«اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» بالاترین امتیاز کاربران را بین تمام مجموعه‌های هندوستان تابه‌حال داشته است. امتیاز 4/9 از ۱۰ واقعا عدد شگفت‌انگیزی است؛ هرچند هندی‌ها در امتیاز دادن به فیلم‌ها و سریال‌ها معمولا اهل افراط و تفریط هستند. اما بد نیست که دقت کنیم چه مجموعه‌ای توانسته رکورد محبوبیت در بین مخاطبان هندی را بشکند.

پایگاه خبری تئاتر: در سال‌های اخیر «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» اولین فیلم یا سریالی نبود که با این سبک و در این سطح ساخته شده و از این جهت، در ادامه مقداری به تحولات ساختاری صنعت فیلمسازی این کشور پرداخته شده است. بخش دیگری از مطالبی که خواهید خواند، به مورد خاص «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» می‌پردازد و اینکه کارگردان آن چه زاویه‌ای را برای نگاه به موضوعی که تمام هندوستان از آن مطلع هستند، انتخاب کرده و این نگاه چرا درنظر مردم هند این‌قدر مقبول افتاده است.

در ادامه، کارگردان این سریال که یک فیلمساز تاحدودی شناخته‌شده است، معرفی شده و مقداری درباره ویژگی‌های فنی سریال حرف زده می‌شود و بخش دیگری از پرونده به ارائه یک فهرست ۱۰تایی از آثاری که در سینمای آمریکا راجع‌به فعالیت‌های اقتصادی در بورس و بانک ساخته شده‌اند، می‌پردازد. این بخش، هم ازجهت مقایسه فیلمسازی هند و آمریکا در موضوعات اقتصادی قابل‌توجه است و هم به‌جهت اینکه قطب اقتصاد کازینوی جهان در ایالات‌متحده قرار دارد و در خود سریال «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» هم بارها به وال‌استریت اشاره می‌شود، دارای اهمیت ‌است.

موفق‌ترین روایت درباره بزرگ‌ترین اختلاس

سریال «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» دومین کار هانسل مهتا در مقام کارگردانی یک سریال است که تا به‌حال ۱۹ فیلم بلند سینمایی را کارگردانی کرده و در چندین اثر تهیه‌کننده بوده است.

این کارگردان گجراتی ۵۳ ساله یک‌بار در ساخت اثری تجاری شکست خورد، چندسال خانه‌نشین بود و بعد فیلم مشهور «شهید» را ساخت که توجهات جهانی بسیاری را به خودش جلب کرد. شهید درباره وکیل مسلمانی به نام «شهید عزمی» بود کسی که بعد از درگیری‌های هندوستان بابت توهین به مسجد بابری و هنگامی که برای سرکوب مسلمانان هند از اتهام تروریسم درموردشان استفاده می‌شد، به دفاع از آنها پرداخت و در چندین مورد موفق شد ثابت کند تمام این اتهامات بی‌اساس هستند.

هندوهای متعصبی که تاب منطق محکم این وکیل مسلمان را نداشتند، او را حین دفاع از پرونده متهمی به نام انصاری به ضرب گلوله کشتند و بعد از شهادت عزمی هم طبق مستندات او ثابت شد که انصاری به‌واقع بی‌گناه بوده است. چنانکه مشخص است هانسل مهتا به ساخت فیلم و سریال براساس زندگی واقعی افراد علاقه دارد و موفق‌ترین کارهایش تا به‌حال با همین تم بوده‌اند. سریال «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» از آنجا که خود کارگردان آن هم مثل شخصیت اصلی‌اش اهل گجرات هند است، توانسته در پرداخت جزئیات مربوط به شخصیت اصلی و خانواده او بسیار ظریف عمل کند.

اکثر منتقدان، بازی‌های مجموعه را مهم‌ترین برگ برنده‌اش می‌دانند و بجاست اگر اشاره کنیم این بازی‌ها در فیلمنامه درآمده‌اند. هارشاد مهتا با بازی پراتیک گاندی که اتفاقا او هم گجراتی است، در ابتدای کار فردی خجالتی و سر به‌زیر نمایش داده می‌شود، سپس وقتی از پلکان اقتصادی کمی بالا می‌رود، بین دوستانش چهره‌ای کاریزماتیک پیدا می‌کند، اما درمقابل غریبه‌ها هنوز مأخوذبه‌حیا است و وقتی به اوج می‌رسد، یک کاریزمای بدون غلو دارد. اینها همه تدبیر کارگردان بوده و باعث خوب دیده شدن کار بازیگر هم شده است.

شخصیت هارشاد مهتا برخلاف تیپ‌هایی مثل جردن بلفورت در گرگ وال‌استریت، یک آدم بی‌بندوبار به‌لحاظ اخلاقی نیست. او حتی به‌دلیل اینکه گجراتی است، نه‌تنها مشروب نمی‌خورد، بلکه گیاهخوار هم هست. کارگردان، باوجود این، توانسته حواشی زندگی او را تاحد قابل‌قبولی جذاب روایت کند و به سنت جمع‌گرا و اخلاق‌مدار سینمای هند، درمقایسه با سینمای آمریکا که لمپن‌ها را خیلی دوست دارد، وفادار بماند. این سریال شاید به توضیحاتی الحاقی برای سردرآوردن مخاطبان از جزئیات اقتصادی‌اش نیاز داشته باشد، اما بدون اطلاع دقیق از این جزئیات هم کاملا می‌شود از تعقیب ماجرا لذت برد. هارشاد مهتا و اختلاس بزرگ او موضوع مهمی در هندوستان بود که پیش از این هم آثاری درباره‌اش ساخته شده‌اند. فیلم‌های «گافلا» در ۲۰۰۶ و «گاو بزرگ» در ۲۰۱۹ جزء نمونه‌های موفق بین این آثار هستند، اما هیچ‌کدام به اندازه سریالی که هانسل مهتا کارگردانی کرد، موفق نبودند.

روایتی علیه اقتصـــاد کازینـــویی

 

«اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» بالاترین امتیاز کاربران را بین تمام مجموعه‌های هندوستان تابه‌حال داشته است. امتیاز 4/9 از ۱۰ واقعا عدد شگفت‌انگیزی است؛ هرچند هندی‌ها در امتیاز دادن به فیلم‌ها و سریال‌ها معمولا اهل افراط و تفریط هستند. اما بد نیست که دقت کنیم چه مجموعه‌ای توانسته رکورد محبوبیت در بین مخاطبان هندی را بشکند.

این یک سریال ۱۰ قسمتی با موضوعی اقتصادی است؛ بدون رقص و آواز، بدون اکشن، بدون کمدی، بدون داستان دردسرهای ازدواج و حتی بدون باران و درخت و تصاویر کارت‌پستالی بالیوودی. این مجموعه حتی کنجکاوی هم ندارد، چون ماجرای اختلاس هارشاد مهتا را تمام مردم هندوستان می‌دانند و از عاقبت او باخبر هستند. می‌گویند تعلیق در داستان به دو گونه است؛ چه می‌شود یا چگونه می‌شود؛ و می‌گویند که نوع دوم پیشرفته‌تر است. اما مردم هندوستان درمورد سرنوشت هارشاد مهتا حتی «چگونه می‌شود» را هم می‌دانند و اصل آن چیزی که از این مجموعه برایشان مهم بوده، چشم‌اندازی است که کارگردانش برای نگاه به ماجرا انتخاب کرده است.

آنها نوع روایت یا همان دیدگاه فیلمساز به موضوع را دوست داشته‌اند و نسبت‌به برداشتی که هانسل مهتا، کارگردان این سریال از ماجرای اختلاس هارشاد مهتا داشته است، علاقه نشان داده‌اند. ماجرا درباره یک گجراتی فقیر است که در خانه‌ای بسیار کوچک، همراه همسرش و کنار پدر ورشکسته و مادر و برادر مجردش زندگی می‌کند و تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به اوج، ریسک کند. او وارد بازار بورس می‌شود و می‌فهمد که در آنجا دو گروه از افراد جریان‌سازی می‌کنند؛ گاوها، یعنی کسانی که قیمت شاخص‌ها را بالا می‌برند و حباب‌سازی می‌کنند و خرس‌ها، یعنی کسانی که سهام را پایین می‌کشند.

هارشاد پس از مدتی که کارگزاری کرد و چم‌وخم بازار را یاد گرفت، ابتدا یک شرکت مشاوره بورس تاسیس می‌کند و بعد، از روی پله‌های پیشرفت، چندتایکی می‌پرد. او جزء دسته گاوها است و در مسیر پیشرفت با غول‌های قدیمی این تجارت درمی‌افتد. اینجا شاهد یک جنگ ریاضی‌وار بین متمولان طبقات بالای جامعه با کسی هستیم که شجره‌نامه‌ای درخشان ندارد، اما وارد حریم طبقاتی آنها شده است. به اوایل دهه ۹۰ میلادی که می‌رسیم، یک روزنامه‌نگار زن به نام سوچیتا دالال، براساس اطلاعاتی که یک خبرچین به او می‌دهد، به تخلفات اقتصادی مهتا پی می‌برد و با افشاگری این زن در روزنامه تایمز هندوستان، هارشاد دستگیر می‌شود.

ماجرا از اینجا اتفاقا پیچ‌وتاب تازه‌ای می‌خورد. در تخلفات مهتا، نخست‌وزیر وقت هندوستان هم دخیل بوده است. به هرحال سریال، داستان هارشاد مهتا را درحالی‌که سازنده‌اش مطلع است عموم هندی‌ها از این جزئیات باخبرند، تا لحظه مرگ غمبار و مظلومانه او پیگیری می‌کند. اما هانسل مهتا، کارگردان مجموعه که مثل هارشاد یک گجراتی است و حتی نام خانوادگی یکسانی با او دارد، دارای نگاه بخصوصی به موضوع اختلاس هارشاد مهتا است که باعث محبوبیت مجموعه شده است.

این نگاه چیست؟ در همان روزنامه تایمز که علیه هارشاد مهتا افشاگری کرده بود، بسیاری از کارشناسان اقتصادی چنین گفتند و نوشتند که این شخص هیچ‌گونه کلاهبرداری مشخصی انجام نداده، بلکه از حفره‌ها و ایرادات سیستم بهره‌برداری کرده است. مهتا که خودش از کف جامعه بالا آمد و روی دست اشراف سنتی کشورش زد، توسط یک زیردستش سرنگون می‌شود.

آخرین جملاتی که در قسمت نهایی سریال می‌شنویم، از زمان سوچیتا دالال، روزنامه‌نگار تایمز است که می‌گوید: «بعد از این اختلاس، دولت قوانین زیادی برای بانک‌ها و بازار سهام وضع کرد، خیلی چیزها عوض شد، ولی در عین حال هیچ‌چیز تغییر نکرد! مثل سایر نقاط جهان، ذهن‌های جنایتکار و باهوش، به خرابکاری در سیستم ادامه دادند و اختلاس‌ها ادامه پیدا کرد.» بعد از پایان داستانی روایت هم صحنه‌ای از مصاحبه حقیقی خود هارشاد مهتا نمایش داده می‌شود که می‌گوید: «کل این اختلاس یا هرچیز دیگری که اسمش را می‌گذارید، مثلا فساد و بی‌نظمی و غیره، کار یک نفر نیست، کار یک گروه از افراد هم نیست، کل تجارت همین است.»

بله، این همان نگاهی است که هانسل مهتا، کارگردان‌ سریال هارشاد مهتا به ماجرای اختلاس او در سال ۱۹۹۲ داشته و باعث شده مردم هندوستان تا این حد مجموعه را بپسندند. این یک روایت علیه اقتصاد کازینویی است و حتی می‌شود گفت علیه کلیت بورس. هندی‌ها این نتیجه‌گیری هانسل مهتا را دوست داشتند که آدم کازینویی خوب و بد و آدم کازینویی قانونمدار قانون‌شکن وجود ندارد، بلکه ذات اقتصاد کازینویی، غیرمولد و فاسد است.

در نگاه‌مان به فیلمسازی هندوستان تجدیدنظر کنیم

تصور غالبی که از سینمای هند وجود دارد، یک سینمای عامه‌‌پسند با غلوهای فراوان و غیرقابل باور است. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که این تصور مربوط به سال‌های بسیار دور می‌شود و در آن روزگار سینما در سایر نقاط دنیا هم خالی از چنین غلوهایی نبود. اما نگاه ما به صنعت فیلمسازی هندوستان مستلزم یک تجدیدنظر جدی است.

آنها پیشرفت کرده‌اند و طی این سال‌ها تحولات متعددی را از سر گذرانده‌اند. سینمای هند محصول یک انقلاب سوسیالیستی در این کشور بود و نگاه ویژه‌ای به طبقات محروم داشت. از این منظر، با اینکه هندی‌ها در تکنیک‌های روایت بسیار غیرواقع‌گرا و اهل غلوهای بیانی بودند، در انتخاب موضوعات و فرم پرداخت آنها، شاید نزدیک‌ترین سینمای عامه‌پسند دنیا به واقعیات جامعه خودشان را داشتند. رویای هندی با رویای آمریکایی تفاوت اساسی داشت. میلیونر شدن یک‌شبه شخصیت اصلی فیلم در آثار هندوستانی، مثل آثار آمریکایی از راه‌های کازینویی یا گانگستری به‌دست نمی‌آمد، بلکه همه‌چیز روی تولید و پشتکار افراد متمرکز بود. قهرمان‌های هندی هم برخلاف قهرمان‌های آمریکایی کاملا فردگرا نبودند و به رهبران انقلابی شباهت داشتند که با بسیج کردن یک جماعت، به موفقیت نهایی می‌رسیدند. امروز، هم سینمای آمریکا تغییر کرده و هم سینمای هند.

اگر سینمای هند محصول یک انقلاب چپ‌گرا در این کشور بود و به طبقات محروم توجه داشت، صنعت سریال‌سازی این کشور مولود ورود هند به اقتصاد آزاد در اوایل دهه ۹۰ میلادی است و تمرکزش را روی طبقات مرفه گذاشت. زن‌های طبقه مرفه هند که در تجمل‌گرایی غرب‌گرایانه، یک مسابقه نفس‌گیر برگزار کرده بودند، مخاطب هدف برای این سریال‌ها بودند و زنان طبقات پایین‌تر که دوست داشتند شبیه بالادستی‌ها باشند، کم‌کم به صف هواداران مجموعه‌ها پیوستند.

سریال‌های هندی تاحدود ربع قرن پس از آغاز دهه ۹۰ میلادی، مبتذل‌ترین و سطح پایین‌ترین مجموعه‌های دنیا بودند. دیگر مثل فیلم‌های بالیوودی، بحث غلوهای روایتی در میان نبود و به‌طور کل محتوا و موضوع آثار مبتذل بودند. هند جمعیت بسیار زیادی دارد و یک صنعت مبتذل هم می‌تواند تنها با تمرکز روی بخشی از این جامعه، چرخه اقتصاد خودش را بگرداند، اما این روند اقلیت‌گرا در بلندمدت به آنها صدمه‌ای جدی زد؛ کم‌کم جوانان تحصیلکرده هندی که در سبد محصولات تلویزیونی، هیچ اثری را متناسب با طبع و پسند خود نمی‌دیدند، جذب سریال‌های آمریکایی شدند. این برای صنعت فیلمسازی هندوستان که مدعی بزرگی در این بازار است، یک تهدید جدی بود. مثل این می‌ماند که اتومبیل‌های ژاپنی در آلمان که مدعی بزرگ خودروسازی است، بهتر از تولیدات بومی فروش بروند یا با وام گرفتن از یک ضرب‌المثل خودمانی می‌شود گفت مثل این می‌ماند که مردم کرمان در عطاری‌هایشان زیره‌ای که مال شهرهای دیگر است را بخرند.

کم‌کم اعتراض‌هایی در خود هندوستان شکل گرفت و سال ۲۰۱۵ با یک شورش رسانه‌ای بزرگ علیه این مجموعه‌ها سپری شد. هندوستان که بیشترین مخاطبان سینمای جهان را دارد، بالاترین سرانه مطالعه کتاب در دنیا را هم به نام خودش ثبت کرده و مردمش شدیدا به مکتوبات توجه و علاقه دارند. در همین سریال «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» هم می‌بینیم که یک غول بزرگ اقتصادی را مقالات روزنامه‌نگاری معمولی به زیر می‌کشد.

از همین‌رو شورش رسانه‌ای علیه ابتذال سریال‌های هندی که در نشریات مکتوب صورت گرفت، اثر خودش را گذاشت و رفته‌رفته هند وارد وادی جدیدی از مجموعه‌سازی شد. حالا از هند سریال‌هایی می‌بینیم که در غنای محتوایی و خلاقیت‌های فرمی، نه‌تنها کم‌نظیر، بلکه بی‌نظیرند. هنوز سریال‌هایی که برای زنان طبقات مرفه هند ساخته می‌شوند و رقم زننده آن وضع مبتذل بودند، تولید می‌شوند و اتفاقا پاکستان، رقیب سنتی هند در تمام زمینه‌ها، با تولید مجموعه‌های مردسالارانه‌ای که از ترکیه گرته‌برداری کرده‌اند، اخیرا توانسته موجی از شاکیان این وضعیت را به‌سمت خودش جلب کند؛ اما این تنها آلترناتیو سریال‌هایی نیست که در هند محصول دوران ورود این کشور به فاز سرمایه‌داری مدرن بودند و مجموعه‌های جدید و خلاقانه مثل همین «اختلاس 1992: داستان هارشاد مهتا» گزینه مهم‌تری در این زمینه هستند. حالا می‌شود به جملات ابتدایی این متن برگشت و مجددا گفت نگاه ما به صنعت فیلمسازی هندوستان، مستلزم یک تجدیدنظر جدی است.

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: میلاد جلیل‌زاده