پایگاه خبری تئاتر: «سه کام حبس» ِ سامان سالور، در ادامهی سینمای سعید روستایی است، اما مستقل و زنده و خودبَسنده. فیلم خوبی است که میتوان به دیگران توصیهاش کرد، با آگاهی بر این موضوع که بیشک مخاطب را آزار میدهد و اذیت میکند؛ ولی مگر میتوان چهرهی عریانِ فقر و اعتیاد و قاچاق را نشان داد و تلخ و آزاردهنده نبود؟
«سه کام حبس»، داستان سیکلِ باطلِ فروپاشی در میانِ سیلِ تهیدستانی است که بیش از مواد، معتاد به فلاکتِ مستمرِ طبقهی خویشاند و بیش از اعتیاد به مخدّر، اعتیاد به جنگِ با جماعتی دارند که همچون خود، تا گلو به زیر گِل فرو رفتهاند. کارگردانیِ سالور، تحسینبرانگیز است. نه تلویزیونی است، نه دارای نمای تکراری، و نه مدّعی و جلوهگرانه. مهمتر از همه، «سه کام حبس»، همچون دیگر فیلمهای ایرانیِ این سالها، آپارتمانی نیست و با نسبیگراییِ باسمهای و خیانتهای زن و شوهریِ طبقهی متوسط، روی مغزِ مخاطب راه نمیرود و همین، جای شکرش باقی است.
پیش از این تنها لیلا حاتمی در این سینما بود که «دوربین» آنچنان دوستاش داشت که در یک فیلم، مخاطب نمیپسندید که نما از روی چهرهی او شیفت کند روی بازیگر دیگری. پریناز ایزدیار هم اکنون دارای چنین خصلتی است. او بازیگری است که «دوربین» دوستش دارد و مخاطب نمیپسندد که قابِ دوربین از حضورِ او خالی شود. معصومیتِ سیمای او، به همراه احساساتِ پیچیده و متناقضِ نهفته در چهره، و رازآلودگیِ نگاهش، او را تبدیل به بازیگری ویژه کرده که لحن و بیانِ خاصّ دیالوگگوییاش، حتی سادهترین دیالوگها را متفاوت و دیگرگون میکند، آن هم در رئالیستیترین شکلِ خود.
باری، در این سینمای ایزوله و تکراری و کلیشهزده، پریناز ایزدیار از انگشتشمار استعدادهای این دههی سینماست که حضورِ درست و بهاندازهاش مقابل دوربین، کاملکننده است و این کاملکنندگی، بعضا حتی گافهای فیلمنامه و کارگردانی فیلمها را پوشانده و لِوِل فیلم را بالا میبرد. او برای بازی در سه کام حبس، قطعا کاندید بهترین بازیگر زن جشنواره خواهد بود.
نویسنده: حسین لامعی