پایگاه خبری تئاتر: نمايش «گلولهرو گذاشت تو اسلحه، اسلحهرو گذاشت رو شقيقهش، دستشرو گذاشت رو ماشه، ماشهرو نكشيد» كه هر شب در تماشاخانه «آو ساعت» اجرا ميشود، بيش از آنچه بر اساس يك متن نمايشي اجرا شود، متكي به فرمي است كه شايان فيروزي (طراح و كارگردان) براي آن در نظر گرفته است. اجراي نمايش به شيوه تعاملي يا interactive است. بازيگران يا همان طور كه در بروشور نمايش آمده «اجراكنندگان»، سعي در برقراري ارتباطي دونفره با تماشاگران دارند؛ سوالهايي ميپرسند و حتي در پاسخ دادن او را به چالش ميكشانند. سوالهايي البته كوتاه كه عموما ميتوانند با بله و خير پاسخ داده شوند. سيگار داري؟ هيچوقت دروغ گفتي؟تا حالا به كسي خيانت كردي؟ اين سوالات مقدمه اجراي نمايش هستند كه بعد از آن به ترجيعبند نمايش تبديل و گاهگاهي دوباره پرسيده ميشوند و در پايان كار هم به اختتاميه تبديل ميشوند.
اين شيوه اجرايي فارغ از محتوايي كه در پي بيان آن است، پيشنيازهايي را ميطلبد كه براي چنين شيوه اجرايي بسيار ضروري است؛ اول اينكه پذيرفتن چنين اجرايي براي تماشاگر ايراني كمي ثقيل به نظر ميرسد، چون عادت نكرده هنگام تماشاي يك تئاتر او را هم به بازي دعوت يا از او سوال كنند يا حتي در چشمان او خيره شوند. برخي تماشاگران حتي ممكن است اين كار را تجاوز به حريم خصوصيشان تعبيركنند، لذا اطلاعرساني گروه اجراكننده پيش از اجرا يا ذكر عنوان تعاملي در مواد تبليغيشان ميتواند به تماشاگري كه هنوز خود را آماده چنين اجرايي نميبيند يا به هر دليل علاقهيي به مشاركت در يك نمايش ندارد، حق انتخاب دهد يا حتي به عكس ممكن است تماشاگري فقط به اين دليل كه دلش ميخواهد در يك كار نمايشي مشاركت كند به ديدن نمايش بيايد. پيشنياز بعدي مربوط به خود گروه اجراكننده است؛ نخست اينكه رسيدن به يك اجراي تعاملي به شكلي پاكيزه، نيازمند مدت تمرين طولاني است وگرنه اجرا به هرج و مرج تبديل ميشود. گروه اجرايي بايد براي رسيدن به فرمي ايدهآل ساعتهاي طولاني وقت صرف كنند تا بتوانند با حذف تمام زايدات به اجرايي متين و منطقي برسند كه تماشاگر را دچار سردرگمي نكند. ضمن اينكه تمام احتمالات فرضي بايد در نظر گرفته شود و بازيگران براي هرگونه پيشبرد داستان آماده باشند.
حتي اگر اتفاقاتي كه در طول اجرا رقم ميخورد، جزو هيچ يك از احتمالات پيشبينيشده نباشد، باز هم بازيگر بايد اين توانايي را داشته باشد كه تماشاگر را هدايت كند و ضمن اينكه از گفتوگو با او سر باز نميزند، توانايي كنترل او و برگردان او به مسير نمايش را – در صورت انحراف از مسير اصلي- داشته باشد. به همين خاطر بازيگران در چنين كارهايي نه تنها بايد تواناييهاي معمول بازيگران تئاتر را داشته باشند كه بايد خود طراح، مجري و هدايتكننده هم باشند. همه اينها تنها در صورتي امكانپذير است كه بازيگر از تمركز بالايي برخوردار باشد و به محتوايي كه قرار است در نمايش مطرح شود اشراف كامل داشته باشد؛ آن هم با ديدگاهي كاملا يكسان با ديدگاه كارگردان يا طراح نمايش. بازيگران و كارگردان لازم است قبل از شروع تمرينات حتما به اندازه كافي در مورد محتواي نمايش با هم بحث و گفتوگو كنند تا در طول اجرا تماشاگران را به چند مقصد مختلف راهنمايي نكنند. فيروزي در اين تجربه تا اندازهيي توانسته است به استانداردهاي يك تئاتر تعاملي نزديك شود. گرچه او معتقد است به تماشاگر اين اختيار را داده تا هر طور دلش خواست در طول اجرا رفتار و به هر ميزان كه مايل است در كار مشاركت كند اما عملا به نظر ميرسد گروه نمايشي چندان مايل نيست با تماشاگران وارد گفتوگو شود. انگار آنها هم در ناخودآگاه خود ترجيح ميدهند تماشاگر نگاه خيره يا پرسش آنها را بيپاسخ بگذارد تا اجرا به شكلي بيدردسر و كنترلشده به پايان برسد. البته در اين ميان به نظر ميرسد برخي اجراكنندگان اعتماد به نفس بيشتري براي واردشدن به بازي مشاركت با تماشاگر دارند.
تماشاخانه آو به واسطه فضاي منحصر به فردي كه دارد، شايد براي اجراي خيلي از نمايشنامهها مناسب نباشد اما اتفاقاً براي اين اجراي تعاملي مكاني بسيار مناسب است. براي يادآوري خوب است گفته شود تماشاخانه آو پيش از اين حمام بوده و معماري حمام با سقفهاي مدور همچنان حفظ شده و البته در جاي جاي سالن نمايش هم ستونهايي آجري وجود دارد كه معمولا براي يك تماشاخانه نقص محسوب ميشود اما همين ويژگيهاي به ظاهر مضر، در خدمت فرم اجرايي اين اثر قرار گرفته و كارگردان به خوبي توانسته از پس هماهنگي فرم اجرايي و مكان نمايش برآيد.
البته اگر كارگردان از روي عمد چنين مكاني براي اجرايش در نظر گرفته، بايد اين انتخاب وي را ستود زيرا چنين اجراهاي تجربي فقط و فقط بايد در چنين سالنهايي انجام شود؛ سالنهايي مستقل كه وابسته به جريان اصلي تئاتر كشور نيستند. گرچه اين استقلال به آن معنا نيست كه كارهاي حرفهيي يا حتي پرفروش در اين سالنها اجرا نميشود بلكه منظور اين است كه براي اجرا در اين سالنها نياز به طي روند فرسايشي و بسيار زمانبري كه براي اجرا در يك سالن دولتي نياز است، نيست؛ روندي كه حتي اين روزها صداي آدمهاي صاحبنام تئاتر اين مملكت را كه لازم نيست ماهها براي ديدن مدير يك سالن منتظر بمانند، درآورده و باعث شده آنها هم زبان به انتقاد از وضعيت تئاتر بگشايند. در اين اوضاع وجود تعداد محدودي سالن خصوصي غنيمتي است براي تئاتر اين روزهاي كشور و به خصوص براي گروههاي جوان و تجربهگرا كه قصد به اجرا درآوردن نمايشهايي را دارند كه قصد اوليهاش نه فروشهاي بالا كه نفس تجربه و معرفي گروه به تئاتر كشور است.
در مجموع فيروزي توانسته تا حدود زيادي به آنچه در پي تجربه كردن بوده، دست يابد. گرچه اجراي او ميتوانست با حذف برخي زايدات به اجرايي تميزتر و كاملتر بدل شود اما همين حالا هم فرمي قابلقبول دارد كه در تناسب با محتوا ميتواند تماشاگر را درگير كند و او را، هم به لحاظ فيزيكي و هم از نظر فكري با كار مرتبط سازد و پروسهيي ذهني را براي او كليد بزند كه تا ساعتها پس از ديدن نمايش براي او ادامه داشته باشد البته بهتر ميبود كه نام كوتاهتري براي نمايش در نظر گرفته ميشد تا در آينده تماشاگر بتواند تجربه ويژه خود را با نام نمايش به خاطر بياورد، نه با توضيح فرم يا اسم مختصرشده دو يا سهكلمهيي آن. شايان فيروزي، ساناز روشني، فهيمه معين، عليرضا عاشوري، ارغوان دهقان، سنا ميرجعفري، سعيد نادري و اميرنيما الهي گروه اجراكننده اين نمايش، نامهايي هستند كه به احتمال زياد در آينده نزديك، بيشتر از آنها خواهيم شنيد.
منبع: روزنامه اعتماد