اجرای مجتبی جدّی را می‌توان در ادامه همان مسیری دانست که در این سال‌ها پیموده. آهسته و پیوسته، بر مداری قابل پیش‌بینی که نه می‌خواهد ما را شگفت‌زده کند و نه به ابتذال زمانه تن دهد.

پایگاه خبری تئاتر: محمد چرم‌شیر در بازخوانی از داستان کوتاه «پسرم قاتل است» تلاش دارد جهان برنارد مالامود را بسط و گسترش داده و به‌نوعی با تفسیر‌کردن آن ارتقایش دهد. فرم روایی که مالامود به کار بسته، ترکیبی است از گفت‌وگوهای یک خانواده در آستانه فروپاشی به‌همراه توصیفات راوی سوم شخص. چندان تمایزی میان هری، لئود و راوی داستان مشاهده نمی‌شود؛ چراکه روایت مبتنی‌بر همین تمایززدایی است. تکنیک مدرنی که گاه به فرم نمایش‌نامه نزدیک می‌شود و چرم‌شیر را به این صرافت می‌اندازد که با بازخوانی و به میانجی فرم دراماتیک، مناسبت این خانواده را از نو بازگو کند.

پیشنهاد چرم‌شیر خلق یک جهان کمابیش انتزاعی است. معلوم نمی‌شود نام افراد چیست و در کجای این جغرافیای خاکی روزگار می‌گذرانند. میل به انتزاعی‌کردن هویت یک خانواده آمریکایی به مخاطبان این اجازه را می‌دهد که بنا بر تجربه زیسته‌شان تخیل کنند و نسبت‌‌ نمایش‌نامه را با جهان معاصر به داوری بنشینند. مجتبی جدّی در مقام کارگردان بار دیگر بعد از شهر کاشان، این بار در عمارت روبه‌رو به اجرای این متن مبادرت ورزیده است.

خوانش او از متن وفادارانه است و فی‌المثل با تمهیدات مدرنیستی یوسف باپیری تفاوت دارد که این متن را چند سال پیش در خانه هنرمندان بر صحنه آورد. مجتبی جدّی به گواه کارنامه کارگردانی خویش مانند نمایش‌های «تجربه‌های اخیر»، «ادیپ افغانی»، «امان» و «این نوبت از کسان»، نشان داده که از فضاهای پر‌تنش اجتناب می‌کند و فضاهای انتزاعی با ریتم کند را می‌پسندد. این‌بار هم تلاش او برقراری تناسب میان تنش و سکوت است. سه شخصیت نمایش یعنی پسر، مادر و دختر به تناوب در باب وضعیت این روزهای‌شان مجادله می‌کنند و مدام به پدری اشاره می‌کنند که گویا حضور دارد؛ اما هیچ‌گاه دیده نمی‌شود.

از منظر ریاضیاتی و فضای توپولوژیک، پدر به‌مثابه عنصری ناپیدا در همه جای این خانه و مناسباتش حضور دارد. پس بی‌جهت نیست که اغلب حرف‌ها، خطاب‌ها و شهادت‌دادن‌ها به جایگاه پدر مربوط ‌شود. پسر اعتقاد دارد که همیشه از جانب پدر تحت نظارتی شدید بوده است و حضور در هر اتاق دربسته‌ای بی‌شک ردپایی از مزاحمت و جاسوسی پدر را باعث شده.

نمایش‌نامه‌ فاقد توضیحات مکانی برای اجرا است و به انتزاعی میدان می‌دهد که هر کارگردان و گروه اجرائی، بتواند بنا بر انتخاب خویش، فضا و مکانی متفاوت را مادّیت بخشد. در فقدان توضیحات صحنه‌ با نمایش‌نامه‌ای روبه‌رو هستیم که جابه‌جایی زمان و مکان به سهولت در آن اعمال می‌شود. مجتبی جدّی برای تعیّن‌بخشی به متن چرم‌شیر، این خانواده را بر گرد یک میز چوبی غذاخوری قرار داده است تا بر این سیالیت حدّ بزند و تمرکز تماشاگران را مدیریت کند.

به‌لحاظ موقعیت دراماتیک، این خانواده در آستانه زوال و فروپاشی است؛ بنابراین پسر، دختر و مادر، رازهای سر‌به مهر خانواده را یک‌به‌یک افشا می‌کنند و بهت و بی‌اعتمادی را دامن می‌زنند. رویکرد کمینه‌گرایانه اجرا، منطق رئالیستی بازنمایی را تا حدودی مستحیل کرده و به فضایی مملو از هراس و بدبینی میدان می‌دهد. به این منظور از افکت‌های صوتی استفاده بهینه شده تا این فضای پر از کینه و تخاصم بازنمایی شود. فی‌المثل صدای چکه‌کردن سقف هنگام بارش شدید باران آن‌چنان شدت می‌یابد که گویی خلوت این خانه به یغما رفته و ترسی همگانی بر آن مستولی شده. بر بالای میز و صندلی‌ها، سقفی از چوب دیده می‌شود تا شاید احساس سرپناه‌داشتن را القا کند. تمنایی عبث که راه به جایی نمی‌برد و نشان از آغاز فروپاشی است. در انتها وقتی روشنایی می‌رود و خانه در ظلمات به انتظار آینده می‌نشیند، گویا حضور جسمانی این خانواده به پایان محتوم خویش رسیده است. حال با خلأیی روبه‌رو هستیم که تنها با صدای غایبان معنا می‌یابد، همان کسانی که در رابطه با سرنوشت، خاطرات تلخ گذشته، انتحار و امیدهای از‌دست‌رفته حرافی می‌کنند؛ بی‌آنکه دیده شوند. شبیه همان رادیوی قدیمی که بر روی میز جا خوش کرده و اخبار هولناک جهان را در کمال آرامش به سمع و اطلاع شنوندگان عزیز می‌رساند.

در نهایت اجرای مجتبی جدّی را می‌توان در ادامه همان مسیری دانست که در این سال‌ها پیموده. آهسته و پیوسته، بر مداری قابل پیش‌بینی که نه می‌خواهد ما را شگفت‌زده کند و نه به ابتذال زمانه تن دهد. او کارگردانی است صبور که حتی شده با نوعی محافظه‌کاری، تلاش دارد جهان پر‌تنش ما را با ریتمی آهسته روایت کند و در باب سرنوشت شوم بشریت تذکار دهد.

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه شرق
نویسنده: محمدحسن خدایی