«از قدمهاي ابتدايي که در عکاسي برداشتم، ديدن عکس براي من يکي از الزامات زندگيام بود. دوست داشتم عکسهاي خوب ببينم که خوشبختانه بعد از حضور پررنگ اينستاگرام، با کار عکاسان بزرگ جهان بيشتر آشنا شدم. با ديدن آثار آقاي کيارستمي هميشه به اين فکر ميکردم که اي کاش من هم صاحب نگاه شوم و به دنبال اين بودم که راز اين نگاه متفاوت عباس کيارستمي چيست؟
پایگاه خبری تئاتر: «مکث روي سکوت» عنوان نمايشگاه عکس مهدي پاکدل است؛ نمايشگاهي که 29 آذرماه افتتاح شد و قرار است تا ششم دي در گالري «باروک» پذيراي علاقهمندان باشد. جدا از تماشاي عکسهاي نابي که پاکدل از طبيعت ثبت کرده، در نگاه نخست عنوان اين نمايشگاه و بعد جملات کوتاه و عميقي که در کنار عکسها خودنمايي ميکند، تصويري متفاوتتر از اين نمايشگاه به مخاطبانش ارائه ميدهد. «طبيعت وقتي سکوت ميکند، هيبتي شکوهمند مييابد در آن لحظه موعود حضور، با همه وجودت ميشوي تماشا... خودت را هرچند اندک، اما بخشي از طبيعت ميبيني و در اين جادو سهيم ميشوي. تمام تلاشم در ثبت و انتخاب اين تصاوير اين بود که بتوانم بخشي از اين سکوت جادويي طبيعت ايران را با مخاطب سهيم شوم. ميشود براي يک مجموعه عکس، ترتيب مشخص يا داستاني را روايت کرد. وقتي اين 15 عکس را کنار هم ديدم. قصه «مرغان» شيخ شهابالدين سهروردي در ذهنم لانه کرد». اين بخشي از نوشته مهدي پاکدل در معرفي نخستين نمايشگاه عکسهايش است. اما صحبت ما با او به بهانه برگزاري نمايشگاهش از روزگاري که علاقهمندياش به عکاسي را در خودش ديد، آغاز شد. «از وقتي چشم باز کردم، در خانه ما صحبت از عکس بود. برادرم عکاسي ميکرد و با اين مفاهيم آشنا بودم. به مرور اين علاقهمندي من را به سمت رشته گرافيک کشاند، در حين تحصيل به عکاسي نزديکتر شدم. مثل همه جوانهاي عشق عکس آن زمان، دوربين زنيت خريدم و دوربينم بخشي از زندگيام شده بود. مثل گمشدهاي که پيدايش کردم. همه تصاوير اطرافم برايم شکل ديگري داشت همهچيز را در دريچه دوربينم ميديدم. بيشتر نگاهم به آسمان، کوه، ابر و... بود. طبيعت برايم سوژه جالبي بود و شکوه آن مرا مسخ ميکرد. پساندازم هميشه صرف خريد دوربينهاي بهتر ميشد».
عکسهاي اين نمايشگاه تاريخهاي دور و نزديکي را ثبت کردهاند. عکسي که سال 83 ثبت شده است در کنار عکس ديگري که زمان نزديکتري را نشان ميدهد. پاکدل درباره جمعآوري اين مجموعه گفت: «بعد از صحبت با گالريدار، براساس فضاي گالري سايز عکسها مشخص شد و سايز عکسها بيشتر به اين دليل است که از اين طريق بتوانيم بخش کوچکي از طبيعت را نشان بدهيم؛ چراکه بعد از حضور پررنگ فضاي مجازي، بيشتر عادت به ديدن عکسها روي مانيتور داريم و کمتر عکسها را چاپشده در آلبوم خانوادگي ميبينيم، در اين شرايط بحث عکس طبيعت جدا است و بايد از دريچه ديگري به آن نگاه کرد. به همين دليل سعي کردم عکسها را در ابعاد بزرگ چاپ کنم. بعد از ديدن همه عکسها، احساس کردم ميتوانم براساس داستان مرغان سهروردي، يک کانسپت براي زيرمتن عکسها داشته باشم. علاقهمند بودم تا عکسها بهتنهايي ديده نشوند و بيشتر به يک مولتيمديا فکر کردم تا اين حس را انتقال بدهد که اين عکسها در کنار هم، قصهاي را براي بيننده میسازند. چندين ماه دنبال قصهاي براي اين عکسها بودم و خوشبختانه اين قصه را پيدا کردم و به نظرم جذاب بود».
پاکدل در بخش ديگري از صحبتهايش درباره انتخاب عنوان «مکث روي سکوت» که الهامگرفته از خود طبيعت است، گفت: «طبيعت معمولا ساکت نيست. باد، دريا و... هميشه صداي خاص خودشان را دارند. براي من به عنوان مخاطب، نه عکاس، زماني که در طبيعت حضور دارم، لحظهاي شگفتانگيز اتفاق ميافتد. گاهي با ديدن عظمت و جاودي طبيعت، با آن يکي ميشوم و دراين شکوه عظيم شريک ميشوم. لحظهاي که سکوتي در وجود بشر اتفاق ميافتد و ترجيح ميدهي در اين لحظات با درونت صحبت نکني. اين 15 قطعه براي من چنين حالوهوايي داشت. لحظه لذتبخشي که دوست داري روي اين سکوت مکث کني. اميدوارم اين مجموعه اين حس را به مخاطب هم منتقل کرده باشد. اما انتخاب قصه براي اين مجموعه، داستان جذابتري است. رفتن به سراغ يکي از متون کهن و کلاسيک کشورم يکي از انگيزههاي من براي برپايي اين نمايشگاه بود. به نظرم حتي اگر يکنفر با ديدن قصهاي که سعي در روايتش داشتم با ادبيات کهن کشورمان ارتباط بهتري پيدا کند، قطعا به هدفم رسيدهام. يکي از ويژگيهاي سهروردي، روايت مفاهيم فلسفي از طريق قصه است. معتقدم تنها چيزي که بشر را زنده نگه داشته، قصه است. براساس داستاني از سهروردي اين نمايشگاه براي من سفر اوديسهوار پرندههاست تا به خانه حضرت ملک برسند. بر همين اساس در همه عکسها بازي نور و تأثير خداوند بر اين هستي منظم را ميبينيد. جذابترين بخش اين قصه برايم اين است که سهروردي بهطرز عجيبي انگار سينما ميدانسته و درطول روايت مدام نقطه نگاهش را عوض ميکرده و اين هميشه برايم جذاب بوده است».
مهدي پاکدل در پاسخ به اين پرسش که به چه دليل پيش از اين نمايشگاهي از آثارش را به نمايش نگذاشت، گفت: «برگزاري اين نمايشگاه براي خودم هم يک درمان بود. روزگار خوبي را پشت سر نميگذاريم. اطرافمان سياهي ميبينيم و به نظرم اين از سربي که تنفس ميکنيم، کشندهتر است. دوست داشتم اين لحظات خوبي که از قدرت خداوند ديدم را به اشتراک بگذارم. اميدوار بودم مردم در اين شرايط چشمانشان رنگ و زيبايي ببيند. برگزاري اين نمايشگاه براي من در اين زمان لازم بود. به 40سالگي رسيدهام. در اين مرحله از زندگي به ديدن زيبايي بيشتر نياز دارم. همه ما محکوم به زندگيکردن هستيم و نميتوانيم نااميد باشيم. فکر ميکنم رسالت يک هنرمند اين است که ذرهاي اميد به مخاطبش هديه کند».
پاکدل که پيش از برگزاري نمايشگاهش در صفحه شخصي با طرحي از تصوير عباس کيارستمي از تأثيرگذاري آثار او نوشت، درباره تأثيرپذيري از کيارستمي در عکاسي طبيعت گفت: «از قدمهاي ابتدايي که در عکاسي برداشتم، ديدن عکس براي من يکي از الزامات زندگيام بود. دوست داشتم عکسهاي خوب ببينم که خوشبختانه بعد از حضور پررنگ اينستاگرام، با کار عکاسان بزرگ جهان بيشتر آشنا شدم. با ديدن آثار آقاي کيارستمي هميشه به اين فکر ميکردم که اي کاش من هم صاحب نگاه شوم و به دنبال اين بودم که راز اين نگاه متفاوت عباس کيارستمي چيست؟ عباس کيارستمي هميشه در زندگيام تأثيراتش را گذاشته است. از نوجواني شيفته نگاهش بودم و برايم جالب بود که چقدر متفاوت ميبيند و زيباييشناسي او متفاوت و منحصر به فرد بود. از اولين لحظه خلق اين نمايشگاه فقط به عباس کيارستمي فکر ميکردم. نوشته من براي او بيشتر احساس دلتنگي و اداي دين بود».
پاکدل در روز نخست و افتتاح نمايشگاهش ميزبان سه هزار بازديدکننده بوده و نظرات بسياري از مخاطبان آثارش دريافت کرده است. او در پايان گفت: «اسم خودم را عکاس نميگذارم و بايد تشکر ويژه از عکاسان کشورم داشته باشم؛ افرادي که به طور حرفهاي عکاسي ميکنند. من هيچ وقت خودم را يک عکاس حرفهاي نميبينم. به نظرم يک عکاس حرفهاي شخصي است که از راه عکاسي امرار معاش ميکند. من هيچ وقت از عکاسي زندگي نگذراندم، بنابراين من عکاس حرفهاي نيستم و اگر عکاسي ميکنم، منظورم اين نيست که عکاس حرفهاي هستم. تشکر ميکنم از عکاساني که کنارم بودند و در نمايشگاه حضور داشتند. بزرگان اين هنر به نمايشگاه آمدند و قدم روي چشم من گذاشتند. حضورشان در اين نمايشگاه مهر تأييدي بود روي کارهاي من. در همه اين سالها جدا از تحصيل در رشته عکاسي و گرافيک، بهخاطر حرفه ديگري شناخته شدم و اگر شهرت ناچيز من باعث شده علاقهمنداني به ديدن عکس جلب شوند، براي من يک موفقيت است. قصد دارم به همه عکاسان بگويم فکر نکنند جسارتي کردم و به فضاي عکاسي وارد شدم، چراکه فضاي عکاسي جهانی بينهايت است و آدمهاي مختلفي در آن حضور دارند. حرفه عکاسي براي من فضایي بسيار مقدس و جدي است و خوشحالم که هنرمندان عکاس با حضورشان در کنارم، کار من را تأييد کردند».
https://teater.ir/news/25035