پایگاه خبری تئاتر: دهه شصت و سالهای یک انقلاب تازهنفس، دهه جنگ و دفاع مقدس، دهه تنهایی ایران میانه تحریمهای بیرحمانه جهان غرب، سالهای موشکباران و پناهگاه و انبوه خاطراتی که از آن سالها برای بچههای دهه شصت باقی ماند. میانه هیاهوها، کارتونهایی که از تلویزیون پخش میشد، شیرینی لحظات کودکانه بچههای دهه شصت بودند. این کارتونها هم فقط از کمپانیهای دیزنی نیامده بودند و حافظه بصری بچههای آن زمان ایران را هنرمندان کشورهای جهان طراحی میکردند. آن روزها در تلویزیون به روی کارتونهای کشورهای مختلف باز بود اما بسیاری از این کارتونها، از ژاپن به خاک ایران آمده بودند. شاید بهخاطر اینکه ژاپنیها علاقه عجیبی به دنیای انیمیشنها دارند و دوست دارند همه دنیا هم به دنیای رنگی کاراکترها نزدیک شوند. اصلا انیمیشن برای ژاپنیهای شکستخورده در عرصه نظامی، مثل قلعه محکمی از رویاها بود و به خاطر همین تا سال 1976 قریب به دویست سریال انیمیشن در این کشور تولید شد و در عرض هفت سال بعد یعنی تا سال 1983 این رقم دوبرابر شد. یعنی بعد از جنگ جهانی دوم تا سال 1983، چهارصد فیلم و سریال تولید کردند. طبیعی بود که در آن سالها تلویزیون ایران هم مثل شبکههای تلویزیونی جهان در تسخیر آثار تجاری صنعت انیمیشن ژاپن قرار بگیرند. ورود با جزئیات به صنعت انیمیشن ژاپن و مسیری که تا امروز طی کردهاند، شاید فرصت دیگری را بطلبد. آنچه امروز میخوانید بررسی کارتونهایی است که دهه شصتیها از تلویزیون میدیدند و اینکه هرکدام از این کاراکترهای خیالی در چه فضایی از دنیای آن روز طراحی میشدند.
بارباپاپا عوض میشود
احتمال پیدا کردن یک دههشصتی که این جمله را نشنیده باشد، به صفر میل میکند. همه ما نام این شخصیت فرانسوی را از تلویزیون شنیدهایم؛ انیمیشنی که این روزها هم برای دهه نودیها از شبکه پویا نمایش داده میشود. بارباپاپا بههمراه همسرش بارباماما زندگی میکند. آنها هفت فرزند دارند که هرکدام دارای شخصیتی خاص هستند؛ چهار پسر به نامهای باربابراوو (قرمز رنگ) که طرفدار ورزش است، باربابرایت (آبیرنگ) که یک دانشمند است، باربازو زردرنگ که یک علاقهمند به طبیعت است و باربابئو (سیاه و خزدار) که یک نقاش است. این خانواده دارای سه دختر هم هستند؛ باربالالای نوازنده (سبز رنگ) باربابل، ملکه زیبایی خودشیفته (بنفش) و باربالیب روشنفکر (نارنجیرنگ). توانایی جادویی خانواده بارباپاپا تغییر شکل آنها بود. آنها میتوانستند به هرشکلی که دوست داشتند دربیایند. این خانواده تلاش میکنند دنیا را جای بهتری برای زندگی انسانها کنند.
تیلس تیلور و همسرش آنت تیسو شخصیت «بارباپاپا» را که در فرانسوی بهمعنای پشمک است در1970 بهوجود آوردند. این شخصیتهای بامزه فرانسوی پس از انتشار کتابشان توانستند به کشورهای مختلف سفر کنند و داستانهایشان به 20 زبان دنیا ترجمه شد. چندسال پس از انتشار کتاب تیلور، انیمیشنهای این اثر نیز براساس طرحهایی که تیلور کشیده بود، ساخته شد. اولین فیلم کارتونی این مجموعه تقریبا پنجدقیقه بود و در سال 1974 از تلویزیون فرانسه پخش شد. پس از آن 100 قسمت از این مجموعه کارتونی در دو فصل تولید و از تلویزیون فرانسه پخش شد.
در سال 1999 ژاپنیها دستبه کار شدند و نسخه جدیدی از این مجموعه را تولید کردند. این مجموعه به تهیهکنندگی کودانشا و توسط استودیو پیروت تولید شد. «بارباپاپا در سراسر جهان» خانوادهای را توصیف میکند که در کشورهای مختلف برای تعطیلات بهسر میبرند. این سریال بیش از 50 قسمت داشت. یک مجموعه تلویزیونی دیگر نیز در سال 2019 توسط دختر تیس تیلور از این اثر ساخته شد که در کشورهای فرانسه، فنلاند و انگلیس به نمایش درآمد.
بامزی، قویترین خرس دنیا
بامزی یکی از معروفترین شخصیتهای کارتونی برای دههشصتیها است؛ خرسی که با خوردن عسل به یک ابرقهرمان تبدیل میشد که میتوانست هر کار سختی را انجام دهد. بامزی با دوست خوابالوی خود شلمان از یکهتازان دوران کودکی ما بهشمار میروند. شلمان لاکپشت خوابالویی بود که در حساسترین زمان ممکن با بهصدا درآمدن ساعت زنگدارش به خواب فرومیرفت. شاید برای شما جالب باشد که بدانید برخلاف خیلی از کارتونهایی که از تلویزیون دیدیم، این انیمیشن محصول ژاپن یا آمریکا نیست. مجموعه انیمیشن بامزی در سوئد تولید شده است.
ران اندرسون که به والتدیزنی اروپای شمالی معروف است، شخصیت بامزی را در سال 1966 خلق کرد. اندرسون بهدلیل رد کردن درخواست والتدیزنی برای همکاری در اسکاندیناوی مشهور است. اندرسون بهجز کاراکتر بامزی، خالق یک شخصیت کارتونی مشهور دیگر به نام Pellefant، فیل کوچولو هم هست.
مجموعه کارتونی بامزی که براساس کارهای اندرسون ساخته شد، تلاش کرد مفاهیم اخلاقی و آموزشی و مهربانی را توسط اتفاقاتی که در کارتون روی میدهد با کمک بامزی و دیگر دوستانش به کودکان آموزش دهد. بامزی با ماوراءالطبیعه ارتباط برقرار میکند تا با خوردن عسل مخصوص مادربزرگش قوی شود. شلمان (Skalman) دوست بامزی، نگاه بدبینانه به زندگی دارد و معتقد است من فقط به چیزی اعتقاد دارم که میدانم و نه بیشتر. به هرحال وقتی بامزی عسل مخصوص را میخورد، نیروی اعجابانگیزی میگیرد که از آن در مسیر صلحدوستی استفاده میکند.
بامزی و شلمان زوجی فراموشنشدنی برای کودکان دههشصت بودند. شلمان همهچیزدان مخترعی چیرهدست بود که برای وقت ارزش فوقالعادهای قائل بود. او همه کارهایش را با ساعت زنگدارش تنظیم میکرد و حاضر به کوچکترین تغییری در برنامهریزی خود نبود. حتی در مواقعی که دوستانش با خطرهای بزرگ مواجه بودند، شلمان با بهصدا درآمدن ساعتش به خواب میرفت تا طبق برنامهاش عمل کند. مدیری مدبر، بهشدت دقیق و خلاق که بچههای دههشصتی تنها در کارتونهای تلویزیون میتوانستند ببینند.
خانواده دکتر ارنست
رابینسونها اهل سوئیس هستند؛ خانوادهای که توسط یوهان داوید ویس خلق شدند و در جهانگشایی انیمیشنهای ژاپنی توسط استودیو نیپتون انیمیشن پا به دنیای انیمهها گذاشتند. سریال 50 قسمتی خانواده دکتر ارنست با نام اصلی «خانواده سوئیسی رابینسون: جزیره اسرارآمیز فلون» به کارگردانی یوشیو کوودا از 4 ژانویه 1981 تا 27 دسامبر 1981 در شبکههای تلویزیونی ژاپن نمایش داده شد. پس از آن با دوبله این مجموعه کارتونی و پخش آن در شبکههای دیگر تلویزیونی بهویژه کشورهای خاورمیانه، این مجموعه با استقبال گستردهای همراه شد. داستان خانواده دکتر ارنست ما را یاد مجموعه انیمیشن «مهاجران» میاندازد؛ خانوادههایی که زادگاهشان را ترک میکنند و قصد دارند به استرالیا مهاجرت کنند. با این تفاوت که در «مهاجران» خانواده سالم به مقصد میرسد و در آنجا مشکلاتشان شروع میشود، اما خانواده دکتر ارنست که با کشتی قصد داشتند به استرالیا بروند، در راه گرفتار توفان شده و به ناچار وارد جزیرهای ناشناخته میشوند. پدر خانواده یک پزشک است و بهدنبال دعوت دوست انگلیسی خود تصمیم به حرکت بهسمت استرالیا میگیرد. در راه این سفر دریایی بهعلت توفان و غرق شدن کشتی آنها خود را به یک جزیره متروکه میرسانند و باتوجه به امکانات کم خود میتوانند از حداقل امکانات به بینیازی برسند. خانواده دکتر ارنست تلاش میکنند خود را با وضعیت تازه تطبیق دهند و با استفاده از منابع غنی موجود در جزیره و بقایای کشتی شکسته، زندگی را از نو سر و سامان دهند. هرچه از مدت اقامتشان در جزیره میگذرد، امیدشان برای نجات یافتن کمتر میشود؛ اما برای ادامه زندگی نه! از آنجا که دکتر قصه علاوهبر علم طب و پزشکی، تجربههای فراوان و متفاوتی دارد، تمام چشم امید ما و کل خانواده درطول داستان به قدرت و درایت دکتر است!
دکتر ارنست و همسرش سه فرزند داشتند و حدود یک سال در جزیره ماندند و قصه پرفرازونشیب و جالبی را برای کودکان و حتی والدین آنها به تصویر کشاندند. تصویر خانوادهای که برای زنده ماندن در یک جزیره متروکه، با صبر و استقامت، تلاشهای زیادی را انجام میدهند تا دربرابر روزگار ناملایم و تغییرات آبوهوایی و مشکلات روزانه و فصلی، راهی برای برونرفت از مشکلات پیدا کنند و در آخر، پیروز این مبارزه میشوند. فلون و جک، دختر و پسر کوچک این خانواده، درکنار پدر طبیبشان (دکتر ارنست)، خالق صحنههای زیبایی از عشق و محبت هستند.
گوریل انگوری آمریکایی
گوریل انگوری و بیگلیبیگلی با سفرهایشان به دور دنیا خاطرات زیبایی را برای بچههای ایران و جهان رقم زدند. دیدن یک گوریل 15 متری بنفش که روی ماشین یک سگ نشسته، برای همه کودکان جذاب است. این مجموعه کارتونی محصول یکی از معروفترین کمپانیهای انیمیشنسازی آمریکایی است. هانا باربارا با انیمیشنهای تام و جری، گالیور، عصر حجر، تاپکت، یوگی و دوستان، گوریلانگوری، لوک خوششانس، آزمایشگاه دریایی ۲۰۲۰، اسکوبی دو، اسمورفها و خانواده دی برای خیلی از ایرانیها نامی آشنا و خاطرهانگیز است. کارتون گوریلانگوری درواقع با نام اصلی The Great Grape Ape Show شنبه صبحها از تلویزیون ایبیسی آمریکا برای کودکان آمریکایی در فاصله سالهای 1975 تا 1978 میلادی پخش میشد. این اثر، در ژانر کمدی بوده که برای کودکان خندهدار و جالب است. چارلز آگوست نیکولاس کار کارگردانی مجموعه را برعهده داشت. موزیک زیبای این کارتون را هویت کورتین ساخت که کار ترکیب آن را نیز خودش برعهده گرفت. این انیمیشن در 16 قسمت ساخته شد، اما بارها از شبکههای تلویزیونی سراسر جهان ازجمله ایران پخش شد. صادق ماهرو، صداپیشه گوریل انگوری بود که در سال 1393 درگذشت. گوریلانگوری با جثه عظیمش قادر به انجام هرکار سختی است، اما سادگیاش باعث میشود همیشه به دوست صمیمیاش بیگلیبیگلی که مغز متفکر گروه است، وابسته باشد. این دو با سفر به کشورهای مختلف ماجراهای جالبی را رقم میزنند که همه کودکان و حتی بزرگسالان را به وجد میآورد. دو سال پیش نقلقول یکی از فرماندهان سپاه پاسداران، دوباره نام این انیمیشن را سر زبانها انداخت. سردار سلامی، فرمانده کل سپاه در گفتوگوی زندهای که از شبکه یک صداوسیما پخش میشد، با تاکید بر اینکه نتانیاهو فاقد حداقل اعتبار سیاسی است، گفت: «ترجیح میدهم بهجای گوش دادن به صحبتهای نتانیاهو کارتون گوریل انگوری را ببینم.» مالک شرکت هانا باربارا در دهه شصت شمسی همزمان با خاطرهسازی آثارش برای دهه شصتیهای ایران اعلام ورشکستگی کرد، اما این نقطه پایان این کمپانی بزرگ نبود. بلافاصله بعد از ورشکستگی شرکت ترنر برودکستینگ این استودیو را خرید. ترنر بعد از آن اولین کانال 24 ساعته انیمیشن را با نام cartoon network راهاندازی کرد. تولیدات استودیو هانا باربارا که در آن زمان به HB تغییرنام داده بود، پایه اصلی این شبکه بودند. پس از جذب استودیو هانا باربارا توسط برادران وارنر ساخت محصولات جدیدی براساس میراث هانا باربارا در دستورکار قرار گرفت. فیلمهای سینمایی یوگی خرسه محصول 2010، تاپکت 2011 و مجموعههای متعدد اسکوبی دو نتیجه این موضوع است.
ماجراجویی به سبک تنتن
تنتن خبرنگاری بلژیکی است که با سگ سفیدش میلو به ماجراجویی برای کشف حقیقتهای اسرارآمیز میپردازد. وی در این ماجراها ضمن حل معماهای پیچیده، دوستانی نیز پیدا میکند که در قسمتهای مختلف به داد تنتن میرسند. دوست همیشه همراه تنتن در این ماجرا ناخدا هادوک است که پس از آشنایی با تنتن تقریبا در تمام ماجراها همراه تنتن بوده است.
کارتون تنتن با نام اصلی The Adventures of Tintin، محصول مشترک کانادا و فرانسه است که در سال 1991 میلادی، توسط شرکت نلواندا و با همکاری موسسه تولیدی الیپس ساخته شد و توسط شرکتهای انیمیشنی بزرگی چون ان اچ کی ژاپن و کانال 4 انگلیس توزیع شد. کل کارتون، در 3 فصل که هریک شامل 13 قسمت مجزا بود، ساخته شد و بخشهایی از آن نیز در ایران به نمایش درآمد. کارتون همواره تنتن و سگ سفیدش را درحال فرار کردن و جستوجو و دویدن نشان میدهد و سبک پلیسی و کارآگاهی به داستان میدهد. سبکی که کمتر در کارتونهای دههشصت و حتی اوایل دهههفتاد شاهد آن بودیم. ماجراهای تَنتَن و میلو (به فرانسوی: Les Aventures de Tintin) از معروفترین داستانهای مصور است که تاکنون به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده و بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. اولین نسخه از رشته ماجراهای تنتن و میلو در سال ۱۹۲۹ میلادی، توسط ژُرژ رمی در روزنامهای در بروکسل به زبان فرانسوی منتشر شد. نویسنده ماجراهای تنتن، «ژرژ پراسپر رمی» اهل اتربک، شهری در نزدیکی بروکسل بود که با نام مستعار هِرژه کار میکرد. ژرژ رمی که بعدها اسم مستعار هرژه را برای خود برگزید، در ۲۲ می سال ۱۹۰۷ در اتربک، شهری در نزدیکی بروکسل در کشور بلژیک به دنیا آمد. او با خلق پسری به نام تنتن توانست جذابترین، زیباترین و در عینحال پرفروشترین مجموعه کتابهای مصور قرن بیستم را به دنیا معرفی کند. در سال ۱۹۲۹ اولین داستان از این مجموعه فرار از شوروی بهصورت سیاه و سفید و هفتهای یک صفحه در مجله قرن بیستم کوچولو چاپ شد. هشت کتاب دیگر این مجموعه نیز در ابتدا بهصورت سیاه و سفید به چاپ رسیدند و سپس در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ به درخواست انتشارات کاسترمن که ناشر کتابهای تنتن بود، رنگی شدند. با مرگ هرژه در سال ۱۹۸۳ میلادی، آخرین ماجرای تنتن بهنام تنتن و هنر الفبا که بهصورت نیمهکاره و در حد اتودهای سیاه و سفید ابتدایی کشیده شده بود، با همان وضع ابتدایی به زبان فرانسه و بعدها بهصورت تکمیلشده توسط همکاران هرژه در سال ۱۹۸۶ چاپ و منتشر شد. استیون اسپیلبرگ، کارگردان مشهور یهودی- آمریکایی هالیوود ازجمله علاقهمندان به این انیمیشن است. او پیش از مرگ هرژه، خالق تنتن در سال ۱۹۸۳ میلادی حق تولید فیلم از داستانهای وی را خرید. اسپیلبرگ در سال 2011 انیمیشن سینمایی ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار را کارگردانی کرد.
زبلخان اینجا، زبلخان آنجا، زبلخان همهجا
زبلخان با نام اصلی پامپالینی انیمیشنی جذاب محصول کشور لهستان است. لهستان و کشورهای اروپای شرقی یکی از پایههای صنعت انیمیشن تلویزیونی محسوب میشوند. پروفسور بالتازار و لولک و بولک ازجمله دیگر آثار انیمیشن این جغرافیا هستند که ایرانیها با آن آشنا هستند. چهار کارگردان به نامهای برونیسلاو زمان، ماریان چولرک، جان هودر و ریزارد، کار کارگردانی مجموعه کارتونی زبلخان را برعهده داشتند. لزک مک بههمراه برونیسلاو زمان، نویسنده این مجموعه کارتونی جالب و خلاقانه بودند. شمار زیادی انیماتور، کار شخصیتسازی برای این مجموعه را انجام دادند که از آنها میتوان به جان هودر، ویکتور کازا، هنریکا کروباک و روفین استروزیک اشاره کرد. آنتونی ملزکو نیز کار طراحی موسیقی متن این کارتون را انجام داد که موسیقی جذاب و نوستالژیکی برای خیلی از کودکان دههشصتی ایران است. این مجموعه کلا در 10 قسمت 9 دقیقهای ساخته شد، اما از سال1980 میلادی که به نمایش درآمد، بارها توسط شبکههای تلویزیونی در ایران و اروپا، روی صفحه جعبهسیاه بهنمایش درآمد. زبلخان همواره برای شکار یک حیوان خطرناک، وارد منطقه حیات وحش میشود و داستانهای جالبی را رقم میزند. زبلخان شکارچی ماهری است، اما هنگام شکار موجوداتی که بهدنبال آنها است، همواره با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکند که عطای شکار حیوان را به لقایش میبخشد. ما همواره زبلخان را در حال فرار از دست حیوانی که میخواهد شکار کند میبینیم. حیوانات، همواره بهدنبال زبلخان هستند تا بلایی بر سر این شکارچی دوستداشتنی ما بیاورند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: وحید محرابیان