حسین کیانی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر که همواره دغدغه رویدادهای اجتماعی را دارد، در پی قتل تلخ رومینا با نگارش یادداشتی، نکاتی را درباره وضعیت تئاتر اجتماعی بیان کرده است.

پایگاه خبری تئاتر: این هنرمند در یادداشت خود نوشته است: «به نظر می‌رسد خطر تعطیلی تئاتر بیش از آنکه اقتصادی و معیشتی باشد و دامنگیرِ هنرمندانِ تئاتر، فرهنگی و اجتماعی است و دامنگیر همه‌ی جامعه‌ی تماشاگران و مخاطبین تئاتر.
چنین خطری که نمودِهای فراوان آن را می‌توان در آسیب‌های اجتماعی، روانی و اخلاقی جامعه دید، می‌تواند جامعه را به سویی سوق دهد که به راحتی در مقابل انواع آسیب‌های ویرانگر، بی‌تفاوت و بی‌اعتنا عمل کند و آسیب‌زنندگان را روز به روز بیمارتر وجسورتر نماید. وقتی گقته می‌شود، طبق مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ که تئاتر یکی از مهم‌ترین مقوّم‌های فرهنگی است و همه‌ی کارشناسان و دانایان امورِ فرهنگ و هنرمندان نیز به آن باور دارند، یعنی تئاتر ازطریقِ بازنمود انواعِ آسیب‌های روانی و اجتماعی در قالبِ هنری جذاب و بی‌واسطه می‌تواند درگاهِ تفکر و داوری عادلانه و منصفانه را به روی تماشاگران بگشاید و با قراردادن او در موقعیت‌های متفاوتِ خود، شخصیت‌پنداری، ذهن و روان او را نسبت به جهل و تعصب و خرافه و عرف‌های غیرانسانی حساس‌تر کند و به این ترتیب انگیزش‌های نادرست را به آنان گوشزد کند و هیجان‌های نهفته و آسیب‌زننده را مهار و کنترل کند.

چنین کاری از دست هیچ هنری به جز هنرِتئاتر ساخته نیست چرا که تئاتر هنری بی‌واسطه است که ابزار بیانش انسانِ زنده‌ای است که بر صحنه‌ی زندگیِ نمایشی نفس می‌کشد، احساس شادی و اندوه می‌کند ، می‌خندد یا می‌گرید و در یک معنا آیینه‌ی تمام نمای تماشاگری است که او را تماشا می‌کند. به راستی کدام هنری تا به این حد انسان را در حد و اندازه‌ی واقعی خودِ او نه کوچک و حقیرانه و نه بزرگ و غیرقابل دسترس روبروی تماشاگرانش جان می‌بخشد و بیشترین تاثیر را از طریق برانگیختن احساسات و انگیزش‌های عقلانی بر او می‌گذارد؟

در همین ماجرای قتل‌های ناموسی که یک نمونه‌ی فاجعه بارش را چندی پیش در شمال کشور شاهد بودیم، اگر کمی آگاهانه برخورد کنیم و به نقشِ اثرگذارِ فرهنگ و هنر باور داشته باشیم، باید بپذیریم که اگر درست عمل کرده بودیم و همین مسئله و مسائلِ شبیه این را در تئاترها و هنرهای نمایشی تبیین و به قول فلاسفه ایضاح کرده بودیم، بی‌تردید تاکنون از بسیاری از فجایع این چنین جلوگیری کرده بودیم.

ولی افسوس که کمترین باوری به اصل این موضوع وجود ندارد و بدتر از آن این گمان غلطِ رایج در میان متولیان امر وجود دارد که پرداختن به چنین مسائلی که از ضروریات اجتماعی است، نوعی سیاه‌نمایی است که باید از همان ابتدا از آن جلوگیری کرد و ایده‌ی چنین نمایش‌هایی را باید در نطفه خفه کرد. چنان که تا به حال هم کم چنین نشده و اگر لازم باشد فهرست بلندی از آثارِ نمایشی اجتماعی مغضوب و مردود می‌توان ردیف کرد تا کارنامه‌ی مخالفین تئاتر اجتماعیِ مردم‌دار در همه‌ی سطوح قابل قضاوت کردن باشد.

در چنین شرایطی که تئاتر اجتماعی ما مغلوب و مردود و مطرود می‌شود و رفتن به سمت آن مساوی می‌شود با بیکاری و تبعید خودخواسته‌ی هنرمندِ نمایشگر، آنگاه جریان دیگری در تئاتر رخ می‌نماید که کوشش می‌کند ضمن رعایتِ همه‌ی مراحلِ تحمیلی و شرایطِ سلیقه‌ای تصویبِ آثار به خواست و میل مخاطبی که حاضر است برای دیدنِ تئاترِ دلخواهِ خود به هر قیمتی بلیت تهیه کند نیز عمل کند و تئاتری را بسازد که با کمترین اشکال و ایراد و انگ‌های سیاه‌نمایی بیشترین مقبولیت را به کمک هنرپیشه‌های محبوب‌القلوب- بخوانید سلبریتی- در میان مخاطبینِ عام و دست به جیب به دست بیاورد و این یعنی سنگی بر گورِ تئاتر و هنر اجتماعی که می‌کوشد مسائلِ و معضلاتِ دامنگیر انسانِ روزگارِ خود را خلاقانه و اثرگذار پیش چشمِ همان انسان در جایگاه تماشاگر بگذارد.

جایگاهی که با این بحرانِ جهان‌گیر کرونا چند ماهی است از دست رفته و معلوم نیست کی دوباره به دست بیاید. بحرانی که توسط اولیای امور برایش نسخه‌های ناشیانه هم پیچیده می‌شود و بدون درنظر گرفتن ساز و کار اجرای تئاتر و هنرهای نمایشی دستورالعمل‌هایی صادر می‌گردد که اجرای آن تقریباً غیر ممکن و بعید به نظر می‌رسدو خطری که در ابتدای نوشتار به آن اشاره شد، درست از همین جا شدت بیشتری می‌گیرد که تئاتر اجتماعی و منتقدِ شرایط ناهنجارِ موجود از دو سو ضربه می‌خورد.

ضربه اول و کاری‌تر را همان متولیان امر بنابر همان دلایلِ آشنا و تکراری به این هنر زدند و ضربه‌ی دوم و آخر را این تعطیلی‌های کُشنده که با این بخ‌ نامه‌های ناکارآمد امید به بازگشاییِ و رونقِ مفاهیم اجتماعی در تئاتر یا اجتماعیات در تئاتر را کمرنگ‌تر از هر زمانِ دیگری جلوه می‌دهد.»


منبع: خبرگزاری ایسنا