پایگاه خبری تئاتر: همه بر این عقیده اند که ساختمان اختصاصی نمایشی «تعزیه» از دوره صفویان آغاز شده و در دوره قاجار به کمال رسیده است. با شکل گرفتن تعزیه و حمایت شاهان قاجار، اشراف و طبقه مرفه، تعزیه وارد اماکنی به نام حسینیه و تکیه شد که به تدریج اضافه می شد. اماکن ثابت و محصور سبب تنظیم، نظارت، تحمیل اراده و تمایل گرداننده و در نتیجه ارتقاء سطح هنری اجراها نیز می شد.
ناصرالدین شاه که فردی متظاهر و تجمل پرست بود، پس از سه بار سفر به اروپا و مشاهده تالارهای نمایشی آن، «تعزیه» را نیز وسیله ای برای نشان دادن شکوه و اهمیت اعتقادات مذهبی خود قرار داد. شاهزادگان و درباریان به تأسی از شاه، بزرگان، بازرگانان و کسبه هم، به منظور خودنمایی و تثبیت اعتبار و کسب ثواب، احداث «تکیه» و اجرای تعزیه را «مد» مذهبی کردند.
تنها در شهر تهران بیش از سیصد «تکیه» ساخته شد که نام برخی از آن ها به شرح زیر است: تکیه دولت ـ تکیه حاجی میرزاآغایس،تکیه سیدناصرالدین، تکیه درخونگاه، حسینیه عزت الدوله، تکیه ولی خان، تکیه سر تخت، تکیه حیاط شاهی، تکیه حاجی رجبعلی، تکیه رضا قلی خان، تکیه عضدالملک، تکیه صاحبدیوانی، تکیه خلج ها، تکیه نایب السلطنه، تکیه پاچنار، تکیه سپهسالار، تکیه اسمعیل بزاز، تکیه دباغ خانه، تکیه چهل تن، تکیه نیاوران، تکیه ملک آباد، تکیه حمام نواب، تکیه سادات، تکیه زرگرها، تکیه صابون پزخانه، تکیه قورخانه و تکیه سنگلج.
ناصرالدین شاه فزون بر «تکیه شاهی» و «تکیه نیاوران» در سال 1248 شمسی دستور داد تکیه جدیدی با استفاده از تکنیک نو براساس معماری سیرک بزرگ لندن به وسعت بیست هزار تماشاگر به سرپرستی دوستعلی خان احداث شود.
جعفر شهری در کتاب طهران قدیم فضای تکیه را با زبانی شیرین ترسیم کرده است:
*تکیه دولت
دیگر از اماکن پیوسته به ارک شاهی تکیه دولت بود که در ماههای محرم از طرف دربار و سلاطین در آن روضه خوانی و تعزیه خوانی به عمل می آمد و ساختمان سه طبقه مدوری از روی نقشه تماشاخانه های فرنگ که سقف آن با چادری بر روی خرپای آهن پوشیده می شد.
هر بزرگ و صاحب مقامی بنا به اقتضای زمان در عمارت خود یا حوالی آن حسینیه و تکیه ای برای عوام فریبی داشت و به وسیله آن به ریشخند و جلب قلوب مردم می پرداخت و این تکیه نیز یکی از آنها بود که بنا به موقعیت و مقام شاه یا صاحب درباری خود بر دیگران تفوق می گرفت. در این مکان از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه همه ساله تعزیه خوانی و روضه خوانی برقرار می شد تا اوایل سلطنت پهلوی که کم کم به تقلیل و تعطیل انجامید.
این تکیه سه راه داشت که دو راه آن مثل کوچه تکیه دولت، مقابل بازار که مخصوص مردها بود و در شمس العماره برای زنان که عوام نیز از آن تردد می کردند و در دیگری مخصوص خواص از جمله شاه و درباریان از داخل اندرون که به شاه نشین آن باز می شد. در این مکان تا بیست و چند هزار جمعیت جای می گرفت، ابتدا در چهار طبقه بنا شده بود که زمان مظفرالدین شاه در اثر شکستگی هایی در پایه ها لازم می شود طبقه فوقانی آن را خراب کرده بار ستون ها را سبک کنند و ضمنا توسط مهندسین فرانسوی به جای دیکر که همه ساله موقع کشیدن چادر موجب زحمات فراوان می شد و غالبا دچار بادهای شدید شهریار گشته از جا کنده شده خطراتی به وجود می آورد، اسکلتی عرقچین مانند از آهن به روی آن استوار می شود که چادر بر روی آن کشیده می شد.
عزاداری این تکیه از روز اول ماه محرم شروع شده، روز یازدهم ختم می شد که البته بانی این یازده روز دربار بود و شاه در آن شرکت می کرد و بعد از آن ده روز و پنج روز از وزرا و امنا و دیگر درباران بانی یافته تا آخر ماه صفر امتداد می یافت اما به اهمیت روزهای نخست نبود که این بقیه صورت تأسی می گرفت.
در گرداگرد تالار این تکایا، غرفه ها و جلوی آنها سکوهایی برای نشستن ساخته می شده است. صحنه در وسط به اشکال دایره یا مربع مستطیل با توجه به دیگر امکانات قرار داشته است. تالارها دارای چهار راه ورود و خروج و گذرگاه هایی به گرداگرد صحنه در ارتباط با درهای تالار ساخته می شدند.
بازیگران از غرفه هایی در مدخل گذرگاه ها، برای رخت کن استفاده می کردند چارپایان و وسایل بزرگ و مهم در خارج از تالار و در نزدیک ترین مکان ممکن جا داده می شده اند. طاقنماها جایگاه مردان، سکوها جایگاه زنان و غرفه ها ویژه خانواده های معتبر بودند. «تکیه دولت» در واقع بزرگترین تالار نمایش ایران بود که ظرفیت 20 هزار تماشاگر و استفاده تعداد نامعین بازیگر و وسایل نمایشی و حتی رژه سواران را داشته است.
*دکور و تزئیات
استانیس لافسکی درباره موفقیت اجرای نمایش ها به هنرمندان هشدارهایی داده و از آن جمله گفته است که نمایش با پس رفتن پرده آغاز نمی شود. نمایش از هنگام ورود به ساختمان آغاز می شود. بدا به سرنوشت اجرایی که تماشاگر هنگام ورود به تئاتر از بوی دهان و نفس مشمئز شود. در همین رابطه سینما ـ تئاتر آناهیتا با اعتبار انسانی و شغلی گذشته های مسئول موسس و خوشنامی و پرهیزکاری هنرمندانش، نمایش را شروع می کند.اما دقت کنید که نمایش کهن ایران تعزیه چگونه وسیعتر و حتی موثرتر از ماهواره های تبلیغاتی امروزی عمل کرده است!
از ده، پانزدهم ماه پیش از محرم، بچه های پارچه های سبز و سیاه بر سر چوب ها کرده، علامت های حلبی، تخته ای بر سر دست آورده دور کوچه ها به راه می افتادند و مساجد و تکایا و حسینیه های شهر را آماده برای عزاداری می ساختند، یعنی چادرها و خیمه های روضه و تعزیه را بر پا کرده مرثیه خوانی و روضه خوانی را شروع می کردند.
تکیه هر محل در این زمان عبارت از اماکنی بود که از حیث زینت و آرایش واقعا به حد افراط و مبالغه می رسید، زیرا این عزاخانه ها که ا رابتدا هر یک به نام محل خود تأسیس شده بود هر غرفه و طاقنمای آن را سرشناس و سرجنبانی سیاه پوش می نمود که سبب چشم همچشمی شده و همین چشم همچشمی ها و خودنمایی ها و لوطی بازی ها هم بود که هر یک را بر دیگری ممتاز ساخته تا آنجا که گاهی آن را از حیث آیینه و چراغ و عکس و شمایل و قالی کوبی و کتیبه بندی و گوی و قندیل و چراغ و آویز و لاله و غیره از صورت عزاخانه خارج ساخته و تکیه هایی از این قبیل به نام هر گذر و محل و بازارچه که بانی ای داشته یا مردم پول بر ر هم کرده، زمین و محل آن را به هر صورت که بوده خریده بنای تکیه گذارده بودند جایی فقط مخصوص تعزیه خوانی آل محمد که دهه اول محرم یا همه دو ماهه محرم و صفر در آن روضه یا تعزیه خوانی به عمل آمده سوگواری می کردند.
نمایش تعزیه اعم از سیار و ثابت در ارتباط با اجراهای اسطوره ای هیچگاه خود را نیازمند و مقید به بازسازی مکان ندانسته است. اگر چه سیماهای نمایشی همواره خود را در مکان های معین دیده و چه بسا ضمن گفتار معرف آن بوده اند لیکن در ماقع ضرور از به کار بردن اشیاء طبیعی، مانند شاخه درخت به جای جنگ یا باغ و تشت آب به مثابه رودخانه برای اجرای خود بهره می گرفته اند.
بنابراین اینطور باید گفت که تعزیه به عنوان شکل تجدید حیات یافته و مشخص نمایشی در طول هفتصد سال، سمبل ها و قراردادهای خود را نه به طور پیش ساخته و نامفهوم، بلکه در حد ضرورتی که از دل کار بر حسب امکانات و مقتضیات برخاسته به همه تماشاگران قبولانده بود.
*پوشاک ها
از آنجا که آغاز کار در تعزیه شبیه خوانی سرگذشت خاندان پیامبر(ص) و ائمه اسلام بوده وقایعی که چهار سده بیشتر از آن نگذشته بود ، لذا تمامی آنها در صورت امکان، متناسب با دانسته ها و ادراک فرهنگی گردانندگان مستند و منطبق با اصل بوده است.
ئوژن فلاندن سیاح فرانسوی که خود تماشاگر تعزیه ای در محرم 1228 شمسی در تهران بوده است، چنین می نویسد:
شبیه ها به طوری لباس می پوشند که اعمالشان تا ممکن است حقیقی به نظر آید. بازیگران یکی از نمایش ها از حضور ما در تهران استفاده کرده کلاه هایی سه گوش و نیز چند تکه از لباس های ما را قرض گرفتند تا خود را فرنگی حقیقی نشان دهند.
پیداست که امکانات مادی نیز در اجراها نقش داشته است. این امکانات در دوران ناصرالدین شاه به علت دلبستگی شاه، درباریان، شاهزادگان و بازرگانان از یک سو و شرکت افراد باسواد، با استعداد، علاقه مند و با تجربه از سوی دیگر سبب شد که مناسبات هنری و نظریات زیباشناسانه گردانندگان و طراحان در راه تأثیرات هنری به کار گرفته شود و رنگ لباس ها با سیرت نقش ها مربوط شود.
جامه اشخاص مثبت (اولیا یا مولفین) و منفی (اشقیا یا مخالفین) نماینده سیرت آنان بوده است. گویایی نظریات انتخابی و تأثیرات نهایی حاصل آن چنان تثبیت گردید که شکلی اصولی برای نقش ها بود.
عبدالله مستوفی فعال و دستدار نمایش که در دوران اوج و افول تعزیه می زیست درباره انتخاب دقیق شکل ها و رنگ ها چنین نوشته است:
لباس سیدالشهدا قبای راسته سفید، شال و عمامه سبز، عباس ابریشمی شانه زری سبز یا سرخ بود. در موقع جنگ چکمه و شمشیر هم داشت و در مواقع عادی نعلین زرد به پا می کرد. شبیه پیغمبران و سایر امامان را بیش و کم همینطور لباس می پوشاندند. شبیه زن ها پیراهن سیاهی که تا پشت پار می رسید بر تن می کرد و پارچه سیاه دیگری به سر می افکند. فراخی این روسری به قدری بود که دست ها را هم تا سرانگشت ها می پوشانید...
مبحث تعزیه و تعزیه نامه ها در گزارش های بعدی منتشر خواهد شد.
منبع:
سفرنامه ئوژن فلاندن ترجمه حسین نورصادقی سال 1326
تهران طهران قدیم جلد دوم. جعفر شهری . 1371 .
انتشارات معین شرح زندگانی من. عبدالله مستوفی.
جلد اول سیری در تاریخ تئاتر ایران.
دکتر مصطفی اسکویی از نشر آناهیتا. 1378
منبع: خبرگزاری فارس