پایگاه خبری تئاتر: «مرد بالشی» نام نمایشی در ژانر اجتماعی است که این روزها ساعت 21، در تماشاخانه ایرانشهر به روی سن میرود. پیام دهکردی، احمد مهرانفر، نوید محمدزاده و علی سرابی بازیگران این نمایش هستند و کارگردانی آن را آیدا کیخانی و محمد یعقوبی به طور مشترک، بر عهده دارند.
«شام با دوستان» هم نام نمایش دیگری است که این روزها ساعت 18:30 در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود. نیکی کریمی، امیر دلاوری، بهناز جعفری و احمد ساعتچیان بازیگران این نمایش هستند و کارگردانی آن را هم آیدا کیخانی بر عهده دارد.
« کاتوریان» نویسندهای جوان است که تمایل زیادی به خشونت در کارهایش دارد. این «کاتوریان کاتوریان کاتوریان» دقیقا اسم یک فرد است. بهگفته خودش مادر و پدرش گویا شوخی داشتند. پدر و مادری که در نوع نگاه خشنی که در داستانهایش دارد دخیل بودند. همین موضوع هم کار دستش میدهد و کارش را به اداره پلیس میکشاند... . این بخشی از داستان نمایش «مرد بالشی» است که اینروزها با کارگردانی مشترک آیدا کیخایی و محمد یعقوبی روی صحنه رفته است. زوج هنریای که همیشه در مقام کارگردان و بازیگر بودند؛ حالا در کنار هم نمایشی را کارگردانی میکنند که مکدونای آمریکایی در ژانر خشونت نوشته است. این نمایش بهگفته یعقوبی و کیخایی به اندازه کارهای دیگر این نویسنده خشونت آشکار ندارد اما در ذاتش این خشونت به چشم میخورد.
• اجرای دو نمایش «مرد بالشی» و «شام با دوستان» در یک پروسه عجیبوغریبی روی صحنه رفت. اولینبار خانم کیخایی گفت که قصد دارد «مرد بالشی» را به صحنه ببرد. حتی به جشنواره هم ارایه شد و در بازخوانی هم پذیرفته شد. اما از آن انصراف دادید و به اینجا رسید که شما «شام با دوستان» را کارگردانی کردید و آقای یعقوبی و شما بهطور مشترک «مرد بالشی» را.
کیخایی: «مرد بالشی» و «شام با دوستان» برنامهای بود که من از تیرماه پارسال در فکر اجرایش بودم. هر کسی هم در آن زمان درباره کارهای آیندهام میپرسید؛ میگفتم برنامهام بازی در نمایش «برهان» و کارگردانی یکی از دو نمایش «مرد بالشی» و «شام با دوستان» است. قصد هم داشتم اول «مرد بالشی» را به صحنه ببرم. به همین دلیل در جشنواره با این متن شرکت کردم و متن تصویب شد.
اما بازیگران هیچ میلی به حضور در جشنواره نداشتند و باتوجه به سنگینی و فشردگی نقشم در «برهان» و چون اجرای «مرد بالشی» در جشنواره هیچ تضمینی برای اجرای عمومی نبود، از اجرا در جشنواره انصراف دادم و رفتیم دنبال سالن برای اجرای عمومی. مسوولان سالن حافظ با اجرای آن موافقت کردند اما شرطشان آن بود که همراه نمایشی دیگر برای اجرا برود.
چون متن اصلی «مرد بالشی» حدود سه ساعت بود و من نمیخواستم آن را کوتاه کنم، حتی تصمیم داشتم با آنتراکت اجرایش کنم، فکر کردم بهتر است نمایشی دیگر و حداکثر 90دقیقهای برای حافظ آماده کنم. به همین دلیل «شام با دوستان» را برای اجرا در حافظ پیشنهاد کردم. آقای یعقوبی هم از اول گفته بود که «شام با دوستان» را کارگردانی نخواهد کرد چون شبیه خشکسالی و دروغ، 33درصد نیل سایمون و ماه در آب است.
ولی من میخواستم اولین اجرای «شام با دوستان» در ایران بهنام گروه ما ثبت شود. قرار بود «شام با دوستان» را فروردینماه در حافظ اجرا کنیم ولی بعد فهمیدیم که متاسفانه مسوولان حافظ به خیلیها قول اجرای تئاتر در فروردینماه را دادهاند. خوشبختانه آقای یعقوبی یک وقت اجرا در تماشاخانه ایرانشهر داشت و تصمیم داشتیم «مرد بالشی» را در آن سالن بهتنهایی اجرا کنیم. به مسوولان سالن ایرانشهر پیشنهاد اجرای «شام با دوستان» را همزمان با «مرد بالشی» دادیم که پذیرفته شد.
• اجرای دو نمایش بهطور همزمان با توجه به ساختار بسیار پیچیده هر کدام مشکل نیست؟
کیخایی: درواقع ما چارهای دیگر نداشتیم جز اجرا در ایرانشهر همزمان با مرد بالشی. همانطور که گفتم «شام با دوستان» قرار بود در فروردینماه در سالن حافظ به صحنه برود. به این ترتیب با هم تداخلی نداشتند. اما بدقولی مدیران تالار حافظ ناگزیرمان کرد به اجرای همزمان در ایرانشهر. آقای یعقوبی جزو مخالفان سرسخت دو اجرای همزمان در یک سالن است ولی گروه ما یک کار آماده اجرا داشت و چارهای نبود جز دو اجرای همزمان در یک سالن.
• مرد بالشی متنی بهشدت خشن و تا حدودی مردانه است. یک نمایش روانشناسانه بسیار خشن که جاهایی هم آزاردهنده بود. با توجه به جنس بازیای که همیشه از شما روی صحنه دیدهام، بهنظرم چالش بزرگی را با این متن داشتید؟
کیخایی: من میتوانم همانقدر از فضای کیشلوفسکی لذت ببرم که از سینمای تارانتینو. این به ذهن دوگانهام برمیگردد. وقتی «مرد بالشی» را میخواندم از کار خیلی خوشم آمد و بیدرنگ به کارگردانیاش فکر کردم. این نمایشنامه هشتکاراکتر داشت. تصمیم گرفتم این کاراکترها را به چهار بازیگر تبدیل کنم و بازیگرهای دیگر را بهصورت انیمیشن یا عروسک نشان دهم. بعد طی تمرین با آقای یعقوبی به تصویرسازی رسیدیم.
• یعنی بخشی از زمان کار را توسط تصویرسازی کم کردید؟
کیخایی: خیر. این دو داستان را خیلی کم کوتاه کردیم. قبل از پیوستن آقای یعقوبی به کار من مقداری نمایشنامه را کوتاه کرده بودم ولی باز هم اجرایش حدود دو ساعتونیم طول میکشید، ولی الان نمایش ما دوساعته شده. آقای یعقوبی به هر حال نویسنده است با تخصصی که دارد متن را کوتاه کرد.
وقتی نمایش را میدیدیم بهنظرم آمد که آقای یعقوبی این متن را نوشتهاند. خیلی به سبک شما نزدیک بود.
یعقوبی: من این کار را بازنویسی نکردم، بیشتر حذف و ویرایش کردم. جملههایی هم اضافه کردم ولی خیلی کم. وقتی قرار شد «مرد بالشی» را کارگردانی کنم، اولین شرطم این بود که آنتراکت و اجرای سهساعته نداشته باشیم. تا وقتی فقط آیدا کارگردان بود؛ گرچه از طولانیبودن کار ناراضی بودم، ولی نظر نمیدادم چون کارگردان او بود و از اجرای طولانی با آنتراکت واهمه نداشت ولی بهنظر من اجرای سهساعته کشنده است. البته همیشه برایم مهم است که حذف لطمهای به متن نزند.
• مرد بالشی را میتوان جزو نمایشنامههایی دانست که تئاتر ما کمتر به سمتش میرود؛ یعنی ژانر وحشت و خشونت. در یکی، دو سال اخیر کارهایی اجرا شده که این تم را داشته و همیشه در اجرا مثلا خون روی صحنه پاشیده شده و تقریبا تماشاگر آزار دیده است. در «مرد بالشی» این خشونت در صحنه فاش نمیشود؛ اما ذهن را اذیت میکند.
یعقوبی: درواقع چشم تماشاگر آزار نمیبیند بلکه ذهنش درگیر میشود. «مک دونا» اتفاقا میخواهد خون و خشونت عریان را نشان دهد دقیقا شبیه تارانتینو که مثلا پاشیدن خون را به نمایش میگذارد و من هم همیشه از دیدن این صحنهها بدم میآید. این چه جنونی است که باید پخششدن مقر کسی در فیلم نمایش داده شود.
کیخایی: البته خشونت «مک دونا» به اندازه تارانتینو نیست.
یعقوبی: ولی در فیلم «در بروژ» صحنه کشتن در کلیسا نفرتانگیز است. تعداد این تصویرها در آخرین فیلمش«هفت بیمار روانی» بیشتر است. شکی نیست که مکدونا به نشان دادن این صحنهها علاقه دارد اما خوشبختانه تئاتر به اندازه سینما این اجازه را نمیدهد که خشونت عریان را نشان دهیم. من عمیقا به این گفته که اولینبار از «آنتونی مینگلا» کارگردان فیلم «بیمار انگلیسی» خواندم اعتقاد دارم که میگفت ترجیح میدهد زشتی را به زیبایی نشان دهد.
این تعبیر درستی است و به سلیقه و زیباییشناسی من نزدیک است، به ماهیت تئاتر هم نزدیک است. تماشاگر در تئاتر بیش از سینما آگاه است که تماشاگر است و چیزی که میبیند بازی است، بازسازی است. در سینما ممکن است ما فریب بخوریم چون در سینما بیش از تئاتر توهم واقعیت هست. با اینهمه اگر من فیلم «مرد بالشی» را هم ساخته بودم میلی به نشاندادن خشونت عریان نداشتم.
بحث بر سر دو نوع پرداختن به خشونت است. یکی مثل تارانتینو و مکدونا خشونت را در فیلم نشان میدهد، یکی مثل فونتریه در «داگویل» نشان نمیدهد. «داگ ویل» هم درباره خشونت است، در پایان «داگویل» همه مردم شهر کشته میشوند ولی شما خشونتی از جنس «جانگو» یا «حرامزادههای لعنتی» نمیبینید. من خوشحالم که تئاتر مانند سینما نمیتواند خشونت عریان را تا آن حد نشان دهد.
• با اینحال تئاتر «مرد بالشی» ذهن را آزار میدهد.
یعقوبی: در مدیوم تئاتر این بهنوعی ارزش آن است.
کیخایی: مکدونا این متنش را طوری نوشته که میشود هم خشونت را نشان داد و هم نشان نداد. تا تماشاگر میخواهد تحتتاثیر قرار بگیرد، کاری میکند که بخندد. انگار تماشاگر را دست میاندازد. ولی اگر نمایشنامه دیگرش«ستوان آینیشمور» اجرا شود چارهای نیست جز نشاندادن خشونت. اما «مرد بالشی» این ویژگی را دارد که نوعی خشونت فانتزی در ذاتش دارد.
• با توجه به اینکه نیکی کریمی اصلا تجربه صحنه نداشت، انتخاب او نوعی ریسک نبود؟
کیخایی: کمی تردید داشتم اما تصمیم گرفتم ریسک کنم. چون بههرحال کارگردان باید در جاهایی ریسک کند. در نهایت با ایشان تماس گرفتم و متن را برایشان فرستادم. به همین سادگی اتفاق افتاد و وقتی ایشان سر تمرین آمدند دیدم که چقدر تلاش میکنند و زمان میگذارند.
برای نقش تام هم خیلی فکر کردم که چه کسی میتواند باشد و با احمد ساعتچیان تماس گرفتم. قبل از این هیچوقت تجربه کار با ایشان را نداشتم. خوشبختانه احساس میکنم در «شام با دوستان» همه سر جایشان هستند.
• این را درمورد «مرد بالشی» هم میشود گفت. مثلا من فکر میکنم هیچکس جز پیام دهکردی نمیتوانست توپولسکی را بازی کند.
کیخایی: از ابتدا قرار بود پیام دهکردی بازی کند. آن زمان وقت نداشت. با حسن معجونی برای توپولسکی صحبت کردیم. اما چون آقای معجونی نمیتوانست در زمان اجرای ما باشد و در زمان اجرا پیام دهکردی زمانش آزاد بود، جایگزین حسن معجونی شد. وقتی کار را خواندم نوید محمدزاده را با شناختی که از بازی او داشتم برای اریل انتخاب کردم اما وقتی کار شروع شد نوید به من گفت میخواهم نقش مایکل را بازی کنم؛ نقشی که الان علی سرابی بازی میکند.
قبل از پیوستن محمد یعقوبی به کار حسن معجونی در نقش توپولسکی، علی سرابی در نقش کاتوریان، داریوش موفق در نقش اریل و نوید محمدزاده در نقش مایکل بازی میکردند. بعد نقشها جابهجا شد و داریوش در نقش کاتوریان، پیام دهکردی توپولسکی، علی سرابی مایکل و نوید محمدزاده «اریل» شد. تا جایی تمرین کردیم ولی داریوش موفق پایش آسیب دید و دیگر نتوانست با ما باشد. ما دیگر نقشها را جابهجا نکردیم. بازیگرها با نقش خودشان عجین شده بودند. فقط به جای داریوش موفق از احمد مهرانفر دعوت کردیم.
یعقوبی: اعتقاد دارم بازیگران باتجربه میتوانند درصد زیادی از نقشها را از آن خود کنند. به همین دلیل همانقدر که پیام دهکردی در نقش توپولسکی خیلی خوب است اگر حسن معجونی هم بازی کرده بود، این توان را داشت کاری کند که شما بگویید به جز او کسی دیگر نمیتوانست این نقش را بازی کند.
حتما توپولسکیای که آقای معجونی بازی میکرد با توپولسکیای که پیام دهکردی بازی میکرد، متفاوت بود.
کیخایی: این ویژگی یک نمایشنامه خوب است که دو بازیگر کاربلد میتوانند جوری نقشها را بازی کنند که هر دو پذیرفتنی و دیدنی باشد.
یعقوبی: این امکانی است که سینما از آن محروم است. چقدر خوب میشد تئاتر ما به جایی میرسید که اگر مثلا صد روز اجرا داشتیم دستکم سه بازیگر برای هر نقش آماده شوند. اینکه شما چند بازیگر خوب برای هر نقش داشته باشید هم تئاتر را دیدنیتر و جذابتر میکند، هم اجرای تئاتر را برای بازیگران آن کار ممکنتر. چون بازیگران میتوانند با خیال راحت بازی در تئاتر را بپذیرند. دیگر نگران نخواهند بود مسوولیت بازی در تئاتر مانع دعوت از آنان برای بازی در فیلم شود.
• همیشه خانم کیخایی بازی کرده و شما کارگردان بودید. در این اجرا هر دو کارگردان هستید. کار کارگردانی یک مقدار ریزهکاری دارد. در این مورد توضیح بفرمایید که چطور این اجرای خوب را روی صحنه آوردید؟
یعقوبی: چندینبار از آیدا خواسته بودم که با هم کارگردانی کنیم. معتقدم اگر یک بازیگر بخواهد کارگردانی کند به شرطی که روحیه و دید کارگردانی داشته باشد، بهمراتب بهتر از کارگردانی است که کمتر تجربه بازیگری دارد. چون جزییاتی را میبیند و رعایت میکند که کارگردان ممکن است رعایت نکند. به همین دلیل اعتراف میکنم نقش آیدا در «مرد بالشی» خیلی برجسته است.
منبع: روزنامه شرق