پایگاه خبری تئاتر: نمایش «یه کلیک کوچولو» به نویسندگی محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی، اثری است که پیش از این در شهر قم اجرای عمومی شد اما این اثر برای اجرا در تهران با مشکل مواجه شد و این مشکلات باعث شد تا 3 سال بعد از نگارش متن، «یه کلیک کوچولو» در تهران روی صحنه برود. نمایش از 3 اپیزود تشکیل شده که در اپیزود اول زندگی زوج جوانی را شاهد هستیم که درگیر دنیای مجازی اینترنتی هستند و زندگیشان تحت تأثیر این امر قرار دارد و تعصب و پایبندی به چارچوب اخلاقی و زندگی زناشویی این زوج زیر سؤال میرود.
اپیزود دوم نمایش هم روایتگر زندگی یک استاد اخلاق دینی است که به دنبال امر به معروف و نهی از منکر صدمه نیز میبیند. این استاد به واسطه رفتارهای غیر معمول پسرش که تنها درباره او صحبت میشود، وضعیت شغلی خود در دانشگاه را در خطر میبیند. چالش میان مرد و همسرش مبنی بر تربیت نامناسبی که همسر خانواده انجام داده منجر به فاش شدن راز این رفتارهای نامعمول پسر خانواده و نیاز او به عمل تغییر جنسیت میشود.
در اپیزود سوم «یه کلیک کوچولو» نیز به تقابل برادری سنتی با خواهرش که به کشور آلمان مهاجرت کرده و در شبکههای تلویزیونی آن کشور فعالیت میکند، پرداخته میشود. برادر به دنبال حفظ شغل خود در عرصه سیاسی قصد دارد به بهانه ناراحتی خانواده از عملکرد خواهرش در خارج از کشور، او را به ایران بازگرداند اما خواهر زیر بار این خواسته برادر و خانواده نمیرود.
با حضور احمد سلیمانی، محمدرضا کوهستانی و علیرضا محمدی و نازنین فراهانی از بازیگران این نمایش در خبرگزاری مهر، به بررسی برخی نکات نظیر موضوع مدنظر نمایشنامه و نحوه پرداختن به آن، شخصیت پردازیها و اجرای این اثر نمایشی پرداخته شد.
* نمایش «یه کلیک کوچولو» نام توقیفی به خود گرفت چون زمانی در شهر قم اجرا شد ولی در تهران مجوز اجرا نگرفت. وقتی فعالیتهای محمدرضا کوهستانی و احمد سلیمانی را مرور میکنیم شاهد آثاری قابل قبول در عرصه تئاتر کودک و نوجوان هستیم که در اجرای عمومی هم موفق بودهاند. در زمینه تئاتر حرفهای نیز چند تجربه مشترک در فعالیتهای شما وجود دارد. «یه کلیک کوچولو» که خروجی دیگری از تعامل کوهستانی و سلیمانی است با مضمونی اجتماعی در چه روندی شکل گرفت؟ آیا بر مبنای مسائلی نیازسنجی شده شکل گرفت؟
کوهستانی: متن از قبل نوشته نشده بود. ما از سال 85 تا 88 تمرکزمان روی کار کودک و نوجوان بود و در چند دوره در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان حضور مستمر داشتیم. قبل از آن هم تجربه کار بزرگسال داشتیم و تصمیم گرفتیم مجددا کار بزرگسال داشته باشیم که اولین کار «شام آخر» بود که سال 88 در کارگاه نمایش اجرای عمومی کردیم و در 6 جشنواره معتبر خارجی هم روی صحنه بردیم که اتفاقات خوبی برای نمایش افتاد. این جرقهای شد که تمرکزمان را مجددا روی کار بزرگسال ببریم زیرا کار کودک مشکلات عدیده و ریشهای دارد که متأسفانه حل نمیشوند.
وقتی فراخوان جشنواره تئاتر فجر منتشر شد، میدانستم که هنرمندان متعددی شرکت میکنند و اگر بخواهیم کاری را ارائه دهیم که در مرحله بازخوانی حذف نشود باید کاری با کیفیت باشد. در آن زمان جای کارهای رئالیستی در تئاتر و جشنواره تئاتر فجر خالی بود و به نوعی آغاز دوران سرکوب کارهای اجتماعی و رئالیستی بود. مرکز هنرهای نمایشی به شدت روی کارهای رئالیستی در آن زمان خط قرمز میکشید و هنرمندانی که قلمشان را دوست داشتیم آنقدر آثارشان سانسور شد که مجبور شدند به سراغ کارهای خارجی بروند که نمونه این هنرمندان آقای نادر برهانیمرند است. به این دلیل اساسا نمایشنامههای رئالیستی مهجور شد.
از این رو به سراغ نمایشنامهای رئالیستی رفتم که موضوعاش دغدغه روز جامعه بود که خوشحالم بعد از گذشت 3 سال هنوز دغدغه روز جامعه ما هست. نمایشنامه را به صورت اپیزودیک نوشتم چون میدانستم باید به سراغ بازیگران مهمان نیز برویم. کار اپیزودیک تا به حال ننوشته بودم و دوست داشتم این نوع نمایشنامه نویسی را هم تجربه کنم. عمدهترین دلیل شکلگیری این نمایشنامه کمبود آثار رئالیستی بود.
* چطور شد که موضوعاتی نظیر تغییر جنسیت، مشکلات زناشویی و همچنین مهاجرت به خارج از کشور در خانوادههایی با دیدگاههای سنتی در اولویت شما قرار گرفت؟ خوشبختانه در «یه کلیک کوچولو» 3 قشر متفاوت مورد توجه قرار گرفتهاند، زن و شوهر جوانی که با تفکرات مدرن از سبک زندگی غیر ایرانی استفاده میکنند و در سوی دیگر خانوادهای مذهبی و اپیزود سوم هم تقابل یک تفکر سنتی با تفکری مدرن. اما آیا حلقه واصل این 3 اپیزود و موضوع و دیدگاهی که مدنظر دارند، وجود دارد؟
کوهستانی: زمانی که نمایشنامه را مینوشتم دیدگاهی داشتم که در همان زمان هم مطمئن نبودم مخاطب این دیدگاه را متوجه میشود یا نه ولی معتقد بودم که هر مخاطبی بخشی از این دیدگاه و تحلیل را دریافت خواهد کرد. مقولههایی مانند غیرت، ناموس و سنت که موضوعات ارزشمند و مهمی در زندگی ما ایرانیها هستند در تقابل با تعاریف جدیدی که با عنوان زندگی مدرن و تکنولوژی مدرنی که وارد زندگی ما شده، برای من در این نمایش به عنوان حلقه واصل مدنظر بود.
معتقدم تعریف جدیدی از غیرت و ناموس در زندگی ایرانی در حال شکل گرفتن است که بخشی از این تعریف تحت تأثیر تکنولوژی و سیستم جدیدی از زندگی است که ناگزیر وارد زندگی ما شدهاند. البته آشنایی با این تکنولوژیها کاری اشتباه نیست ولی زندگی و تفکر ایرانی به دلیل پیشینه قوی و مستحکمی که دارد در مواجهه با این تکنولوژیها باعث به وجود آمدن تناقض میشود.
به این دلیل من سعی کردم در 3 اپیزود نمایشنامه «یه کلیک کوچولو» از قضاوت خودداری کنم و پایان هر 3 اپیزود را به صورت آگاهانه باز گذاشتم و دوست نداشتم از پایانهای متعددی که در ذهن مخاطب شکل میگیرند یکی را انتخاب کنم و پایانی محتوم برای هر اپیزود قرار دهم. چون نمیخواهم قضاوت کنم و در مقامی نیستم که بگویم این تضاد و تعاریف خوب است یا بد، فکر میکردم کارکرد این نمایش هشدارگونه و آیینه روبرو گرفتن است. اینکه چقدر این حلقه واصل شکل گرفته و به مخاطب نیز منتقل شده، باید بررسی شود.
* شما میگویید که در نمایشنامه «یه کلیک کوچولو» قصد قضاوت کردن نداشتید اما با انتخاب شخصیتها و موقعیتهای زندگیشان این قضاوت را انجام دادید. به عنوان مثال در اپیزود اول زوج جوانی به ما نشان داده میشوند که زندگی سنتی ندارند و به نوعی مدرن هستند و ناخودآگاه این کلیشه و قضاوت به ذهن مخاطب خطور میکند که وقوع مشکلاتی نظیر خیانت یا بیتوجهی به همسر تنها در خانوادهای با این شکل زندگی رخ میدهد. یا در اپیزود دوم که خانوادهای مذهبی با تغییر جنسیت فرزندشان مشکل دارند نیز تصویری کلیشهای و قضاوت گونه است زیرا تصور اکثریت مردم این است که خانوادههای مذهبی با مقوله تغییر جنسیت فرزندانشان مشکل دارند در صورتیکه خانوادههای ایرانی با هر تفکری با این مقوله مشکل دارند و هنوز برایشان حل نشده است.
کوهستانی: قطعا در خانوادههای دیگر میتواند اتفاق اپیزود اول رخ دهد اما انتخاب من این بود که برای شروع نمایش، خانوادهای پر انرژی و در عین حال مابهازادار باشد که در پیرامون ما وجود دارند و دیده شدهاند. معتقدم در خانوادههای دیگری با بافت زندگی سادهتر و متفاوتتر هم این اتفاق رخ میدهد اما تعمد من شروعی جواب برای نمایش بود و اینکه تماشاگر را جذب کرده و آنها را با نمایش همراه کنم. ممکن است به قول شما این انتخاب قضاوتی را از سوی ما ایجاد کند ولی اگر کاراکتر دیگری را با شیوه زندگی دیگری انتخاب میکردم هم همین قضاوت رخ میداد. ترجیح نمایشی من این بود که با یک اپیزود پر انرژی و جذاب کار را آغاز کنم.
سلیمانی: ما به همان دلیلی که شما اشاره کردید که فعالیتهای مشترک متعددی را با هم داشتهایم، قبل از نگارش متن ساعتها با محمدرضا کوهستانی وقت میگذاریم و گفتگو و بررسی میکنیم. خودمان سعی میکنیم قبل از نوشته خیلی نکات را مدنظر قرار دهیم و نیازسنجی مناسبی را انجام دهیم. واقعیت این است که خیلی نکات را در نمایشنامه و کارگردانی برآورد میکنیم و مدنظر قرار میدهیم. واقعا اینگونه نبود که ما بخواهیم بین خانواده سنتی و خانواده مدرن تفکیک قایل شویم. مطمئن هستم هر کدام از تماشاگران ما از 3 اپیزود ما یک مابهازا در ذهنشان شکل میگیرد. یعنی مخاطبی که در شهرستان زندگی میکند با دیدن اپیزودی از نمایش میتواند ما به ازایی را داشته باشد. پیدا کردن مابهازا برای مخاطب، نکته مهمی برای ما بود.
محمدی: اپیزود اول زندگی مدرن ندارند بلکه امروزی هستند. با وجود اینکه به قول احمد سلیمانی و محمدرضا کوهستانی نخواستیم قضاوت کنیم اما ناخودآگاه این دستهبندی شکل گرفته است. وقتی من نمایشنامه را خواندم این دسته بندی ناخودآگاه شکل گرفته است. در اپیزود یک تفکر و خانوادهای بهروز، در اپیزود 2 خانوادهای سنتی و در اپیزود 3 تقابل بین زندگی سنتی و زندگی و تفکرات امروزی را داریم. من در کارهای اپیزودیک اگر حلقه واصل و نخ مشترکی وجود داشته باشد، از آن لذت میبرم و دنبالاش میکنم. اما لزوما به دنبال چیزی نمیگردم که ربط مستقیمی بین اپیزودها ایجاد کند. اینکه در زندگی ما در هزاره سوم اتفاقی افتاده که همه چیز کوچک شده و نوع اتفاقی که در خانوادهها میافتد، میتواند حلقه واصل باشد.
اینکه احمد سلیمانی ترجیح داد تمام اتفاقات در فضایی مشترک اتفاق بیفتد و وضع زندگی خانوادههای مختلف نمایش «یه کلیک کوچولو» شکل واحدی داشته باشد، خود میتواند حلقه واصل و نخ مشترک 3 اپیزود نمایش باشد.
* بله، طراحی صحنه و نوع چیدمان آن که با کمترین تغییر و با داشتن وجوه مشترک متعدد، شباهت و وضع زندگی مشابهی برای 3 خانواده مدنظر اثر ایجاد میکند، نقطه قوتی در اجرا و مرتبط کردن فضای 3 جریان و اتفاق اپیزودها است.
محمدی: ما در کشورمان در عصر تکنولوژی در حال گذار هستیم. تکنولوژی آمده ولی ما نتوانستیم آن را هضم کنیم. آنقدر سرعت تغییر نسلها و ابزار تکنولوژی نسبت به سابق خیلی زیاد است، فرهنگ استفاده از این تکنولوژی ایجاد نشده است. این روند با خود مشکلاتی عجیب را همراه دارد که بعضی از آنها گریزناپذیر هستند و باید این گذار انجام شود. به عنوان مثال در قدیم یک نفر برق را اختراع کرد و سالهای سال طول کشید تا فرد دیگری چیزی را به این کشف بیافزاید ولی حالا به سرعت تکنولوژی و امکانات جدید وارد زندگی میشوند.
* منظور از نخ مشترک، مفهوم کلیتر که فقط بیانگر این وضعیت نباشد که غیرت در خانوادهای سنتی این معنی را میدهد و در خانوادهای امروزی معنی دیگری دارد. خانوادههایی هستند که سنتی فکر نمیکنند ولی غیرت برایشان معنا و مفهوم پررنگتری حتی از خانوادهای امروزی دارد. معتقدم در «یه کلیک کوچولو» درگیر این قضاوت و کلیشه میشویم و آن فضا و مفهوم کلی ایجاد نمیشود تا ما نگاهی کلیشهای داشته باشیم و گمان کنیم هر کدام از اتفاقهای 3 اپیزود نمایش تنها برای خانوادههایی خاص که از قبل تصویری از آنها به صورت کلیشهای در ذهن شکل گرفته، رخ میدهند. وقتی قرار است معضلی اجتماعی را مطرح کنیم، اگر از کلیشه استفاده شود تأثیرگذاری آن را کمرنگ میکنیم یا از بین میبریم.
کوهستانی: من این 3 اپیزود را اینگونه انتخاب کردم ولی اگر قرار بود نمایشنامه بر اساس نکتهای که شما میگویید، نوشته میشد باید علیرضا محمدی و آزاده صمدی که در اپیزود اول بازی کردند در 2 اپیزود دیگر هم بازی کنند. یعنی دیدگاههای بیشتری را در خصوص غیرت ارائه میدادم. در اپیزود دوم برای یک استاد اخلاق اسلامی مقوله تغییر جنسیت پسرش را مطرح کردم زیرا تضادی که ایجاد میشود، برایم جذابتر بوده است. اینکه این انتخابهای من قضاوت ارائه داده و کلیشهای هستند، نظر شما است و برای من نیز محترم است. در جایگاه نمایشنامه نویس با تحلیلهایی که داشتیم، انتخابهایی برای کاراکترها داشتم.
چیزی که علیرضا محمدی درباره دکور گفت و اینکه من هم در دستور صحنه نمایش تأکید کرده بودم که هیچ چیز روی صحنه در 3 اپیزود نمایش نباید تغییر کند، به همین خاطر بود. چون قصد من این بود که بگویم این آدمها هستند که تغییر میکنند نه چوب، کاغذ و آجر و در و دیوارها. مکان ثابت است و آدمها تغییر میکنند و ما به این نتیجه میرسیم که این اتفاق میتواند برای آدمهای اپیزودهای دوم و سوم نیز رخ دهد و در این بین چون مکان ثابت است این حس و فکر برای ما ایجاد میشود.
* خوب است که 3 اتفاق و 3 خانواده متفاوت هستند. اما ایرادی که وارد است پیشبینی شدن خانوادهها و افرادی است که مخاطب حدس میزند این اتفاق برایشان بیفتد.
محمدی: موضوع کلیشهای بودن شخصیتها بین خیلی از تماشاگران ما بوده و من خودم چند بار با دیگران در این مورد بحث کردهام. معتقدم در اپیزود دوم نمایش ما اصلا کلیشهای برخورد نکردهایم زیرا اگر این ماجرا را در هر خانوادهای با جایگاه و تفکری دیگر میبردیم کلیشهای تر از این میشد که مقوله تغییر جنسیت در خانوادهای مذهبی مطرح شده است. نظر من این است که انتخاب خانوادهای مذهبی برای این موضوع کلیشهای نیست و شمایل ظاهری مردی که استاد اخلاق دینی است مشخص است و این ظاهر نمیتواند کلیشهای باشد.
* منظور از کلیشه این است که در خانواده مذهبی ناخودآگاه این تفابل و تضاد ایجاد میشود ولی اینکه در خانوادههایی که به مخاطب تصویری قابل پیشبینی ارائه نمیدهد، قرار دادن این اتفاق از کلیشهای شدن ماجرا جلوگیری میکند. مثلا افراد جامعه این ذهنیت را دارند که خانوادههای امروزی قضیه تغییر جنسیت فرزندان قابل هضم است در صورتیکه اینگونه نیست.
محمدی: این موضوع وارد مقوله تفکری میشود و این موضوع که خانواده امروزی است و نمیتواند تغییر جنسیت پسر خانواده را هضم کند، نمایش را وارد فاز دیگری میکرد.
* معتقدم اینگونه نیست. بسیاری از ایرانیها در داخل و خارج از کشور در خیابان پشت خودروهای مدل بالا رانندگی میکنند ولی در یک پارکینگ عمومی برای گرفتن جای پارک با یکدیگر درگیر میشوند و حتی کار به ناسزا گویی و کتک کاری هم ختم میشود.
نازنین فراهانی: احساس من این است که ما قصهها را مینیمال تعریف میکنیم و زمان کافی برای پرداخت شخصیتهای دیگر نداریم، در زمانی 17 دقیقهای برای اینکه فاجعه به مخاطب منتقل شود باید شخصیت و خانوادهای مذهبی انتخاب میشد.
سلیمانی: اتفاقا مقولهای که باعث شده بود به نمایش برای اجرا در تهران مجوز ندهند، اپیزود دوم نمایش بود.
* آن نگاه، نگاه شورای نظارتی و مقوله سانسور است در حالیکه در دید کلی و بدون جبهه گیری، این اپیزود هیچ اشکالی ندارد و بحث ما درباره ارائه قضاوت و کلیشهای شدن یا نشدن اثر است نه نفی محتوایی این اپیزود یا اپیزودهای دیگر.
سلیمانی: وقتی ما بگوییم این اتفاق برای مردم و خانوادههایی عادی رخ میدهد اتفاقی معمول است و اینکه برای خانوادههایی که متفاوت هستند و گمان میشود چنین اتفاقاتی برایشان رخ نمیدهد، اتفاق بیفتد تأثیرگذار خواهد بود.
فراهانی: خیلی باب شده است که بسیاری میگویند اگر در خانوادهای معمولی یا حتی خانوادههای امروزی و مرفه مشکل تغییر جنسیت مطرح میشود به خاطر نوع تربیت غلط و بیبند و باری است که خانواده در قبال فرزندانشان دارند. اما وقتی در خانوادهای مذهبی باشد دیگر این موضوع تربیتی مطرح نمیشود و موضوع بیماری مدنظر قرار میگیرد.
* حالا به موضوع انتخاب بازیگر نمایش بپردازیم. خوب است که در اجرای نمایش «یه کلیک کوچولو» از بازیگران مهمان استفاده کردید و بازی علیرضا محمدی، آرش دادگر و نازنین فراهانی قابل دفاع بودند اما بازی آزاده صمدی و سام قریبیان قابل دفاع نبودند. قریبیان به گونهای شخصیت را ایفا میکند که در همان ابتدای اپیزود سوم مخاطب با خنده این اپیزود را آغاز میکند. آرش دادگر هم در بازی خود اغراق داشت که البته متناسب با شخصیت مدنظر بود اما قریبیان اغراقی داشت که بیش از حد بود.
سلیمانی: سام قریبیان همینکه پذیرفت در کار ما باشد هم برای خودش ریسک بزرگی بود و هم لطف بزرگی برای ما بود. ما یک ماه با آقای مجید امیری و پریناز ایزدیار تمرین کردیم و 4 روز مانده به اجرا مجبور شدیم بازیگر عوض کنیم که این اتفاق به خاطر بیپولی تئاتر رخ داد. البته این موضوع دلیل نمیشود که از بازی خوب سام قریبیان دفاع نکنم و او جزو بازیگران خوب این نمایش است. به هر حال ما باید چیزهایی را بپذیریم، وقتی بازیگری که در جشنواره تئاتر فجر سال گذشته جایزه گرفته و به خاطر بیپولی تئاتر به سراغ تئاتر آزاد میرود چه کار باید کرد؟ وقتی از پس و پیش ماجرا باخبر نیستیم اگر در این مورد بحث کنیم شکل قضاوت میگیرد.
* به مخاطب مربوط نمیشود که چه اتفاقاتی در پس تئاتر در حال رخ دادن است. او میآید تا کاری را به شکل حرفهای ببیند و حق دارد که این اتفاق بیفتد.
سلیمانی: باید دید من در چه موقعیتی بودم که این انتخاب را کردم. باید یاد بگیریم تا به سلیقه هم احترام بگذاریم. اینجا بحث من نکوهش یا دفاع از بازی سام قریبیان نیست ولی ما با بازیگران متعددی صحبت کردیم ولی هیچکدام به خاطر شرایط مالی ضعیف تئاتر حاضر نشدند در کار حضور داشته باشند و یا درگیر پروژههای دیگر بودند. اینجاست که میگویم باید به سلیقه من کارگردان احترام گذاشت و معتقدم انتخاب سام قریبیان درست بوده و از بازیاش دفاع میکنم.
* درست است، ما باید به سلیقه هم احترام بگذاریم. اما موضوع سلیقه زمانی مطرح میشود که من بگویم فلان چهره برای این بازی مناسبتر بوده ولی اینجا بحث من سلیقه نبوده و جنس بازی و اغراق در آن مطرح است. البته نوعی اغراق در بازیگری ما بر صحنه تئاتر رخ داده مبنی بر اینکه برخی بازیگران آنقدر روی صحنه اغراق میکنند که بازیشان تصنعی میشود یا خودشان روی صحنه راحت راه میروند و حرف میزنند و مدعی میشوند که این بازی رئالیستی است.
فراهانی: به عنوان یک بیننده تئاتر فکر میکنم فاصله بازی و زندگی کم شده است و قبلا بازیهای اغراق شدهای بر صحنه تئاتر میدیدیم.
* در همین موضوع هم اغراق شده است...
فراهانی: یعنی در راحت بازی کردن روی صحنه نیز اغراق شده است.
محمدی: من کاملا به این موضوع و نگاه حق میدهم. جایی هست که بازیگری مشخصات شخصی و فیزیکی خود را به صحنه و بازی در نمایش وارد میکند نظیر بازیگری که با یک مشخصه در تمام فیلمهای سینمایی بازی میکند. اما نکتهای که من را به عنوان بازیگر آزار میدهد این است که شما این تفکیک را انجام میدهید و من نیز آن را درک میکنم ولی برخی بدون تفکیک و دقت به هر کسی که راحت بازی میکند، میگوید که بازیگر روی صحنه خودش را بازی میکند.
* این اتفاق به دلیل این است که مرزبندی بین بازیها از بین رفته است...
سلیمانی: من فکر میکنم دلیل از بین رفتن این مرزبندیها باز هم سلیقه است. چون هر کسی آنگونه که دوست دارد کار را ببیند به تماشا مینشیند و احترام به نوع نگاه من به عنوان کارگردان نمیگذارد که از فلان بازیگر چه بازیای گرفتهام. الان اتفاقی افتاده و آن این است که تئاتر پول ندارد و بهترین اتفاق برای یک تئاتر این است که گروه خوبی کنار هم باشند و حالشان از اجرا و با هم بودن خوب باشد. این اتفاق برای ما در نمایش «یه کلیک کوچولو» افتاده است. برای من عجیب است که بازیگری که من کارش را روی صحنه دوست داشتم پشت صحنه میآید و گریه میکند که بازیاش خوب نبوده برای من حال عجیبی است.
* همیشه گروههایی که در کنار سلیمانی و کوهستانی شکل میگرفته، خوب بودهاند. حالا اگر مایلید درباره این موضوع صحبت کنیم که نمایشنامه «یه کلیک کوچولو» بعد از 3 سال از نگارش آن گذشتن در تهران اجرای عمومی شد. آیا ترس از تاریخ مصرفدار شدن اثر شما را گرفتار شک برای اجرا عمومی نکرد؟
سلیمانی: واقعیت ماجرا این است که مسایل مطرح شده در این نمایشنامه توسط کوهستانی، تا به امروز گستردهتر شده که کمتر نشده است. در کشور ما وقتی ماجرایی نظیر فیسبوک و اتفاقات آن رخ میدهد، انکار میکنیم و میگوییم وجود ندارد. من برای هر 3 اپیزود پژوهش کردم و پروندههای آن را به همه جا که میرفتم ارائه میدادم. حتی وقتی به پدافند غیرعامل رفتم نیز پرونده را ارائه دادم و گفتم که وقتی درباره معضلات فیسبوک صحبت میشود و به دنبال ارائه آثاری در این خصوص هستند، نمایش ما این کار را انجام میدهد. حتی در آن ایام شنیده بودم که رسانه ملی بودجه هنگفتی برای پرداختن به موضوع فیسبوک و معضلات آن در نظر گرفته که البته گویا این طرح اجرایی نشد.
حالا شاهد هستیم که پنهان کردن و ندیدن پدیده فیسبوک نه تنها استفاده از آن را کم نکرده بلکه معضلات آن هم گستردهتر شده است. یکی از خبرهای جالب روزهای گذشته این بود که خواننده پاپ ایرانی با دختری 9 ساله خود به دادگاه رفته تا از رابطه فیسبوکی همسرش با مردی غریبه شکایت کرده و او را طلاق دهد.
* جالب است که در شهر قم این نمایش را اجرا کردید و برای اجرای آن در تهران به مشکل برخوردید.
کوهستانی: ما 10 روز در شهر قم و در سالن اداره ارشاد قم که در بافتی مذهبی قرار دارد، اجرا کردیم و بازخوردهای بسیار مثبتی داشتیم. هیج نظر منفی و اعتراضی هم برای نمایش ایجاد نشد.
سلیمانی: مراجعه کنندگان بلیت نمایش بخشی از طلاب شهر قم بودند. روحانیون، هنرمندان شهر قم و خانوادههای ساکن این شهر در 10 شب تماشاگر نمایش بودند. وقتی در شورای نظارت و ارزشیابی در تهران به این نکته اشاره میکردیم که بازخوردها در شهر قم خوب بوده به ما میگفتند که در شهر قم فامیل ما به تماشای نمایش نشستهاند و همین خاطر بازخورد منفی نداشتهایم. نمیدانم چگونه میتوان سالنی با ظرفیت 300 نفر را 10 شب با فامیل و اقوام خود پر کنیم.
* چرا با این گروه بازیگری کار را مجددا در شهر قم به صحنه نمیبرید؟
کوهستانی: اگر با این گروه اثر را اجرا کنیم، میتوانیم بلیت فروشی نیز داشته باشیم.
* مگر در اجرای قبلی بلیت فروشی نداشتید؟
سلیمانی: در شهر قم نمایشها بلیت فروشی ندارند و مخاطبان به شکل دعوتی به تماشای اثر مینشینند. البته با این گروه نمیتوانیم نمایش را در شهر قم یا هر شهر دیگری روی صحنه ببریم چون بازیگران نمایش درگیر پروژههای تصویری هستند. همینجا میگویم که من با گروههای متعددی طی فعالیتم در تئاتر تا به امروز، همکاری داشتم ولی این گروه بهترین گروهی بود که با آنها همکاری کردهام.
نمایش «یه کلیک کوچولو» مردادماه سال جاری در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت.