«شب شک» تركیبی است از «شب» و «شک»، از یاد نبریم كه چگونه در طول تاریخ «شب» میل آن داشته كه از مناسبات عرصه نمادین شانه خالی ‌كند و از دیگر سو «شك» را در نظر آوریم كه به مثابه فقدان اعتماد و نگاه پرسشگر، سوژه مدرن دكارتی را برساخته است. تركیب این دو ساحت در نمایش «شب شك»، به فضایی منتهی می‌شود كه مستعد فعالیت جنایتكاران، خلافكاران و مطرودان جامعه است.

پایگاه خبری تئاتر: در وضعیت متناقض‌نمای دوران معاصر كه اعتماد از روابط انسانی رخت بربسته و دقت‌های وسواس‌گونه، جریان طبیعی زندگی را به عذابی الیم بدل كرده می‌توان همچون نمایش «شب شك» با نوعی از آماتوریسم بر این بی‌اعتمادی و جزیی‌نگری شهروندان آزاد و مسوول حمله برد. امیرحسین بریمانی به همراه نیما شكیبایی و محمدحسین خادمی، با دستمایه قرار دادن یك فضای پلیسی - معمایی و از كار انداختن مكانیسم‌های درونی آن، تلاش دارند با كنار گذاشتن هر نوع جدیت و با نمایش افراطی از دقیق بودن، روایتی خلاف‌آمد از جهان بی‌رحم و هراسناك خلافكاران و جنایتكاران ارایه دهند.

نمایش «شب شک» محصول مناسبات پسامدرنیستی دوران معاصر و همچنین سبك زندگی جوانان نسل بیت امریكا و اروپای دهه شصت و هفتاد میلادی است كه این روزها به میانجی ادبیات و هنر بار دیگر به زیست ما رسوخ كرده و بالطبع گشایش و آسیب خودش را به ارمغان آورده است.

«شب شک» را با تساهل و تسامح می‌توان تركیب خلاقانه‌ای از شوخ‌طبعی، دیوانگی و حاشیه‌روی در یك درام معمایی دانست. به هر حال ایده مركزی این گروه سه نفره بی‌گمان شوخی با چهره عبوس زمانه است و فاصله‌گیری تعمدی از توهم امكان بازنمایی دقیق روابط علت و معلولی؛ همچنین تلاش برای عزیمت به سوی درجاتی از شلختگی و بازیگوشی در تئاتر این روزهای ما. بنابراین جای تعجب نخواهد بود اگر كه در طول اجرا شاهد موارد اضافی و بی‌ربط در رابطه با شخصیت‌ها باشیم. «شب شك» محصول ذهنیت نسلی است كه امید چندانی برای رستگاری نوع بشر ندارد و بر این واقعیت تلخ و گزنده تاكید می‌كند كه گویی «باور» چندانی باقی نمانده و راه گریز از ابتذال زمانه، نه در لاپوشانی كه از قضا به صحنه آوردن آن با جدیتی شلخته‌‌وار است

 تركیب سه نفره اجرا، این امكان را فراهم می‌كند كه مدام شاهد جابه‌جایی شخصیت‌ها و جایگاه نمادین افراد باشیم. به ‌هر حال شرط اصلی هر نوع كار جمعی اعتماد است و در نمایش «شب شك» آن اعتمادی كه از طریق رفتار و گفتار بین افراد ابراز می‌شود با ورود و خروج آنان مدام دچار بحران شده و از بین می‌رود. در ادامه این منطق موقعیت است كه شخصیت‌ها را به تكاپو می‌اندازد كه ائتلاف‌سازی كرده و برای نیل به اهداف خویش دست دوستی به سمت رقیب دراز كنند. این تسلسل بی‌اعتمادی و ‌اعتمادسازی هر شب تا به انتها ادامه می‌یابد و در نهایت با یك رویداد كمیك و بی‌سروته به پایان می‌رسد. بنابراین در نمایش «شب شك»، نظم نمادین دست نخورده باقی مانده و این جماعت سه نفره خلافكاران هستند كه اغلب ناكام می‌مانند. مولفه‌هایی چون بدشانسی، بی‌اعتمادی، طمع و خرفتی، اجازه نمی‌دهد نقشه خلافكاران با موفقیت به اجرا درآید. پس تلاش این سه نفر را می‌توان بازی با حاصل جمع صفر فرض كرد

 هر سه بازیگر این نمایش تلاش دارند سویه‌های جعلی روایت را با جدیتی دلنشین به نمایش گذارد. رویكردی كه تناقضات موقعیت آنان را عیان كرده و از همان ابتدا، تكلیف مخاطبان را با لحن و ژست اجرا تا حدودی روشن می‌كند. اگر منطق روایی این جهان بی‌سروته‌ نزد مخاطبان پذیرفته شود، می‌توان امید داشت كه لحظات مفرح و غیرقابل پیش‌بینی را به همراه خود گروه اجرایی شاهد باشند و از جسارت این گروه جوان به نوعی كیفور شوند. شرط مفاهمه پذیرفتن استلزامات یك بازی از قبل طراحی شده است كه تا اجرایی شدن همچنان وجه نامكشوف و غیرقابل‌پیش‌بینی را در خود حمل می‌كند.

«شب شک» تركیبی است از «شب» و «شک»، از یاد نبریم كه چگونه در طول تاریخ «شب» میل آن داشته كه از مناسبات عرصه نمادین شانه خالی ‌كند و از دیگر سو «شك» را در نظر آوریم كه به مثابه فقدان اعتماد و نگاه پرسشگر، سوژه مدرن دكارتی را برساخته است. تركیب این دو ساحت در نمایش «شب شك»، به فضایی منتهی می‌شود كه مستعد فعالیت جنایتكاران، خلافكاران و مطرودان جامعه است. هر اجرا با اجراهای دیگر تفاوت دارد و به لحاظ استعاری، گویی خود این سه نفر هم به یكدیگر شك دارند و این عدم اعتماد را در هر اجرا به اشكال مختلف به نمایش می‌گذارند.

 به هر حال نمایش «شب شك» را می‌توان پاسخی به یك فقدان دانست. اینكه چگونه در زمانه‌ای كه گرفتار مضراتِ لودگی و عبوس بودن است، می‌توان با فرمی مبتنی بر جدیت و امر عبث، حرفی تازه زد و تجربه یك فضای جفنگ اما جدی را ممكن ساخت. اما نكته اینجاست كه برساختن فضاهایی اینچنین به راحتی می‌تواند به امری آسیب‌زا بدل شده و ردیه‌ای باشد علیه هر نوع دیسیپلین و نظم یك گروه تئاتری.

شیوه مادی تولید تئاتر در ایران با گسترش تئاتر خصوصی و به میدان آمدن خیل عظیمی از عشاق سینه چاك بازیگری و كارگردانی، از فقدان سازماندهی و دیسیپلین آسیب فراوان دیده است. بنابراین امیرحسین بریمانی در مقام كارگردان باید از یاد نبرد كه برای از كار انداختن چهره جدی و عبوس زمانه، تا حدودی جدی و عبوس بود. تئاتر به مثابه یك فعالیت رادیكال و جمعی، به بیش از صمیمیت و رفاقت احتیاج دارد. «شب شك» در تداوم اجرای «به هوای پاك پرید» از این گروه، بر مرز باریكی در حال حركت است؛ اندكی غفلت می‌تواند بهشت و دوزخ را به یك‌باره جابه‌جا كند. البته اگر تمنای بهشت و دوزخی برای آنان باقی مانده باشد

 ///.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمدحسن خدایی