پایگاه خبری تئاتر: هفتم خرداد سالمرگ عباس نعلبندیان است؛ نمایشنامهنویس خلاقی که سال ۱۳۶۸ در چنین روزی در ۴۰ سالگی دست به خودکشی زد و روی سنگ قبرش نوشته شد: «در این غربت غریب عطر تو را از کدام توفان باید خاست؟»
نعلبندیان در سالهای کوتاه عمر هنریاش قصهها و نمایشنامههای متعددی با همان ادبیات و خطالرسم مخصوص خودش نوشت و متنهایی را هم به فارسی ترجمه کرد؛ آثاری همچون قصههای «از هفت تا هفت و نیم»، «ص.ص.م»، و نمایشنامههای «اگر فاوست یه کم معرفت به خرج میداد»، «داستانهایی از بارش مهر و مرگ»، «ناگهان هذا حبیبالله». او با اولین کارش در دومین جشن هنر شیراز دومین جایزه نمایشنامهنویسی را دریافت کرد و یکسال بعد بهعنوان نمایشنامهنویس و مدیر بخش داخلی به کارگاه نمایش پیوست و تا آخرین روزهای فعالیت کارگاه با آن همکاری کرد.
در سالهای اخیر بارها کارگردانهایی تلاش کردند نمایشنامههای عباس نعلبندیان را در ایران اجرا کنند اما هر بار به در بسته ممیزی خوردند؛ هرچند نمایشنامههایی از او به صورت زیرمینی و در محافل خصوصیتر توسط کارگردانهای شناختهشدهای اجرا شد اما همچنان نمایشنامههای نعلبندیان جزو آثار ممنوعه است.
روحالله جعفری (نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس) در سالروز مرگ این هنرمند پیشروی ایرانی به سه نمایشنامهای اشاره میکند که در ۱۰ سال اخیر قصد اجرا و نمایشنامهخوانی آنها را داشت، اما مجوز نگرفت.
جعفری گفت: گروه تئاتر گیتی در یک دهه اخیر، سه نمایشنامه «پژوهشی ژرف و سترگ و نو، در سنگوارههای دوره بیست و پنجم زمینشناسی، و یا چهاردم، بیستم و غیره، فرقی نمیکند»، «سندلی کنار پنجره بگذاریم و بنشینیم و به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم» و «ناگهان؛ هذا حبیبالله، مات فی حبالله، هذا قتیلالله، مات بسیفالله» را برای اجرا آن هم هربار به مدت سه تا شش ماه تمرین کرد اما هیچیک از این آثار به دلیل آنکه ادارهکل هنرهای نمایشی و زیرمجموعه آن یعنی شورای ارزشیابی و نظارت مجوز برای اجرای عمومیشان صادر نکرد، رنگ صحنه به خود ندید.
سرپرست گروه تئاتر گیتی ادامه داد: ادارهکل و شورای نظارت حتی به گروه برای خوانش نمایشنامه و «ناگهان؛ هذا حبیبالله...» در «رپرتوار نمایشنامهخوانی گروه تئاتر گیتی در حمایت از مردم سیلزده شهر معمولان، استان لرستان» که مرداد و شهریور سال گذشته به مدت ۱۰ شب در تماشاخانه سنگلج برگزار شد مجوز اجرا نداد. البته نهتنها به اجبار این نمایشنامه نعلبندیان از رپرتوار کنار گذاشته شد، بلکه نمایشنامههای «گلدان» نوشته بهمن فرسی و «چوب به دستهای ورزیل» نوشته غلامحسین ساعدی را هم حذف کردند و نگذاشتند این سه نمایشنامه پیشروی مخاطب خوانش شود.
او با بیان اینکه «برای احقاق حق در هر باری که گروه تئاتر گیتی با حذف، سانسور و فشار حداکثری برای مجوز اجرای عمومی ندادن به این سه اثر از عباس نعلبندیان روبهرو شد به معاونت هنری، ادارهکل هنرهای نمایشی و رئیس وقت شورای ارزشیابی و نظارت رفتم» گفت: و از آنها خواستم دلایل اینهمه فشار برای ندادن مجوز به این نمایشنامهها را به صورت مکتوب به من اعلام کنند که هرگز این کار را نکردند؛ بلکه تنها بهصورت شفاهی متذکر شدند حق اجرای این آثار را از عباس نعلبندیان ندارم. آنها بدون ذکر دلیلی در همه این سالها (البته بهزعم خودشان) نام عباس نعلبندیان، آثار او و اندیشهاش را حذف کردند و اجازه به صحنه رفتن و کار روی نمایشنامههای او را ندادند.
جعفری با تاکید بر اینکه «جلوی انتشار اندیشه را نمیتوان گرفت.» گفت: این تفکر و ذهنیت غلطی است که با سانسور میتوان نام عباس نعلبندیان را که یکی از نمایشنامهنویسان تاثیرگذار نیمه دوم دهه چهل و پنجاه شمسی است، حذف کرد.
او خاطرنشان کرد: در عالم هنر، نگاه افراطی داشتن معنایی ندارد. همچنان که در مدیریت و برنامهریزی امور فرهنگی این نگاه و در پیش گرفتن این رویه معنایی نمیتواند داشته باشد. در حق عباس نعلبندیان چه قبل و چه بعد از انقلاب، جفا شد. نعلبندیان قبل از انقلاب با این برچسب جعلی که نویسندهای دستراستی است، مورد بیمهری قرار گرفت و بعد از انقلاب هم با مجوز ندادن برای چاپ آثار و به صحنه رفتن متون او، این بیمهری ادامه دارد.
منبع: خبرگزاری ایلنا