منصور نصیری در مقام کارگردان همگام با نمایش‌نامه، اجرایی به دور از کلیشه و ساده به روی صحنه برده است. دکور صحنه که متشکل از یک دیوار ساخته شده از روزنامه است، تداعی‌گر مناسبی برای خلق فضای قتل با چاشنی شوخی است

پایگاه خبری تئاتر: نمایش «درستکارترین قاتل دنیا» به کارگردانی منصور نصیری و به قلم افشین هاشمی در تماشاخانه استاد انتظامی مجموعه تئاتر مان در حال اجرا است.

«درستکارترین قاتل دنیا» داستان قاتلی حرفه‌ای است که در آخرین ماموریت خود دچار اشتباه شده است و در آغاز نمایش با اعتراف به اشتباهش از تماشاگران تقاضای کمک می‌کند. او برای یاری جستن داستان آخرین ماموریتش را نقل می‌کند. پیش از ابلاغ ماموریتش در گوشه خیابان با دست‌فروشی برخورد می‌کند که آثار ممنوع چاپ نویسنده بزرگ را می‌فروشد. قاتل عاشق نوشته‌های عاشقانه با پایان تراژیک این نویسنده است؛ لیکن پول کافی برای خرید کتاب‌ها را ندارد. در ادامه قاتل با پیشنهاد قتل نویسنده بزرگ مواجه می‌شود و به کمک قوانین آدم‌کشی پول کافی برای خرید کتاب‌ها را بدست می‌آورد. وی به محل سکونت نویسنده –که در یک مسافرخانه محقر قرار دارد– رفته و مردی را به قتل می‌رساند.

صاحب مسافرخانه به او می‌گوید که آدرس اتاق را اشتباه داده است. قاتل متوجه اشتباهش می‌شود – یعنی نقطه آغازین نمایش_ ولی ناگهان در رادیو اعلام می‌کنند نویسنده بزرگ دار فانی را وداع گفته است و قاتل متوجه می‌شود شخص درست را به قتل رسانده است. او ارتقا می‌یابد و ملقب به درستکارترین قاتل دنیا می‌شود.

نمایش‌نامه هاشمی، نمایشنامه‌ای است ساده؛ اما به شدت درگیر داستان. داستان تقابل یک قاتل با نویسنده محبوبش، تقابلی که در وهله نخست در ذهن مخاطب کشمکش میان قاتل و نویسنده متبلور می‌شود. نویسنده از این حدس اولیه می‌گریزد، از کلیشه رایج دور می‌شود و کشمکش را در آرزوی خریدن کتاب‌ها توسط قاتل پی‌ریزی می‌کند.


قاتل ما بی‌شباهت به سامورایی Ghost Dog جیم جارموش نیست. هر دو تابع قوانین جاری میان قاتل‌ها می‌باشند، هر دو به ادبیات عشق می‌ورزند؛ لیکن تفاوت در این است که سامورایی جانش را پای نویسنده – کتاب بوشیدو می‌گذارد و قاتل داستان هاشمی نویسنده مورد علاقه‌اش را به قتل می‌رساند و در هراس خطا در قتل او به سر می‌برد که مبادا او را به قتل نرسانده باشد.

داستان هاشمی، داستان جوامعی است که نویسنده بزرگش سانسور می‌شود، ممنوع القلم می‌شود و در نهایت ترور می‌شود. قتلش گردن یکی از هوادارنش می‌باشد و با تعمیم چنین فضایی چه بسا که طرفدارانش او را سانسور می‌کنند، طرفدارنش او را ممنوع القلم می‌کنند و در این بین سود ناشی از فروش زیرزمینی کارهایش نصیب دست‌فروشان می‌شود. دستفروشانی که پیش‌بینی مرگ قریب الوقوع نویسنده را هم می‌دهند.

نمایش‌نامه هاشمی بر پایه غافلگیری شکل می‌گیرد. علاوه بر غافلگیری در موضع قاتل نسبت به نویسنده‌اش، غافلگیری در روایت داستان نیز وجود دارد. در حالی که تماشاگر در انتظار نقل داستانی در گذشته است، نمایش در مسیر روایتش از نقطه آغازین می‌گذرد. تماشاگر که در ابتدا مورد خطاب قاتل قرار می‌گیرد، اکنون خود را رها شده می‌یابد، توقع ابتداییش برآورده نمی‌شود.

با تمام مزایای روایتی و گریز از شیوه‌های نخ‌نمای روایت، نمایش‌نامه هاشمی ساده است و تنها به خلق چند موقعیت بسنده کرده است. نمایش‌نامه‌ای جذاب با ریتم مناسب است؛ اما کوتاه و معمولی است.

منصور نصیری نیز در مقام کارگردان همگام با نمایش‌نامه، اجرایی به دور از کلیشه و ساده به روی صحنه برده است. دکور صحنه که متشکل از یک دیوار ساخته شده از روزنامه است، تداعی‌گر مناسبی برای خلق فضای قتل با چاشنی شوخی است. استفاده از علائم ضرب و دایره روی روزنامه‌ها که نماینگر انتخاب و حذف افراد است، یادآور دنیایی است که قاتل در آن زندگی می‌کند. قاتلی که برایش مقتول انتخاب می‌کنند و او دست به حذفش می‌زند. حذف هم قانونی است و روزنامه‌ها نیز قانونی‌اند؛ پس قانون ترتیب همه چیز را داده است.

با آنکه اجرای سینا راستگو در نقش قاتل خوب و مناسب است و انتخابش، انتخابی شایسته است ولی نقطه قوت بازی‌ها، اجرای نور و سایه منصور نصیری است. تلاش‌های نصیری برای فضاسازی با نور، استفاده از وسایل متعدد برای تشکیل سایه‌های مختلف، میزانسن‌هایی که بر پایه حرکات او در طول نمایش طراحی شده‌اند و ... همگی نشان دهنده تمرین زیاد گروه بازیگری این اجراست. نتیجه کار نیز چیزی نیست جز اجرایی خوش آهنگ با ریتم تند که مخاطبش را هیچ گاه خسته نمی‌کند. ضرباهنگ اثر با فضای دوگانه جنایی – کمدی، با زمان‌بندی مناسب زمان تنفسی برای گریز از دنیای جنایی و ورود به طنزی گزنده را فراهم می‌کند.

 

 


منبع: خبرگزاری تسنیم
نویسنده: احسان زيورعالم