درباره نمایش «میز» به کارگردانی شایان شهرابی/ در ستایش آن مرد که سیبزمینی نخورد
واقیعت جایی بیرون دیوارهاست. طبقه جایی تعریف میشود که نمیبینیم. جایی که آدم به آدم نمیرسد. «میز» به سادگی این وضعیت را بازنمایی میکند، به سادگی.
مکبث/کدامین مکبث؟
علی کوزهگر قسمتهایی از متن اصلی را گزینش و دستکاری میکند تا چیزی شبیه به روش «عباس کیارستمی» در سعدی و حافظهایش شود و در نتیجه متن اثر متعلق به خود او میشود. پا از خوانش فراتر میرود و دیگر اثر ربطی به خود شکسپیر ندارد.
نگاهی به نمایش «آن سوی آینه»/ حیرت و دیگر هیچ
«آن سوی آینه» احتمالا به هدف اصلیاش که فروش بالا و جذب مخاطب است، خواهد رسید و این برای تیم تولید آن موفقیت است. اما نمیتوان از آن، به عنوان تجربهای موفق در کارنامه علی سرابی اشاره کرد.
نگاهی به نمایش «ژپتو» به نویسندگی و کارگردانی اوشان محمودی/ انسان به پایان خود میرسد
آیا اقتباس محمودی، اثری فرمالیستی شده یا مفاهیمی وابسته به زمان اکنون دارد؟ چرا فرایند تحول آدمک چوبی به انسان را ببینیم با خود نویسنده داستان-«کارلو کلودی»- مواجه میشویم که میخواهد به عروسک تبدیل شود؟ چه منطقی در این اقتباس واکاوانه حاکم است؟
نگاهی به تئاتر «اسرار کوهپایه» کاری از فرشید قلی پور/ ناکجاآبادی پرتعلیق
اسرار کوهپایه در عین سادگی در نمایشنامه و نیز کارگردانی موفق در ساختار کلی آن، اثری قابلتوجه و تماشایی است که تماشاگر را خسته نمیکند و ریتم پرکشش آن، ساعتی را در ذهن مخاطب میسازد که رویدادها را از پس هم دنبال نماید و با جریال سیال ذهنی نویسنده و کارگردان اثر همراه و همسو شود.
نگاهی به نمایش «برنده سهمی نمی برد»/ هجوم به حجم انباشت تاریخ هنر
اثر نمایشی «كیهان پرچمی» علاوه بر زیباییشناسی مدرنش در مدیوم تئاتر، به دلیل سنگینی محتوای چند وجهیای كه پیش كشیده، مخاطب را بر سر دو راهی از بدفهمی یا عدم اتصال به آنچه در ذهن كارگردان تدقیق شده قرار میدهد، لذا اثر نمایشی پیش روی ما برای عمده مخاطبانش اثری نامفهوم و گنگ باقی میماند.
درباره نمایش «شب شک» / شک ما به نفر سوم بود!
«شب شک» تركیبی است از «شب» و «شک»، از یاد نبریم كه چگونه در طول تاریخ «شب» میل آن داشته كه از مناسبات عرصه نمادین شانه خالی كند و از دیگر سو «شك» را در نظر آوریم كه به مثابه فقدان اعتماد و نگاه پرسشگر، سوژه مدرن دكارتی را برساخته است. تركیب این دو ساحت در نمایش «شب شك»، به فضایی منتهی میشود كه مستعد فعالیت جنایتكاران، خلافكاران و مطرودان جامعه است.
نگاهی به نمایش «شترمرغ»/ چند شخصیتی!
«شترمرغ» مانند اكثر نمایشهای ابزورد در روایتپردازی از یك الگوی دایرهواری تبعیت میكند ولیكن از همان جایی كه بازیاش را شروع كرده، نمیخواهد قصهاش را به پایان برساند. یعنی زیست اجتماعی كاراكتر مارگارت كه زن است را با تعیش سوسیالیستی كاراكتر ماركوس كه مرد است جابهجا میكند و به نحوی مقر آنها را كه شناسه و شناسنامه آنها بوده است را با یكدیگر جابهجا میكند ولو اینكه خلاف قانون بازی باشد.
پنگوئن، مرغ دریایی و چند پرنده دیگر»/ چرا وودی آلن نمیشویم؟
میثم عبدی تلاش میکند دنیای رویاگونه خودش و گرفتاریهایی که این رویا برایش فراهم کرده را بیان کند. محصول کار او روایتی است که سه بار تکرار میشود و در هر تکرار، جهت داستان تغییر میکند. او قرار است در مقام مؤلف نشان دهد چه ذهنیت توانایی دارد و میتواند حتی در گرفتاری ذهنی نیز از رویا و تخیلش استفاده کند. جهان تودرتوی روایتها و آمد و شدهای شخصیتهای خیالی و واقعی، قرار است به یک جنون دراماتیک بدل شود.
نگاهی به نمایش «احتمالات» به نویسندگی و کارگردانی علی شمس/ بیزار از گذشته، ترسان از اکنون
شاید نمایش «احتمالات»، در نظر اول، کاری فرمالیستی و غیرسیاسی به چشم بیاید؛ اما پر از اشارههای سیاسی و خشمگینانه به مسائل تاریخ اکنون است. شمس، طرفداران پهلوی را با شوخیها و پرخاشگریهای ریز و درشت خود زیر رگبار تازیانههایش میگیرد و برای این کار، شاهان بیخرد ایرانی را از ساسانیان تا قاجاریان احضار میکند.
یادداشتی بر نمایش «بانوی محبوب من» به کارگردانی گلاب آدینه / درخشان در اجرا و مفرح
«بانوی محبوب من» در اجرا، چیزی کم نداشته و هر بخشی از عناصر اجرایی و بازیگری، با دقت و حساسیت پرداخت شده است. در مواجهه اول با اثر، دکور و طراحی صحنه، متناسب با فضای داستان و در نیمهی آخر با بهرهگیری از سنِ چرخان، از امکانات سالن اصلی بهره برده و حظ بصری را نیز تامین میکند. با اینحال و با وجود زمان حدود 3 ساعت اجرا، استفاده بیشتر از سن چرخان، میتوانست، احتمال خستگی تماشاگر را کمتر کند و جذابیت بیشتری به آن ببخشد.
نگاهی به نمایش «بیلمن» نوشته جان میلینگتُن سینگ و كارگردانی مهدی چاكری/ اجتماعِ دروغگو و قهرمان پوشالی
نمایش «بیلمن» را میتوان بازتابدهنده جامعه قلابی سوسیال دموكرات نمایشنامه «ملاقات با بانوی سالخورده» قلمداد كرد كه دیكتاتورانه عمل میكند و در آن هیچ چیز اصالت ندارد به غیر از پدركشی؛ خواه میخواهد دلدادگی باشد، خواه میخواهد قهرمانپروری باشد و خواه پست یا برتر دانستن هر فعل انسانی.
نگاهی به نمایش «ژپتو» به كارگردانی اوشان محمودی/ پی. پی. پینوكیو پدر ژپتو!
نمایش «ژپتو» به نویسندگی و كارگردانی «اوشان محمودی» از آن دست اقتباس هایی محسوب می شود كه حال و هوای كلی اثر منبع را حفظ كرده است و البته به شكل هوشمندانه ای می خواهد كه در خلاف آن شنا كند.
نقدی بر نمایش «خاك سفید»/ قابیل، هابیل را كی و چرا كشت؟
نمایش «خاك سفید» نمیخواهد تنها نان قصه اصلیاش را بخورد و با استفاده از خردهداستانهایش رنج شخصیتهای فرعی داستان را با سوزن سرنگ به رگهای مخاطب این نمایش تزریق میكند و همین اضافه شدنهای درامهای دیگر موجب میشود كه نمایش از ریتم نیفتد و نمایش ضرباهنگ لازم را تا انتها حفظ كند. بنابراین مخاطب این نمایش پا به پای تكتك پرسوناژهای «خاك سفید» با شادی و غمهایشان و همچنین آسیبهای تجربه كردهشان همدلانه همراه میشود.
نقد نمایش «غلامرضا لبخندی» به كارگردانی كهبد تاراج/ تلخندهای خفاش شب!
نمایش «غلامرضا لبخندی» یك سایكو درام موفق است كه با زبان بیزبانی میخواهد بگوید كه لزوما و به تعجیل نباید افراطگری حاصل از ناهنجاری رفتاری را در جهت تطهیر اذهان عمومی پاسخ داد.
نقد نمایش «درخت شیشه ای آلما»/ رویاهایی که دیگر نمی بینیم
«درخت شیشه ای آلما»ِ فرید قادرپناه؛ تلاشی است برای رسیدن به جهان فانتاستیک، برای بر هم زدن دنیای محسوسات ما، جایی که بعد زمان و مکان در بند قوانین نیوتونی، به ما اجازه عدول نمی دهد و شاید تنها مکان برای شکستن این غل و زنجیر دردناک، جهان نمایش باشد.
نقد نمایش «تنیدن»/ آه، فلانی هم کرونا گرفت و مرد!
نمایش «تنیدن» رضا قنبرزاده فرید تلاشی است برای نشان دادن چهار شکل مرگ در جایی که کارگردان/نویسنده مکانش را زیرلایههای شهر می نامد. در معرفی نمایش نوشته شده است «تنیدن روایت چهار قصه است در لایه های زیرین شهر که زیر تارهای عنکبوت تنیده شده اند و طنین صدایشان برای هیچ گوشی شنیدنی نیست.»
نگاهی به نمایش «سگ سورتمه» و نکته غایی آن / امید نامسلم را رها کن
دنیای نصراللهی و خوانش او از کروتس در «سگ سورتمه»، قرار است به دنیای امروز ما نزدیک شود. همان چیزهایی که مدام در طول روز بدان فکر می کنیم. اینکه آینده چیزی برای ما ندارد و زندگی من امروزی درگیر جمود است، از جمود سیاسی گرفته تا فرهنگی.
درباره نمایش «چشم های بسته از خواب» به کارگردانی مجتبی جدی/ آن پدر که غایب است همچنان
اجرای مجتبی جدّی را میتوان در ادامه همان مسیری دانست که در این سالها پیموده. آهسته و پیوسته، بر مداری قابل پیشبینی که نه میخواهد ما را شگفتزده کند و نه به ابتذال زمانه تن دهد.
درباره نمایش«غرب حقیقی»/ مرکزگرایی در عین مرکززدایی
«غرب حقیقی»، جولانگاهی بود برای چند جوان تبریزی. انتخاب متنی از تام شپرد خود نوعی تخطی از باورهای مرسوم بود. اینکه هر نمایشی خارج از تهران، بایستی حامل معانی و تفاسیر محلی باشد. انگار ما در تهران نشستهایم تا بخشی از فرهنگ بومی منطقهای را در مرکزیت عالم ایران مشاهده کنیم
نقد نمایش «ایوب خان» به کارگردانی امیر دژاکام / ضدزیباییشناسی مونولوگ
در نمایش دژاکام با آنکه قهرمان، «ایوبخان»، در غیاب است و همه درباره او حرف میزنند؛ اما همه تلاش میکنند ایوبخان را بازنمایی کنند و حرفهای او را بهنوعی بازتولید کنند. هرچند این حرفها در تضاد و تناقضاند؛ اما این خود دال بر مرگ ایوبخان است، موجودی بیشکل در جامعه منحط.
درباره نمایش «یاماها» / نشسته بر ترک مرکب ناموجود
چرا هنرمندی چون کهبد تاراج میلی به بازتولید واقعیت آنگونه که هست، ندارد؟ چرا او با استعاره از بطن واقعیت گریز میکند؟ و البته دهها چرای دیگر.
نگاهی به نمایش «زندگی در لانگ شات»/ رویای سینماپرستان تئاتردوست
بازيگر ايراني در يك مونولوگ ارزانقيمت ميتواند نشان دهد ظرفيت بازيگرياش به چه اندازه است. فروش گيشه ديگر خطري به حساب نميآيد و نمايش نوعي ذخيره آخرت بازيگري ميشود. بيشتر نقدها به سمت تمجيد از هنر بازيگر پيش ميرود و ديگر متن و كارگرداني اولويتي براي تماشاگر به حساب نميآيد.
درباره نمایش «برگشتن افتخارآمیز مردان جنگ» / فرمسازی بیبنیان
حسین شهبازی كارگردان نمایش به سمت تئاتری تلفیقی و آوانگارد گرایش پیدا كرده تا نسل جدید تئاتر كشور همواره بر تغییر و حركتی به سوی جلو گام بردارد.
نگاهی به نمایش «گرگاسها» به كارگردانی حمیدرضا نعیمی / گریز از سیاست ممكن نیست
«گرگاسها یا روز به خیر آقای وزیر» فاصله گرفتن نعیمی از جهانبینی سابق خویش است. او كه روزگاری خودش را در جامه مولف، در تجسد سقراط بازنمایی میكرد، این بار خود مولفش را حذف كرده است.
به بهانه انتشار فیلم تئاتر «عقل صورتی»/ عقل نقاشی کند اندر جهان
فرشیدی سپهر در نقش نویسنده و کارگردان این عقل رنگی به واقع اقتباسی آزادی از عقل سرخ سهروردی را روی صحنه آورده است. الگوی روایی همان است. شخصیتی ناآگاه از جهان اطراف ناگهان در یک موقعیت ماورا الطبیعی قرار میگیرد و چشمانش به حقیقت جهان گشوده میشود؛ اما میان اثری فرشیدی سپهر و سهروردی تفاوت عمدهای وجود دارد. همه چیز در نگرش انسانی و انتزاعی یا بهتر است بگوییم تقابل ذهن و عین خلاصه میشود.
مرگ و ملال و سرخوشیِ دختران خانه برناردا آلبا
رویکرد اجرایی رفیعی در مواجهه با متن لورکا، انتزاعی کردن مناسبات و روابط است: خلق چشماندازهای زیبا، تصویرهای باشکوه و صحنهآراییهای دقیق.
به بهانه انتشار فیلم تئاترهای علی رفیعی / چه کسی امیرکبیر را کشت؟
پرسش رفیعی دقیقاً این است که امیر به دست چه کسی کشته شده و برای رسیدن به این پاسخ به قوه خیال خود رجوع کرده است. او زندگی امیر از زمان صدارت و درایت تا خزینه قتل و جنایت، را در فضایی خیالی به تصویر میکشد، در یک حمام
به بهانه اجرای اولين تجربه كارگردانی سعيد چنگيزيان/ رستم به كار امروز میآيد؟
شايد بتوان گفت اجراي چنگيزيان صرفا يك بازخواني از يك متن مهم است. در چنين شرايطي رويكرد او، رويكردي زيباشناختي است. قرار است تئاتر رسانهاي باشد كه نثر سخت فردوسي را براي مخاطب اكنون، امروزي كند. چيزي ميشود شبيه كلاس درس.
نوشتهای بر نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی/ «خطابهای دیر هنگام»
اسموکینگ روم، واجد امتیازاتی برای نقد وانمودههایی رسانهایست که در خدمت و تسخیر قدرت، یکی از مهمترین ابزارهای بازنمایی وقایع به شکل و وصفی جعلی و دستکاریشده، و فرآیندهای نظارتی در سطوح عمومیست، همچنان که میتواند یک انفجار مهیب با تلفانی جانی بسیاری را در یک فرودگاه، بجای وجه واقعی آن که انفجاری بدون تلفات و هیاهویِ سیاسی بوده است را جعل و به مخاطبانش القاکند با این وجود نیازمندست با بازبینی بیشتر از الکن بودن نیز عبورکرده و به سطحی قابل قبول از انسجام و تعادل معنایی و اجرا برسد.
نگاهی به نمایش ˝گلنگری گلنراس˝ به کارگردانی عماد قلیپور
˝گلنگری گلنراس˝ یکی از نمونههای درخشانی است که حاکمیت پول و سرمایه را بر روابط انسانی عامل ایجاد دنیایی معرفی میکند که در آن آدمها برای به دست آورن سود بیشتر نه تنها انسانهای دیگر را نادیده میگیرند بلکه در مواقعی حتی حاضر هستند برای رسیدن به جایگاهی بالاتر یا منفعتی بیشتر به هم نوعان خود آسیبهای جدی روحی و روانی وارد کنند.
نگاهی به نمایش «وقتی ما برگردیم دوپای آویزان مانده است»
نمایش ˝وقتی ما برگردیم دوپای آویزان مانده است˝ به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی بر این پرسش اساسی تاکید میکند که آیا انسان را از گناه گریزی است و یا تا ابد به دنبال انسان است تا به لغزش او ترس و احساس ندامت را همچون یک خوره و برزخ در جانش بیاندازد.
شکست خوردگان دنیای مدرن / نگاهی به نمایش ˝مرگ فروشنده˝ نادر برهانی مرند
نادر برهانیمرند در نمایش ˝مرگ فروشنده˝ برای ارتباط مخاطب با این درام ایستا و کم تحرک سعی کرده با تداخل مرزهای رئال و سوررئال به همراه بازیهای خوب بازیگران؛ نمایشی امروزی ارائه دهد.
نگاهی به نمایش ˝خوابآلودگی˝/ واقعیت تلخ
˝خوابآلودگی˝ نوشته، طراحی و کارگردانی احسان بیاتفر به زمان پس از جنگ اختصاص دارد، متاسفانه خیلی دیر فرصت پراختن به چنین موقعیتهایی را یافتهایم در حالیکه باید مردم خیلی زودتر از اینها با واقعیتهای جنگ و آسیبهای ناشی از آن آشنا میشدند.