با شنیدن خبر فوت او، بلافاصله یاد دیداری که در جشنواره لاروشل فرانسه در سال ۱۹۹۳ با او داشتم افتادم. وی بعد از دیدن فیلم «کلوزآپ» شاهکار عباس کیارستمی، نامه‌ای به زبان فرانسه ‌خطاب به کارگردان نوشت و از من خواست که آن‌را برای کیارستمی در تهران بفرستم.

پایگاه خبری تئاتر: اگرچه میشل پیکولی روز ۱۲ ماه مه درسن ۹۴ سالگی درگذشت اما خبر آن امروز در رسانه های جهان اعلام شد.

با شنیدن خبر فوت او، بلافاصله یاد دیداری که در جشنواره لاروشل فرانسه در سال ۱۹۹۳ با او داشتم افتادم. وی بعد از دیدن فیلم «کلوزآپ» شاهکار عباس کیارستمی، نامه‌ای به زبان فرانسه ‌خطاب به کارگردان نوشت و از من خواست که آن‌را برای کیارستمی در تهران بفرستم. در آن سال، در جشنواره جهانی لاروشل چندین برنامه برای مرور آثار سینماگران و یا کارگردانان برگزار شد از جمله ستایش بر آثار میشل پیکولی و همچنین تجلیل از محسن مخملباف. در چارچوب برنامه مخملباف، فیلم کلوزآپ هم به نمایش در آمد. در گفتگوی خودمانی سر میز ناهار جمعی که من نیز حضور داشتم، ضمن آشنایی با آقای میشل پیکولی به او پیشنهاد کردم اگر حوصله و وقت دارد فیلم کلوزآپ را ببیند. وی بعد از تماشای فیلم، دیوانه کلوزآپ شد و گفت من حتما باید برای کارگردان این فیلم شگفت انگیز یادداشتی بنویسم. همانجا قلم و کاغذ در اختیارش قرار دادند و یادداشت تحسین‌آمیزی برای عباس کیارستمی نوشت که تقریبا یک صفحه شد و بعدا آن‌را من برای کیارستمی به تهران فرستادم. جالب اینجاست که او که خود هنرپیشه بزرگ ‌و حرفه ای بود سخت افسون حسین سبزیان، نابازیگر «کلوزآپ» شده بود.

میشل پیکولی با کارگردانان بزرگ جهان در سینما و تئاتر کار کرده بود از جمله ژان لوک گدار، نانی مورتی، مارگریت دوراس، لوک بوندی، پاتریک شرو، مارکو فرری، پیتر بروک، ژان رنوار، رنه کلر، آلن رنه، انیس واردا، لویی مال، کلوپ شابرول، ژاک ریوت، لوئیس بونوئل، کوستا گاوراس، آلفرد هیچکاک، مارکو بلوکیو، اتوره اسکولا، مانویل دواولیویرا، آنجلوپولس، یوسف شاهین و بسیاری دیگر. وی در۲۷ دسامبر ۱۹۲۵ در پاریس به دنیا آمد. کارهای هنری خود را از ۱۹۴۵ شروع کرد و جدا از هنرپیشگی تئاتر وسینما، سناریست و کارگردان هم بود و جوایز بسیاری از جمله از جشنواره برلین جشنواره کن، جشنواره لوکارنو، سزار و غیره را به دست آورده بود. وی درطول زندگی یک هنرمند مبارز چپ گرا بود و در فرانسه و سایر کشورها بسیار محبوب تماشاگرانش بود.

آخرین باری که او را در پاریس دیدم، سال گذشته در ایستگاه اتوبوس، در بلوار مونت پارناس بود که از کافه مشهور سلکت بیرون آمده بود و خیلی خسته و تنها منتظر رسیدن اتوبوس بود. موقع سوارشدن به اتوبوس کمی دشواری داشت‌‌‌؛ از او پرسیدم اجازه می‌دهند کمک کنم؟ لبخندی زد و با زحمت سوار اتوبوس ۹۱ شد و رفت و رفت… روحش شاد. اگر امروز جشنواره کن بر پا شده بود حتما ستایشی بی نظیر برایش در کن بر پا می‌کردند. حیف که جشنواره کن (۱۲ تا ۲۵ مه) برگزار نشد.


منبع: سینماسینما