پایگاه خبری تئاتر: وقتی نام یک فیلم کاپون باشد، عمده مخاطبان سینما توقع دیدن چهرهای کاریزماتیک با کت و کلاه لبهدار گرد و سیگار برگ در گوشه فک را دارند. یک آلکاپون گرد و قلمبه که از همه قویتر و زرنگتر است و مخاطب باید از برنده شدن او در رقابت با سایر گنگسترها و موفقیتش در فرار از دست کلانتر کیف کند. اما آلفونسه گابریل کاپون واقعی، چنین شخص جذابی نبود و یکی از منفورترین مردان زمان خودش نزد مردم آمریکا محسوب میشد. این در حالی است که سینمای آمریکا طی ۹۰ سال گذشته از این چهره منفور شخصیت بسیار جذابی ساخته است. پس از آلکاپون، از طرف کمیسیون جرایم شیکاگو جان دلینگر به عنوان دشمن ملت شناخته شد؛ البته او هم از سینمای آمریکا سهمی داشت. اما دلینگر بر خلاف آلکاپون بین مردم زمانهاش محبوبیت داشت. او به رابین هود شبیه بود و نهتنها چیزی از فقرا نمیدزدید، بلکه بلافاصله پس از هر سرقت مقداری از پولها را بین مردم کوچه و خیابان پخش میکرد.
بین جان دلینگر و آلکاپون سینما به کدام یک تا بهحال بیشتر پرداخته است؟ صدالبته آلکاپون. آلکاپون سینمایی، به نوعی تزئین لمپنیسم و جنایت است و با آلکاپون واقعی تفاوتهای اساسی دارد. تا بهحال فیلمهای مختلفی ساخته شدهاند که در آنها آلکاپون یک جانی تحت تعقیب است اما این آثار هم نتوانستهاند یا نخواستند از جذابیتی که چنین چهرهای برای مخاطبان سینما داشت، کم کنند. به عبارتی مخاطبان امروزی سینما هنوز نتوانستهاند حس مردم دهههای 20 و 30 آمریکا که از آلکاپون متنفر بودند را درک کنند یا لااقل دلیل این تنفر را بهدرستی بدانند. یک مشکل بزرگ که سد راه این شناخت شده، جذابیتی است که سینما برای چهره کاپون طراحی کرده است. تقریبا تمام کسانی که نقش این گنگستر آمریکایی را تا بهحال بازی کردهاند، از آلکاپون واقعی جذابتر نمایش داده شدهاند. این حتی شامل فیلمهایی مثل «تسخیرناپذیران»، ساخته برایان دی پالما هم میشود که از چشمانداز پلیسها روایت میشود، نه خود آلکاپون که رابرت دنیرو نقشش را بازی میکند. از این جهت فیلم کاپون که در سال ۲۰۲۰ میلادی منتشر شد، یک نقطه عطف در روایتهای سینمایی راجعبه کاپون محسوب میشود. حالا ما با کاپونی طرف هستیم که پس از ۱۱ سال حبس کشیدن، مشاعر خودش را از دست داده، وزن زیادی کم کرده و رفتهرفته حتی کنترل ادرار و مدفوعش را از دست میدهد.
این آلکاپون واقعی است اما سینما تا بهحال هیچگاه سراغ چنین تصویری نرفته بود. آلکاپون از ۴۸سال زندگیاش، مقدار زیادی را قبل از آن شهرت فراگیر سپری کرد و مقدار دیگری را هم بعد از اوج گرفتن فعالیتهای تبهکارانهاش در زندان بود. به این ترتیب، دورانی از زندگی کاپون که تا بهحال لااقل 30 فیلم سینمایی راجعبه آن ساخته شده، چندان بیشتر از دوران زندان و پس از آن، بیماری و هذیانگویی او نیست که سینما ابدا سراغ آن نرفته است. فیلم کاپون ۲۰۲۰ تصویر اسطورهای آلکاپون که سینما از او ساخته را میشکند و هذیانگویی و ضعف و شکنندگیاش را نشان میدهد. از این جهت جاش ترنک که حالا سومین فیلمش را بعد از «تاریخچه» و «چهار شگفتانگیز» ساخته، همان کاری را درباره یک گانگستر معروف میکند که اسکورسیزی میخواست با فرانک شیرن در «مرد ایرلندی» انجام بدهد. اسطورهسازی از قاتلها و لمپنها، سالها پس از آنکه از دنیا رفتند و حافظه تاریخی مردم، نفرتانگیز بودنشان را از یاد برد، یکی از رفتارهای پرتکرار سینمای آمریکا برای سود تجاری است؛ اما در ادامه مرد ایرلندی، فیلم کاپون هم با نشان دادن روزهای منتهی به مرگ این نوع آدمها، از این اسطورهسازی سودجویانه به سمت واقعیت تاریخی قضایا حرکت میکند. عدهای از فیلم کاپون خشمگین شدند که چرا یک اسطوره را اینطور شکست؛ اما این اتفاقا همان نقطه تحسینبرانگیز فیلم است. چیزی که در اینجا شکسته شد، یک اسطوره دروغین بود. شکستن چنین اسطورهای منافاتی با قهرمانپروری سینمایی ندارد؛ بلکه جلوی قهرمانسازی از جانیها و لمپنها را میگیرد.
آلکاپون در سینما از آغاز تا امروز
آل کاپون؛ ریچارد ویلسون؛ 1959
شیکاگو، 1919: آل کاپون جوان برای جانی توریو، سردسته ایتالیاییتبار اوباش شهر کار میکند. او با بیگ جیم کولوسیمو که تجارت و سیاست بزهکارانه را در بخش دیگری از شهر اداره میکند، ملاقات میکند. فیلم با دوران ممنوعیت فروش مشروبات الکلی در آمریکا که موج بزرگی از تبهکاری را ایجاد کرد، همزمان است. این فیلم فرازهای متعددی از زندگی تبهکارانه کاپون را روایت میکند و به کشتار روز ولنتاین هم میپردازد؛ تا اینکه سرانجام کاپون به اتهام فرار مالیاتی دستگیر میشود و برای 11 سال حبس، به زندان آلکاتاز تحویل داده میشود. ساخت فیلمهایی که براساس زندگی گانگسترهای واقعی باشد، طبق قانون تولید در ایالات متحده ممنوع شده بودند. این ممنوعیت در اواخر دهه 1950 برداشته شد و منجر به ساخت فیلمهایی مانند «نیلسون صورتبچه» در 1957 شد. جی ادگار هوور، اولین مدیر دفتر تحقیقات فدرال (FBI)، از این فیلم بهشدت انتقاد کرد و همین باعث شد ساخت فیلمی درباره «فلوید بچهخوشگل» منتفی شود، اما اینها مانع از آن نشد که فیلم آل کاپون در 1959 ساخته شود.
در ابتدا راد استیگر از پیشنهاد تهیهکنندگان برای بازی در این فیلم امتناع ورزید، زیرا فکر میکرد فیلمنامه بهطرزی نامناسب کاپون و جنایتهای او را عاشقانه توصیف کرده است. او سپس توافق کرد این نقش را تنها پس از بازنویسی فیلمنامه ایفا کند.
رابرت دنیرو برای بازی در فیلم تسخیرناپذیران 14 کیلو وزنش را افزایش داد
تسخیرناپذیران
این فیلم مشهورترین اثر برایان دی پالماست که به رویدادهای آمریکای دهه 30 میلادی میپردازد. قرار بود باب هاسکینز، بازیگر نقش آلکاپون در این فیلم باشد. آن سالها هاسکینز، شباهت زیادی با کاپون داشت اما انتخاب اول استودیو پارامونت پیکچرز، کسی نبود جز رابرت دنیرو.
رابرت دنیرو برای این فیلم، 14 کیلو وزنش را افزایش داد و دی پالما درباره حضور دنیرو در این فیلم گفته است: «رابرت بسیار نگران بود که چهرهاش نزدیک به فضای ایفای این نقش باشد.» دنیرو برای ایفای این نقش، تحقیقات زیادی داشت که ازجمله آن، خواندن درباره کاپون و دیدن فیلمهای تاریخی بود. «تسخیرناپذیران» بیش از آنکه بر شخصیت کاپون تکیه کند بر شخصیت الیوت نس و سرتیم گروه تسخیرناپذیران تاکید دارد. «الیوت نس» که کوین کاستنر نقشش را بازی میکند، نقش مهمی در به زیرکشیدن کاپون و امپراتوریاش در شیکاگو داشته است. باوجود اینکه دنیرو حضور کوتاهی در کل فیلم داشت ولی تصویرسازی او از کاپون بر کل فیلم سایه انداخته بود. باوجود شرارتی که در کاپون این فیلم دیده میشود، مخاطب با یک ضدقهرمان دوستداشتنی طرف است. این فیلم نامزد چهار جایزه اسکار شد و شان کانری هم برای بازی در نقش جیم ملون یکی از اعضای گروه تسخیرناپذیران، برنده جایزه اسکار شد.
صورت زخمی 1932
اولین بار در سال 1332 فیلمی به نام «صورت زخمی» با کاگردانی هاوارد هاکس در سینمای هالیوود اکران شد. سه سال قبل از ساخت این فیلم، آرمیتاژ تریل، نویسنده آمریکایی، رمان « صورت زخمی» را با اقتباس از زندگی آلکاپون نوشته بود و بن هکت سناریست آمریکایی با برداشتی از این رمان، فیلمنامه «صورت زخمی» را نوشت. میتوان گفت اولین بازسازی سینمایی از کشتار روز ولنتاین در این فیلم، رخ داده است. این فیلم به دلیل صحنههای خشنی که داشت در اکران با سانسور همراه شد و حتی بهخاطر مشکلاتی که کارگردان با دفاتر سانسور آمریکا داشت، یک سال دیرتر اکران شد. «صورت زخمی» در ایالتهای اوهایو، ویرجینیا، مریلند و کانزاس اکران نشد و تبلیغات شهری این فیلم در ایالتهای دیترویت ، سیاتل، پورتلند و شیکاگو ممنوع بود. این فیلم در سال 2007 در نسخه دیویدی هم منتشر شد که البته نسخه قیچی شده از این فیلم است. «صورت زخمی» هاوارد هاکس نقش مهمی در تاریخ سینمای جهان دارد. مارتین اسکورسیزی کارگردان مشهور آمریکایی در مورد این فیلم گفته است: «این فیلم هاکس اثری روان، چابک، بسیار طنازانه و بهگونه هیجانانگیزی اکسپرسیونیستی است. جسارت فیلم حیرتانگیز است. این فیلم در سال 1930 ساخته شد ولی آنقدر خشونت داشت که توسط اداره سانسور اکرانش به تاخیر افتاد.»
صورت زخمی 1983 با بازی آل پاچینو
صورت زخمی 1983
فیلمی با کارگردانی برایان دی پالما و نویسندگی الیور استون که آل پاچینو نقش اولش را بازی کند؛ قطعا مستعد این است که به یکی از فیلمهای مهم سینمایی دهه 80 آمریکا تبدیل شود. این فیلم بازسازی «صورت زخمی» به کارگردانی هاوارد هاکس است و آل پاچینو کاراکتر تونی مونتانا را بازی کرد. تونی مونتانا یک پناهنده کوبایی است که به فلوریدا آمده است و چگونگی تبدیل شدن مونتانا به گنگستر شماره یک میامی تصویر میشود. فیلم فقط اقتباسی از زندگی آلکاپون بود و جای این گنگستر مشهور آمریکایی یک شخصیت کوبایی طراحی شده بود. با اکران فیلم، برخی از مهاجران کوبایی در میامی، نسبت به تصویری که از آنها به عنوان جنایتکار و قاچاقچی موادمخدر ارائه شده بود، اعتراض کردند. با این حال فیلم در گیشه داخلی آمریکا 45 میلیون دلار فروش رفت و در سینماهای جهانی به رقم فروش 66 میلیون دلار رسید. آل پاچینو، به خوبی از پس ایفای نقش تونی مونتانا برآمد و باعث ماندگاری این کاراکتر شد. پس از موفقیت فیلم «صورت زخمی»، شخصیت تونی مونتانا به یک اسطوره سینمایی تبدیل شد و گاهی از تونی مونتانا برای اشاره کنایی به کسی که سودای پیشرفت یکشبه در سر دارد، استفاده میشود.
دشمنان شماره یک ملت از ابتدا تاکنون
عبارت دشمن ملت یا دشمن شمارهیک عمومی، با الکاپون وارد ادبیات قضایی آمریکا شد و پس از او تابهحال 6نفر دیگر هم این عنوان را کسب کردهاند که آخرین موردشان هنوز فراری است. این فهرست البته شامل تمام تبهکاران نامی آمریکا نمیشود، اما تاریخچه دورانی که پلیس و دستگاه قضایی ایالاتمتحده از افکار عمومی برای مهار تبهکاران استفاده میکردند، در همین فهرست قرار دارد.
آلفونسه گابریل کاپون با نام مستعار آلکاپون یا «صورتزخمی»، که در سال 1930 توسط FBI شیکاگو «دشمن عمومی شماره1» اعلام شد. مرگ در ژانویه ۱۹۴۷ سن 48 سالگی.
جان هربرت دیلینگر با نام مستعار «پرنده سیاه» در سال 1934 توسط FBI «دشمن عمومی شماره1» اعلام شد. مرگ در 22 ژوئیه 1934 سن 22سالگی.
چارلز آرتور فلید، با نام مستعار بوی فلوید یا «پسرخوشگله» که پس از مرگ دیلینگر، توسط FBI «دشمن عمومی شماره1» اعلام شد. مرگ در اکتبر 1934 سن 30 سالگی.
لستر جوزف گلیس با نام مستعار جورج نلسون یا «صورتبچه» (Baby Face)، پس از مرگ فلوید، توسط FBI «دشمن عمومی شماره1» اعلام شد. مرگ در نوامبر 1934 سن 25 سالگی.
آلوین کارپیس با نام مستعار کریپی (که بهخاطر لبخند شوم خود ازطرف اعضای باندش ری خوانده میشد) پس از مرگ نلسون توسط FBI «دشمن عمومی شماره 1» اعلام شد. مرگ در آگوست 1979 سن 72 سالگی.
خواکان الچاپو گوزمن، معروف به الچاپو یا کوتوله درسال 2015 توسط کمیسیون جرایم شیکاگو «دشمن شماره1» اعلام شد. متولد چهارم آوریل1957 و درحالحاضر 63سال دارد (او از 2016 تاکنون در زندان است).
نمسیسو اوسگورا سروانتس با نام مستعار المنچو، در سال 2018 توسط کمیسیون جرایم شیکاگو «دشمن شماره1» اعلام شد. المنچو متولد ژوئیه و اکنون 53 ساله است. او درحالحاضر فراری بهحساب میآید.
منبع: روزنامه فرهیختگان