پایگاه خبری تئاتر: در روايت رشيد جانسون اندكي ديرتر تنشها براي شكل گرفتن پيرنگ اصلي آغاز ميشوند اما نوع داستان آن تا حدودي آشنا به نظر ميرسد و مثل برخي فيلمهاي ديگر تعليقهايي ايجاد خواهد كرد مانند فيلم شناخته شده «انگل» و تمامي آن دسته از فيلمهايي كه آغازي پر تعليق احتمالي در آنها احساس ميشود.
دقت كنيم به همه اينگونه فيلمها كه طبق معمول از يك رخداد آغاز ميشوند... مردي ثروتمند به يك راننده قابل اعتماد و شايسته نياز دارد و از قضا اين راننده توسط شخصي ديگر معرفي ميشود؛ شخص سرانجام توسط مرد متمول پسنديده تاييد ميشود و از قضا خيلي زود اعتماد و مهارتش محرز ميشود. همچنين شخصيتي كه مرد متمول هم در سايه او قرار ميگيرد و سپس در افزايش تنشها و پيشروي روايت بيشترين نقش خود را ايفا ميكند در واقع همان رانندهاي است كه به شخصيت اصلي فيلم بدل شده است.
از طرف ديگر پيشفرض روايت و تم فيلم هم از اين بافت متضاد هميشه آشنا (حضور مردي تهيدست اما توانا در كنار مردي ثروتمند و صاحب نفوذ) فهميده خواهد شد. اما به نظر ميرسد در فيلم پسر بومي، تنشهايي است در دنياي «بيگر»، يعني كاراكتر اصلي كه جواني سياهپوست و راننده جديد مردي ثروتمند به نام دالتون شده است؛ زيرا سكانس بسيار پرمعناي آغازين فيلم و چندين سكانس ديگر حاوي مونولوگهاي بيگر با خود و حاكي از كشمكشهاي دروني شخصي او با خود و سپس جامعه است.
در ميان اين تنش دروني، اين خانواده است كه تلاش ميكند تا شخصيت بيگ را به سمت متعادلي رهنمون سازد و ديالوگهاي مادر بيگ با او نشان از اين وضعيت مثبت دارند اما معضلات رفتاري و دروني بيگ چنان شديد شده است كه تاثيرات تعريفها و تشويقهاي مادرش ديگر چندان كارساز نيست، زيرا در منجلابي خواسته يا ناخواسته از يك تضاد (روبهرو شدن با مردي اهل ثروت و قدرت) فرو رفته است كه البته خامدستي و شايد هم فقر رفتاري جوان به اين وضعيت دامن زده است.
در دو سكانس، نقطه ثقل روايت لابهلاي دو غافلگيري عجيب و پرتعليقي ديگر اتفاق ميافتد. يعني سكانس ديدن بستهاي از طرف مري دختر آقاي دالتون در اتاق شخصي بيگ و سكانس مرگ مري. بدين ترتيب جوان راننده با حيرت و ترس فرو برده رفته است و بحرانها از اينجا اوج ميگيرند.
اما در نزديكيهاي پايان برخي موارد كليشهاي ديگر هم ظاهرا حذف شدهاند، نظير پي بردن والدين به ماجراي مرگ مري و تقابل مستقيمشان با رانندهاي كه خيلي زود از آنها سلب اعتماد كرده است. فيلم پسر بومي اگرچه تاحدودي روايتي نسبتا تكراري را از بسياري لحاظ بازگو كرده است، در عين حال حاوي درسهاي ارزنده براي آن دسته افرادي است كه در موقعيتهاي مشابه قرار خواهند گرفت اما هرگز نميپسندند كه عمر اعتمادشان حتي در يك موقعيت پيچيده و تضادگونه به سر آيد.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: كامل حسينی