پایگاه خبری تئاتر: حسین پاکدل، نویسنده، کارگردان تئاتر و مدیر فرهنگی کشور که سابقه خوشی از دوران مدیریت خود در مجموعه تئاترشهر به یادگار گذاشته؛ نظر خود را درباره نزول جایگاه فرهنگ بین مردم و مدیران، موانع پیشروی خصوصیسازی در عرصه فرهنگ و «اقتصاد هنر» به عنوان کلید واژه این روزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه داد. او همچنین از آنچه طی هفتههای گذشته میان هنرمندان شناخته شده تئاتر گذشت گلایه کرد، اما مدیران را در بوجود آمدن چنین شرایطی بیتقصیر ندانست.
پاکدل که میهمان برنامه «دیالوگ» رادیو نمایش بود، در پاسخ به این سوال که چه عاملی موجب شد هنرمندان شناخته شده تئاتر کشور با ادبیاتی دور از شان جایگاه خود و هنر نمایش علیه یکدیگر به نامهنگاری بپردازند و به جای طرح مسائل اساسی جزئیات را بهانه کنند، گفت: اگر بخواهیم انصاف به خرج دهیم چیز جدیدی اتفاق نیفتاده و به هر صورت مدت زمان زیادی از نگاه ما به پدیدههای مدرن نمیگذرد. به خصوص درمورد تئاتر یا هنرهای دیگر این ریشه قدیمی دارد اما آنچه موجب تعجب یا نگرانی ما میشود توقعی است که از زمانه خودمان و همکاران داریم. اینکه انتظار داریم با گذشت صد و چند سال از جنبش مشروطیت و ورود قانون به این مملکت دیگر این مسائل را شاهد نباشیم.
ابتدا خودمان به آنچه روی صحنه میگوییم باور داشته باشیم
این نمایشنامه نویس ادامه داد: به هر حال این جدلها و نامه پراکنیها قبل و بعد از انقلاب سابقه داشته اما دورههایی کم و زیاد شده است. موارد مشابه در یک مقطعی به دلیل حضور آدمهایی که شیخوخیت یا به قول فرنگیها هژمونی داشتند و میتوانستند برای هنرمندان، بزرگی کنند تا اندازهای فروکش میکرد؛ اما امروز متاسفانه پرده حرمتها پاره میشود.
او با بیان اینکه احساس میکنم هنرمندان ما به دلایل متعدد عصبانی هستند، تصریح کرد: بعضی این خشم را فرومیخورند اما بعضی پنجه بر روی هم میکشند و این گاهی به ذات تئاتر لطمه میزند. باور کنیم باید در وهله اول آنچه را روی صحنه میگوییم خودمان باور داشته باشیم. در این صورت به آرامش میرسیم، تناور میشویم و سپس میتوانیم فرهنگ بسازیم.
مدیر مجموعه تئاترشهر در دولت اصلاحات در ادامه با طرح سوالهایی بیان کرد: باید ببینیم چه اتفاقی افتاده که ما به عنوان هنرمند موفق نبودیم جامعه را به آرامش برسانیم؟ گذشت، رفاقت و فداکاری که اول انقلاب رواج داشت و حیرتانگیز بود چه شد؟ آنچه در دوران دفاع مقدس وجود داشت و بعد از جنگ با ورود اسرا و خیلی وقایع ملی دیگر در این کشور همواره جریان داشت، چرا تشیع پیدا نکرد و اضافه نشد؟
وی به عواملی که موجب اتخاذ رویکردهای ناهنجار میشود؛ اشاره کرد و افزود: الان گاهی در خیابان برخوردهایی میبینید که دون شان یک جامعه و ملت است. وقتی یک مقدار فراتر نگاه میکنیم میبینیم دلیل عمده این است که ما خیلی با فرهنگمان زندگی نمیکنیم. دوم اینکه، تلقی ما هر کدام از فرهنگ تلقی کاملا متفاوت و گاه متضاد است.
پاکدل خاطرنشان کرد: هنرِ نمایش مسئله من و شما و دوستانمان است و نمیخواهیم برای کل جامعه نسخه بپیچیم؛ ادعای این کار را هم نداریم؛ حتی برای حیطه تئاتر هم چنین ادعایی نمیکنیم. ولی اگر وقت میگذاریم و مسائل را طرح میکنیم به این دلیل است که دغدغه داریم و نگران هستیم. به هر حال قشری به عنوان شاگرد، قشری به عنوان مخاطب شاهد این مسائل هستند.
این مدیر فرهنگی تاکید کرد: به هر صورت هنرمند تئاتر به خصوص وقتی آثار درخشانی را خلق کرده باشد مرجع مردم و مرجع هنر میشود و تمام رفتارهایش، حتی راه رفتن او به الگویی برای دیگران تبدیل میشود.
مناسبات عرصه فرهنگ همچنان فئودالی است
وی ادامه داد: این درست که ما توسعه پیدا کردیم و همه چیز سرعت دیجیتالی دارد اما متاسفانه عرصه فرهنگ ما همچنان ابزارمان صنعتی و توسعه یافته ولی اخلاقمان فئودالی است. یعنی روابط و مناسبات عرصه فرهنگ در جامعهای که با سرعت به سمت صنعتی شدن پیش میرود فئودالی است.
پاکدل در پاسخ به این سوال که مشکلات مالی و اینکه گفته میشود تئاتر چرخش مالی خوبی ندارد، چه اندازه در این جریان اثرگذار بوده؛ بیان کرد: علاقه دارم مسئله را از منظر دیگری بررسی کنم. من در اینکه بگویم تئاتر گردش مالی خوبی ندارد امتیازی نمیبینم. اصلاً در کل و در جزء برای تئاتر، مطلقاً فقر را فخر نمیدانم. اعتبارات تئاتر باید به شکلی باشد که هنرمند بتواند به اندازه خود و در شأن خود زندگی کند اما متاسفانه در حال حاضر تئاتر به بلیهای دچار شده که خوب نیست. اساساً حجم تولید تئاتر ما در کل کشور کفاف یک محله تهران را هم نمیدهد.
وی افزود: به هر حال وضعیت همین است، اما من میگویم دغدغه این نباشد که بگوییم چون تئاتر از جهت مالی تامین نمیشود، پس این فقر باعث افتخار است؛ اتفاقا باید برعکس باشد.
گروهها از سوی دولت و شهرداری در فشار هستند
کارگردان نمایش «رقص زمین» با بیان اینکه گروهها امروز از جهتهای مختلف در فشار هستند، تصریح کرد: تامین مالی گروهها از طریق گیشه مزید برعلت شده و دولت از همین مبالغ اندک بیست درصد کم میکند. شهرداری تهران از فروش بلیت گروهها بیست درصد سهم میگیرد.
او به خالی بودن صندوق بودجه تئاتر اشاره کرد و گفت: حالا به هر دلیلی این بودجه قبلا صرف ردیفی متفاوت از تئاتر شده که عمل خلافی است و یا دولت به هر دلیلی الان بدهکار است و نمیتواند حقوق بچهها را پرداخت کند. به گروهها بدهکار شده و نتوانسته بدهی خود را پس از دو سه سال پرداخت کند. اما نمیشود به دولت و دوستان ارشاد فشار بیاوریم که باید پرداخت کنند؛ از کجا؟ ردیف بودجه هزینه شده و اصولا چیزی وجود ندارد.
پاکدل با بیان اینکه دلیل بزرگنماییها در بخش کاستیهای مالی ذات هنر است؛ خاطرنشان کرد: به هر صورت هنر مخاطب دارد. ممکن است چنین حوادثی برای آدمهایی در صنوف غیرهنری نیز اتفاق بیفتد ولی اصلا انعکاسی نداشته باشد. اما وقتی در قالب هنری مثل تئاتر میآید، شاخکها حساس میشوند، چون توقع نمیرود.
وی ادامه داد: حواس ما به همین دلیل باید جمع باشد. باید به خودمان نهیب بزنیم و مراقب باشیم چون یک جامعه را هدایت میکنیم. از طرفی امسال، سال اقتصاد و فرهنگ است و متاسفانه نگاهی که تا به امروز به هنر در شکل عام و هنر تئاتر به طور ویژه داشتیم، نگاه نذری بوده است.
بازیگر فیلم سینمایی «برف روی کاجها» بر این نکته که نفس نذر کردن بد نیست و جای خود را در فرهنگ ما دارد؛ اظهار داشت: اما اینکه بیاییم هزینه کلانی بگذاریم و آثاری تولید کنیم که مخاطب ندارد؛ بعد ناچار باشیم با ضرب و زور دیگران و با اتوبوس آدم بیاوریم و کار فاقد کیفیتی را تبلیغ کنیم اینها غلط است. درصورتی که ما تجربه تولید آثار فاخر مذهبی، آیینی و به شکلهای دیگر را در کارنامه داریم. آثاری که توانستند از طریق فروش بلیت هزینههای خود را تامین کنند و به هنرمندانی که در کار حضور داشتند نیز سود برساند.
این مدیر فرهنگی سابق خاطرنشان کرد: ما تا حدودی از جهت ذهنی در دوران حاضر زندگی نمیکنیم و نیازمند این هستیم که مقداری تربیت شویم. باید در خود بازنگری کنیم و باور داشته باشیم دوران فئودالیته به پایان رسیده است.
وی دورانی که هنرمند برای هنرمند مانع ایجاد میکند را پایان یافته خواند و گفت: متاسفانه گاهی میبینیم نمایشی روی صحنه میرود و خیلی هم موفق است اما به جای اینکه مدیران ایراد بگیرند هنرمندان مانع تراشی میکنند. به قول بزرگی، گاهی احساس میشود چشم دیدن بالا رفتن کسی را نداریم و او را پایین میکشیم تا جایی که خودمان هستیم بالا جلوه کند.
مدیر سابق مجموعه تئاتر شهر بر این نکته که مدیران مطلقا برنامه مدون و نهادینه شدهای برای جریان تئاتر در کشور ندارند تاکید کرد و اظهار داشت: ممکن است حرفهایی کلی بزنیم ولی واقعاً برنامه تئاتر برای چند سال آینده چیست؟ مطلقا چیزی وجود ندارد. به همین علت همینطور دیمی پیش میرویم و وقتی به مشکل برمیخوریم تازه به فکر چاره میافتیم.
طوری مدیریت نکنیم که مشکل درست شود بعد به فکر حل مسئله بیفتیم
وی با بیان اینکه اساسا باید طوری مدیریت کنیم که مشکلی پیش نیاید، افزود: ما در یک دروهای سعی کردیم شان و شخصیت هنرمند را برگردانیم و جایگاه ویژه هنرمند را در جامعه هنری و همچنین در میان مدیران به رسمیت بشناسیم اما این نگاه بعدا دستخوش تغییر و تحول شد. با همین نگاه است که از هنرمند توقع نداریم به هم بد بگویند، الان کسی نیست دوستان را جمع کند و بگوید بنشینید رو در رو با یکدیگر صحبت کنید. آنچه امروز شاهد هستیم زیر سوال بردن حرمتهاست که به یک شخص ارتباط پیدا نمیکند، بلکه یک حرفه را تحت تاثیر قرار میدهد.
او تصریح کرد: رسانه مستقلی هم نیست که بتواند هر دوی اینها را در یک مناظره دعوت کند تا دوستان با یکدیگر صحبت کنند. بنابراین مسائل شخصی میشود و مواردی به میان میآید که حتی رسانه نمیتواند منعکس کند.
مجری کارشناس برنامه پاسخ زنده یاد اکبر رادی به فرج سرکوهی در مجله آدینه را یادآوری کرد و گفت: دردناکترین بخش مسئله جایی است که هنرمندان در اعتراض خود ادبیات و دایره واژگانی انتخاب نمیکنند که برای خبرنگاران و فعالان حوزه رسانه قابل انتشار باشد.
عباس جوانمرد برای پاسخ به مرحوم اسکویی کتابی ماندگار نوشت
پاکدل در همین رابطه به نگارش کتاب «غبار منیت» به قلم عباس جوانمرد در پاسخ به کتاب «سیری در تاریخ تئاتر ایران» نوشته مصطفی اسکویی اشاره کرد و اظهار داشت: آقای جوانمرد حتی به دلیل همزمانی انتشار این کتاب با درگذشت زنده یاد آقای اسکویی دو سال دست نگهداشت و کتاب با مدتی فاصله منتشر شد. شما وقتی آن کتاب را مطالعه میکنید صرفا نقد یک فرد یا جریان یا تفکر نیست. نویسنده اشتباهات بزرگ آقای اسکویی را گوشزد و اصلاح میکند ولی در کنار آن تاریخ تئاتر را به شکلی علمی و بینقص مرور میکند. از نظر من این کتابی است که همین حالا قابلیت تدریس در دروههای مختلف دانشگاه را دارد.
وی ادامه داد: متاسفانه گاهی عصبیتها کنترل ما را در دست میگیرد و ناخودآگاه از ادبیاتی بهره میگیریم که هیچ سنخیتی با تئاتر ندارد. انسان حیرت میکند از واژگانی که بعضی از دوستان به استخدام میگیرند. ما به هر صورت این دوستان را عالمان واژه میدانیم و حیف است چنین مواردی اتفاق بیفتد.
این مدیر فرهنگی با بیان اینکه امکان دارد حرف حقی وجود داشته باشد که قطعا همینطور است؛ گفت: هر فردی براساس حقی که احساس میکند از او ضایع شده برمیآشوبد و دق و دل خود را سر همکار خالی میکند. اما به هر صورت اولین شرط یک کارگردان این است که بر خودش مدیریت و کارگردانی کند. نه اینکه همه عالم را کارگردانی کند، اما وقتی نوبت به خودش میرسد متاسفانه عاجز بماند.
وی با بیان اینکه اساس هنر مسئولیت به همراه دارد، ادامه داد: وقتی انسان دعوی هنر میکند بحث یک جور خداوندگاری و خلق است؛ پس باید دربرگیرندگی داشته باشد. فراموش نکنیم بزرگی را که وقتی میخواست روی صحنه برود ابتدا وضو میگرفت. برای چه چنین کاری میکرد؟ شعار که نمیداد و ارتباطی هم به انقلاب نداشت، چون پیش از انقلاب بود.
پاکدل اما برای خانواده تئاتر پیشنهادی داشت و اظهار داشت: توصیهام همیشه به دوستان بزرگ و کوچک خانواده تئاتر این بوده که هوای همدیگر را داشته باشیم و با مروت با هم برخورد کنیم.
هنرمند تربیت میکنیم اما هنرمندی به او نمیآموزیم
وی افزود: مشکل ما در یک جمله این است که هنرمند تربیت میکنیم اما هنرمندی به او نمیآموزیم. فرد را بزرگ میکنیم اما بزرگی به او نمیآموزیم و آداب بزرگی و هنرمندی را فراموش میکنیم. این آداب باید در تمام رفتارهای ما مستتر باشد. مگر هنرمند کاری جز سهیم شدن تجربههای شخصی خود با دیگران انجام میدهد که در نهایت به تجربه عمومی تبدیل میشود.
پاکدل در پاسخ به این سوال که چرا بهرغم همه کاستیها و درخواستهای موجود به مدیریت فرهنگی بازنگشت، گفت: یکی از پایههای دموکراسی این است که بپذیریم گاهی اوقات جای خود را به دیگرانی بدهیم که بهتر از ما عمل کنند. اینکه تصور کنیم اگر در مقطعی عمکلرد موفقی وجود داشت، پس همواره این طور خواهد بود دلیل درستی نیست. یک جراح برای کار خود به ابزار نیاز دارد، در غیر این صورت مریض را خواهد کشت.
نویسنده نمایشنامه «پروانههای آسیایی» نقش نگاههای سیاسی به عرصه فرهنگ را در این رویکرد بی تاثیر ندانست و ادامه داد: گاهی به دلیل اینکه مناسبات سیاسی به شدت بر همه چیز ما طنین انداخته و حتی تعیین تکلیف میکند نمیتوانیم از ظرفیتهای فرهنگی و آنچه در جریان تئاتر و سینما میگذرد به نحو احسن بهره بگیریم. نتیجه این میشود که متاسفانه گاهی نگاه فرهنگی ما به آن سوی مرزها سوق پیدا میکند، سطح سلیقه مخاطب جامعه ما از آن سوی مرز تعیین میکنند و کاری هم نمیتوانیم انجام دهیم.
وی خاطرنشان کرد: البته مسئولان هم باید دغدغه داشته باشند و بخواهند از این ظرفیتها استفاده کنند. ما نشان دادهایم توانایی خلق بهترینها را داریم و لزوما با آثار سفارشی هم مشکل ندارم. بحث من این است در سال اقتصاد و فرهنگ به مردم آموزش دهیم همان میزان که برای لباس و غذا هزینه میکنند بخشی را هم به مطالعه یا حضور در سالن سینما و تئاتر اختصاص دهند.
گاهی شاهدم برای غذا هزینه میشود اما برای کتاب نه
نویسنده نمایشنامه «سمفونی درد» که با راهاندازی یک کافه کتاب، شخصا برای این هدف آستین بالا زده؛ ادامه داد: در این مدت متوجه شدم بعضی خانوادهها گاهی مبالغ هنگفتی برای غذای ساده پرداخت میکنند اما به محض اینکه بحث خرید کتاب میشود، دستشان میلرزد. متاسفانه بعضی احساس میکنند با خرید بلیت و تماشای یک اثر نمایشی هزینه اضافی به خانواده تحمیل میشود.
وی با تاکید بر اینکه ضرورت هزینه برای فرهنگ جا نیفتاده؛ گفت: شما میدانید الان تیراژ کتابهای ما فاجعه است و اگر فکری برای کتاب فروشیها نشود همه آنها به زودی ورشکست میشوند. این زنگ خطری است که بخشی مربوط به دولت است ولی بیش از همه خود مردم هستند که باید بخشی از هزینهها را به عرصه فرهنگ اختصاص دهند و تصور نکنند هزینه اضافی است.
این هنرمند بیان داشت: اگر جسم ما گرسنه باشد با فعال شدن هورمونها متوجه میشویم اما وقتی نا آگاهی میآید علایم آن دیرتر نمایان خواهد شد. اینکه میبینیم آمار جرم در جامعه بالا میرود و شاهد فجایع و بیاخلاقی و خشونت هستیم از بیتوجهی به رشد فرهنگی خانواده نشات میگیرد.
پاکدل بخشی از برنامهریزی برای رشد فرهنگی جامعه را برعهده خود مردم دانست و اظهارداشت: متاسفانه فکر میکنیم فقط وظیفه رادیو و تلویزیون یا آموزش و پرورش است که در جهت رشد فرهنگی کار کند و ما باید از همه چیز به صورت رایگان استفاده کنیم که این فاجعه است. متاسفانه مدیران ما هم به همین صورت هستند و من همواره به دوستان خودم در مجلس توصیه میکردم به تماشای تئاتر و آثار سینمایی بنشینند تا در جریان مسائل فرهنگی قرار بگیرند. کتاب بخوانند.
وی افزود: مدیران دولتی و نمایندگان مجلس نباید منتظر باشند تا یک نمایش اختصاصی برای آنها ترتیب داده شود؛ بلکه باید بلیت بخرند و به تماشای آثار بنشینند. الان کدام نماینده مجلس به دیدن تئاتر میآید؟
سندی برای خصوصی سازی در تئاتر تدوین شد که هنوز خاک میخورد
او درخصوص مسائل اقتصادی حوزه فرهنگ و دغدغه خصوصیسازی که این روزها به بهانهای برای فرار از بعضی مسئولیتها تبدیل شده، عنوان کرد: باید توجه داشته باشیم تئاتر در دیگر نقاط دنیا چگونه تولید میشود. گاهی شهرداریها حمایت میکنند، زمانی حامیان مالی پیشقدم میشوند اما باید توجه داشته باشیم کمپانیهای تئاتری همه جا فعال هستند و ما باید در همین مسیر حرکت کنیم.
نویسنده و کاگردان نمایش «حضرت والا» به برنامههای تدوین شده از گذشته برای حرکت به تشکیل کمپانیهای تئاتر اشاره کرد و گفت: زمان آقای سلیمی و شریف خدایی برنامهای داشتیم که گروههای تئاتر فضاهای مستعد و مناسب و سالنهای از کار افتاده را جستجو کنند و برای راهاندازی کمپانی خود از دولت وام بدون سود بگیرند. اتفاقا باید مبالغ دریافتی را بازگشت میدادند اما طبق قانون قرار بود بعد از ده سال به بازپرداخت وام اقدام کنند. اما متاسفانه به این دلیل که هنرمندان ما گاهی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند؛ طرح مغفول ماند. همه زمانی به صرافت افتادند که دولت اصلاحات تغییر کرد اما این قانون همچنان وجود دارد و رفته که خاک بخورد.
وی افزود: این طرح هنوز قابلیت اجرا دارد و ما باید به هنرمندان بگوییم این فضا در اختیار شما اما اگر نتوانستید ظرف مدت پنج سال آن را فعال کنید و به سود دهی برسانید طبق قرارداد از شما گرفته خواهد شد.
از پول در گردش هنر جهان هیچ سهمی نداریم
این کارشناس فرهنگی با تاکید بر اینکه باید همه را توجیه کنیم اجرای تئاتر و خلق هنری سودآوری دارد؛ اظهار داشت: ما از پول در گردش عرصه فرهنگ و هنر جهان مطلقا سهمی نداریم. اینکه میبینیم گاهی در کریستی حراجی میشود و چند تابلو از ایران به فروش میرسد سود چندانی برای همه هنرمندان به همراه ندارد، بلکه بیشتر دلالهای خارجی استفاده میکنند. که البته همین هم غنیمت است.
وی تصریح کرد: سالنهای زیادی داریم که در حال خاک خوردن هستند و ما بارها گفتهایم این محلها را در اختیار گروهها قرار دهید تا به کسب درآمد بپردازند. مگر اجرای محمد یعقوبی که الان با استقبال به فروش میرسد از تبلیغات آنچنانی یا حمایتهای دولتی استفاده کرده که چنین شده است؟
نباید شاهد باشیم کنسرت یا تئاتر نیم ساعت قبل از اجرا تعطیل شود
پاکدل همچنین به کلید واژه حال حاضر مدیران فرهنگی یعنی «اقتصاد هنر» و قوانینی که خاک میخورند اشاره کرد و در پاسخ به این سوال که آیا گامی آنسوتر از کلمه برخواهیم داشت یا خیر؟ بیان کرد: حل مشکلات به سرعت اتفاق نمیافتد و به از خودگذشتگی نیاز دارد. تا زمانی که دولت در تمام عرصهها خود را رقیب بخش خصوصی بداند و بخواهد در جزئیات هر کاری که کوچکترین هزینهای برای آن پرداخت نمیکند تعیین تکلیف کند گامی به پیش برنخواهیم داشت. به هر حال هنرمند یک خاستگاه و صحبتهایی دارد که دولت موظف به پاسخگویی و حمایت است؛ چرا؟ چون هنگامی که گروه قوانین را رعایت میکند باید از او حمایت شود. نه اینکه شاهد باشیم کنسرت موسیقی که مجوز دریافت کرده و بلیت فروخته به بهانههای کاملا واحی نیم ساعت قبل از اجرا تعطیل میشود. یا نمایشی متوقف شود.
اینکه در مصاحبه بگوییم با تعطیلی کنسرت و تئاتر مخالفیم کفایت نمیکند
وی خاطرنشان کرد: افرادی که اقدام به چنین کاری میکنند طبق قوانین باید مجازات شوند اما آیا چنین اتفاقی میافتد؟ در این صورت ما چطور میخواهیم بخش خصوصی را فعال کنیم؟ به هر حال با چنین موانعی هم مواجه هستیم. چه کسی قرار است حقوق از دست رفته افرادی را که ساعتها در صف دریافت بلیت ایستادهاند یا هزینه کردهاند را پرداخت کند؟
او افزود: کنسرت تعطیل میشود و صادر کننده مجوز نمیتواند پای مجوز بایستد. با این شرایط خصوصیسازی صورت نمیگیرد. فقط اینکه به عنوان مدیر مصاحبه کنیم و بگوییم ما مخالف هستیم که کافی نیست.
پاکدل در همین رابطه اظهار داشت: از طرف دیگر باور کنیم همه فرهنگ در دست دولت نیست و در خلوت نویسنده، نقاش و خالق اثر میگذرد. این درست که دولت وظایف قانونی دارد که باید عمل شود؛ اما نباید فراموش کنیم تنها وزارت ارشاد مسئول عرصه فرهنگ نیست و 30 نهاد دیگر متولی عرصه فرهنگ کشور هستند.
آیا مسئولان از فرهنگ به اندازه ورزش حمایت میکنند؟
او با طرح این سوال که تا چه اندازه از هنرمند حمایت کردیم و توانستیم عرصه فرهنگ را ارتقاء دهیم؛ ادامه داد: اگر زمانی در ورزش اتفاقی میافتد بخاطر وجود نگاه حمایتی است، چون به غرور ملی ارتباط دارد. اما آیا وقتی اصغر فرهادی اسکار میگیرد با او مانند یک قهرمان برخورد میکنیم؟ یا سعی میکنیم او را ندید بگیریم. ما باید تشویق کنیم تا دیگران هم علاقهمند شوند.
این مدیر فرهنگی در پایان گفت: تا زمانی که مرزبندی میکنیم و به قول حافظ، هر آن کس که در حریم ما نمیگنجد را با تیغ میزنیم دیگر کسی در این حرم نخواند ماند. این است که به دوستان هنرمند میگوییم دیگران میزنند، وقتی شما هم یکدیگر را با تیغ بزنید دیگر کسی برای حمایت نمیماند. امیدوارم روزی به درجهای برسیم که بتوانیم از داشتههای فرهنگ کهن خود و آثار درخشانی که در گنجینههای ما وجود دارد استفاده و با آنها زندگی کنیم.