پایگاه خبری تئاتر: در چند هفته گذشته باز هم گيشه سينماي ايران به دست کمديها افتاد تا پاييز امسال با صدرنشيني دو کمدي به پايان برسد. «مطرب» مصطفي کيايي به فروش 17 ميليارد تومانی رسيده است و بعد از آن در رتبه بعدی، «چشم و گوش بسته» فرزاد مؤتمن با فروش پنج ميليارد تومانی، بيشترين سهم را در هفتههاي گذشته از گيشه سينماي ايران به خود اختصاص دادند. اما قطعا فروش فيلمهاي ديگر که عموما به فيلمهاي اجتماعي در سينماي ايران لقب گرفتهاند، شرايط خوبي را در اکران تجربه نميکنند و با نزديکشدن به هفتههاي آخر اکران و ورود به سه ماهه آخر سال که اساسا روزهاي پررونقي براي سينما محسوب نميشود، نميتوان انتظار روزهاي بهتري را براي آنها متصور بود. اما در جدول اکرانهاي حال حاضر سينما، نام فرزاد مؤتمن با ساخت «چشم و گوش بسته» براي بسياري از مخاطبان خاص سينما غافلگيرکننده است. هرچند اين کارگردان پيش از اين با «پوپک و مشماشاءالله» ساخت کمدي را تجربه کرد، اما همچنان ازجمله کارگردانهايي است که حضورش در جريان غالب سينماي ايران و ساخت فيلمي کمدي، براي بسياري قابل قبول نيست! هرچند مؤتمن معتقد است که سير فيلمسازي او و گريززدنش به گونههاي مختلف سينمايي، براي بسياري قابل فهم و پذيرفته شده، اما به نظر ميرسد همچنان مخاطبان خاص سينما انتظار ديگري از کارگردان «شبهاي روشن» و «صداها» دارند. «چشم و گوش بسته» دو فرد را تصوير میکند؛ کسي که نميشنود و فرد ديگري که نميبيند و همراهي اين دو در ماجرايي پليسي و معمايي در قالب کمدي، موقعيتهاي خندهداري را براي مخاطبانش ايجاد ميکند. طبق گفته فرزاد مؤتمن ايده اين فيلم سينمايي از يکي از فيلمهاي آرتور ميلر گرفته شده است؛ فيلمنامهاي که خودش در نگارش آن دخل و تصرفي نداشته و زماني که براي کارگرداني آن آماده ميشود، حس ميکند «ميتواند از آن کمدي شوخ و جفنگ پليسي» بسازد. مؤتمن در گفتوگو با «شرق» درباره نگاهي که به ساخت اين فيلم سينمايي دارد، گفت: «از ابتدا فکر ميکردم ميتوان موقعيتي را ايجاد کرد که کمتر به ديالوگ متکي باشد و درعوض موقعيتهاي کميک و اکشنهاي آن براي مخاطب جذاب باشد. اين جنس کمدي از نظر من کمدي کارتوني است. منطق ندارد و تنها بايد مثل يک کارتون تماشايش کني. اين جنس از کمدي در سينماي ما کمتر کار شده است. شايد در فيلم «موميايي» محمدرضا هنرمند رگههايي از آن ديده ميشود و احساس کردم اين جنس از کار با استقبال مخاطب روبهرو خواهد شد».
مؤتمن معمولا ترجيح ميدهد آثارش را با مردم در سينما تماشا نکند، اما «چشم و گوش بسته» را با مردم تماشا کرده است. اين فيلم برايش تنها حکم يک فيلم کمدي را ندارد که صرفا براي فروش ساخته شده باشد. ميگويد اين فيلم هم برايش يک تجربه است. او در بخشي از صحبتهايش درباره مخاطبان اين فيلم گفت: «وقتي با مردم فيلم را تماشا ميکردم، متوجه شدم به بخشهاي درستي از فيلم واکنش نشان ميدهند و ميخندند و ارتباط درستي با فيلم برقرار شده بود».
هرچند در ميان صحبتهاي مؤتمن ميتوان «چشم و گوش بسته» را صرفا به شکل يک تجربه ديد. اما پرسش ما دلبستگي او به گونهاي ديگر از سينما از سمت او است که غالبا ساخت فيلمهايي شبيه «چشم و گوش بسته» را عجيبتر ميکند. او درباره علاقهمندياش در سينما در سالها فعاليتش گفت: «عشق و علاقه واقعي من سينماي تجربي است. فيلمهايي که بين فرمهاي کهنه و کلاسيک و فرمهاي مدرنتر رفتوآمد ميکنند. بهترين فيلمهاي من فيلمهايي است که در اين چارچوب ساخته شدند. مثل «هفتپرده»، «شبهاي روشن»، «صداها»، «سايهروشن» و فيلم «سراسر شب» که آخري هنوز اکران نشده است. يکي از دلايلي هم که کمدي ساختم اکراننشدن «سراسر شب» بود. اين فيلم دو سال است که پشت خط اکران مانده و اميدوارم بهزودي اکران شود. من آدم حرفهاي اين صنعت و تکنسين سينما هستم. اينطور ياد گرفتم که بتوانم در هر گونهاي فيلم بسازم. گاهي نه از روي اکراه، بلکه با عشق. گاهي فيلمي که يقين دارم ميفروشد ميسازم. هم به خودم کمک ميکند و هم به سينما. گاهي هم بد نيست سينمادار را هم راضي کني».
او در بخش ديگري از صحبتهايش گفت: «در اين ميان ممکن است برخي از مخاطبان آثار من از اينکه فيلمي کمدي از من ميبينند، سرخورده شوند. من سعي کردم اين تصوير را بشکنم. سالها پيش فيلمي به اسم «شبهاي روشن» ساختم، قرار نيست تا آخر عمر آن را تکرار کنم. «سراسر شب» خيلي به «شبهاي روشن» نزديک است. داستان فيلمسازي است که سالها پيش فيلمي به اسم «شبهاي روشن» ساخته اما در اين شب بخصوص پول خريد يک چيزبرگر را هم ندارد. اتفاقا در بخشي از فيلم «سراسر شب» کارگردان و تهيهکننده درباره ساخت يک کمدي با هم صحبت ميکنند».
او ادامه داد: «سعي کردم تصوير عمومي که بعد از «شبهاي روشن» درباره من وجود داشت را بشکنم. خوب به خاطر دارم وقتي «پوپک» يا «باجخور» را ساختم چقدر فحش خوردم. همه واکنشها منفي بود. امروزه «باجخور» کمي کالت است و برخي ميگويند چرا فيلمي شبيه «باجخور» نميسازم. جالب است که در مدت اکران «چشم و گوش بسته» واکنشهاي خوبي هم از سمت برخي منتقدان گرفتم. درنتيجه احساس ميکنم کمکم من را به شکلي که هستم، ميپذيرند. گاهي ميتوانم خيلي جدي و گاهي ميتوانم دلقک باشم».
مؤتمن در بخش ديگري از صحبتهايش در پاسخ به اين پرسش که در طول ساخت اين فيلم با تصويرکردن يا ديالوگهايي که در سينماي ايران پرداختن به آن جزء خطوط قرمز محسوب ميشود و به چه دليل به اين سمت حرکت کرده است؟ گفت: «فيلمنامه در طول فيلمبرداري مرتبا نوشته ميشد. درواقع بيشتر صحنهها در طول فيلمبرداري دوباره نوشته ميشد و من به اين عادت کرده بودم. شايد اجرا از فيلمنامه دور نباشد، يک جايي هم ممکن است فاصله بگيرد چراکه در کمدي گاهي به بازيگر اجازه بداهه داده ميشود. جايي ناگزير چيزهايي کم يا اضافه ميشد. اما معتقدم بايد روي مضاميني مثل سکس خيلي خوددار عمل کرد. به اين دليل که در جامعهاي زندگي ميکنيم که در آن فيلمها بر اساس ضوابط بخصوصي ساخته ميشوند که به هيچ جاي دنيا شبيه نيست و محدوديتهاي خاصي وجود دارد که بايد به آنها پايبند بود؛ بهویژه روي نمايش زنان و نحوه پرداختن به مسائل جنسي. به نظرم در چنين شرايطي ايدههاي افراطي و گلدرشت کمي رکيک بيشتر توذوقزننده است و بيشتر مخاطب را پس ميزنند. در سينما فيلمي ميديدم که بازيگران مرد با مايو به استخر ميرفتند و خانمي که کنار من نشسته بود، اين صحنه را اهانتآميز توصيف کرد. در حالي که در سينماي ما روي نشاندادن موي خانمها مسئله وجود دارد. مردان لخت در فيلم بهنظر برخي اهانتآميز ميرسد. بنابراين من هم روي اين مسائل حساسم و حدودي را رعايت ميکنم که بهاصطلاح تو ذوق تماشاچي نخورد».
مؤتمن در پايان درباره انتظاري که از فروش فيلمش داشته است، گفت: «چشم و گوش بسته نزديک به پنج ميليارد تومان فروش داشته. در شرايطي که جامعه متلاطم بود و نزديک به يک هفته قطعي اينترنت مشکلاتي را ايجاد کرد. فيلمهاي جديد به چرخه اکران اضافه شد؛ از جمله فيلم «خانه پدري» که قرار نبود اکران شود و به نمايش گذاشته شد. طبعا در اين شرايط سالنهاي سينما بين فيلمها تقسيم ميشود. «خانه پدري» سالها توقيف بود و از طرفي ايرادي نداشت اکران شود. شايد اگر فيلم در شرايط ديگري اکران ميشد، ميتوانست فروش بيشتري هم داشته باشد».