی انفرادی با لنزهای بلند بود چون کاری نیست که آدم انجام بدهد. هرگز شات‌های بلند ردیابی افراد را با لنزهای بلند نمی‌گیرید. بنابراین برای ما این چالشی بزرگ بود.

*پروژه بعدی شما چه فیلمی خواهد بود؟

قبلا فقط یک سریال تلویزیونی با نیکلاس ویندینگ رفن فیلمبرداری کرده بودم و حالا مشغول فیلمبرداری یک سریال تلویزیونی با کارگردانی که خیلی دوستش دارم یعنی پابلو لارین هستم. برای اپل است و خیلی هیجان‌زده هستم.