انیمیشن «فیلم گارفیلد» این حقیقت تلخ را یادآور میشود که آیندهی بسیاری از فیلمهای سرگرمکنندهی مخصوص کودکان تبدیل شدن به تبلیغات رنگارنگ است. در یک کلام باید گفت که کل این فیلم همان دوشنبهی وحشتناک برای گربهی نارنجیرنگی است که تنبلی مشهور او در طول تقریبا ۵۰ سال مطمئنا سزاوار تلاش و توجه بیشتری بوده است.
چارسو پرس: انیمیشن «فیلم گارفیلد» (The Garfield Movie) نسخهای ضعیفتر از گربهی نارنجی محبوبی است که اواخر دههی ۷۰ میلادی در مجموعهای از کمیک استریپها به شهرت رسید. گارفیلد به خاطر علاقه وافرش به لازانیا و نفرت بیش از حدش نسبت به روزهای دوشنبه شناخته میشود و نوعی بیتفاوتی دوستداشتنی هم در ظاهر و رفتار او به چشم میخورد. این خصیصهی جذاب او در جدیدترین فیلمش نه تنها با هیجان بیش از حد جایگزین شده است، بلکه ویژگیهای منفی دوستداشتنیاش هم با چند اشاره کوتاه نادیده گرفته میشود. در این فیلم، گارفیلد از قطار میپرد، دست به سرقت میزند و با صحنههای اکشن قابل پیشبینی متعدد، به کمدی اسلپ استیکی سطحی تن میدهد. کل ماجرا به نظر تقلیدی میرسد از طرح داستانی نخنماشدهی مجموعهی «زندگی پنهان حیوانات خانگی» (The Secret Life of Pets) که گارفیلد را به زور در آن جای دادهاند. در ادامه با نقد انیمیشن «فیلم گارفیلد» همراه باشید.
تمام این انتخابها در نهایت به اثری ختم شده که اساسا جذابیت فیلمهای «گارفیلد» را درک نکرده است. گارفیلدی که موجودی تنبل، خودخواه و شکمو است که با بیتفاوتی شیرینی، تنها آرزویش به بطالت گذراندن روزگار و برآورده شدن تمام نیازهایش است. «فیلم گارفیلد» برای مخاطبانی ساخته شده است که اسم او را پیش از این نشنیده و از ویژگیهای اخلاقی این گربه بیخبر باشند. به نظر میرسد سازندگان این فیلم تماما تلاش خود را به کار گرفتهاند تا تصویر گذشتهی این گربهی محبوب را پاک و او را در قالبی پرانرژیتر و مهیجتر برای نسل جدید بازتعریف کنند.
در انیمیشن «فیلم گارفیلد» با انتقال داستان به زمان حال، گارفیلد حالا از اپلیکیشنهای سفارش غذا استفاده میکند و در اوج داستان، به جای رانندگان، پهپادها سفارشش را میآورند که زمینهساز چندین مورد از نمایش بیپردهی برندها (از والمارت تا اولیو گاردن) میشود. در نمونهای دیگر از شوخیهای سطحی، مبتذل و دمدستی، سرگرمی موردعلاقهی گارفیلد سایتی است که بهطور انحصاری به ویدیوهای گربهها در اینترنت اختصاص دارد.
بی تفاوتی نسبت به بازتاب دنیای گذشتهی گارفیلد در این انیمیشن به حدی است که حتی صاحب گارفیلد، جان آرباکل (نیکلاس هولت) نیز دستخوش تغییر شده. در نسخههای قبلی، اغلب ناامیدی جان از شیطنتهای حیوانات خانگیاش به تصویر کشیده میشد، اما جان در این فیلم نه تنها زمان کمی روی پرده حضور دارد، بلکه از ویژگیهای شخصیتی قابلتشخیص نیز بیبهره است. حداقل یار وفادار گارفیلد، اودی نسبتا دستنخورده و مثل گذشته باقی مانده است.
هاروی گیین، پس از صداپیشگی شخصیت پِریتو در انیمیشن «گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» (Puss in Boots: The Last Wish) اکنون صداپیشگی اودی را برعهده دارد. لحن شاد کریس پرت در صداپیشگی نقش اصلی، نتوانسته بیخیالی نیشدار گارفیلد را به تصویر بکشد. انتخاب او بعنوان صداپیشه، همانند انیمیشن «فیلم برادران سوپر ماریو» (The Super Mario Bros. Movie) که سال گذشته اکران شد، باعث میشود دلمان برای صدای بیل مری در نقش گربهی چاق و تنبل در فیلمهای اوایل دهه ۲۰۰۰ تنگ شود. چون هرچند آن آثار چندان جذاب نبودند، اما ماهیت گارفیلد را بهتر به تصویر میکشیدند.
انیمیشن «فیلم گارفیلد» که در واقع قرار بود یک داستان پیشدرآمد باشد، ویک (ساموئل ال جکسون) را به عنوان پدر گارفیلد معرفی میکند؛ کسی که در این تفسیر از داستان، او را در زمان بچگی رها کرده است. این گربهی تنومند که در هیچکدام از آثار دیگر «گارفیلد» به این شکل وجود ندارد، زمانی دوباره در زندگی او ظاهر میشود که یک شخصیت منفی کلیشهای به نام جینکس (هانا وادینگهام) و سگهای دستنشاندهی به همان اندازه غیرمنحصربهفردش، او را مجبور میکنند تا بیش از ۱۰۰۰ گالن شیر را از یک مزرعهی لبنیات سرقت کند.
این تقاضا در واقع نوعی انتقام است. انتقامی به خاطر یک نامردی که در حین یک سرقت رخ داد و ویک با رها کردن جینکس باعث شد این گربهی انتقامجو مدت زیادی را در پناهگاه حیوانات بگذراند. فیلمنامهنویسان (پل ای کاپلان، مارک تورگو و دیوید رینولدز) زمان زیاد روی شخصیتهای فرعی صرف میکنند که برای برانگیختن حس همدردی به داستان اضافه شدهاند. این روند حتی شامل فلشبکها (با سبک جالب دوبعدی و مصور) هم میشود. شخصیت اصلی این داستان جانبی، اتو (وینگ رمیس) است؛ گاوی مغرور که از مزرعه تبعید شده است و نمیتواند محبوبش را ببیند.
در دفاع از مارک دیندال، کارگردان انیمیشنهای «زندگی جدید امپراطور» (The Emperor’s New Groove) محصول دیزنی و «جوجه کوچولو» (Chicken Little) و تیم انیمیشنش باید گفت که موفق شدهاند در «فیلم گارفیلد» برای حالتهای کارتونی صورت و خز واقعگرایانه، نقطهی میانی زیباییشناسانهای را بین نسخهی دستی او و نسخههای ساختهشده با کامپیوتر برای ماجراجوییهای سینمایی و بعدا برای سریالهای تلویزیونی «نمایش گارفیلد» در اواخر دههی ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ پیدا کنند. ظاهر بصری «فیلم گارفیلد» یادآور رویکرد استودیوی منحلشدهی بلواسکای در اقتباسشان از شخصیتهای انیمیشن «بادامزمینیها» (Peanuts) است.
در میان هیاهوی مداوم که بیشتر زمان فیلم را پر میکند، به راحتی میتوان جذابیت سکانس ابتدایی را فراموش کرد؛ سکانسی که چندان به آن پرداخته نشده است و گارفیلد کوچولوی بامزه را نشان میدهد که با چشمهای درشتش برای اولین بار با جان آشنا میشود. کاش سازندگان به جای انتخاب بدلکاریهای خطرناکی که هیچ ارتباطی با شخصیت تنبل و بیتفاوت گارفیلد ندارد، به گرفتاریهای روزمرهای که بیشتر به او میآیند پایبند میماندند. نتیجهی نهایی بیشتر محصولی کلیشهای در جستجوی جلب توجه زودگذر تودههاست تا اثری که به گارفیلد بهعنوان شخصیتی منحصربهفرد اهمیت دهد.
نکات مثبت هرچه این ماجراجویی پرطمطراق بیشتر طول میکشد، دلتنگی برای سریال انیمیشنی «گارفیلد و دوستان» (Garfield & Friends) از اواخر دههی ۸۰ و اوایل دههی ۹۰، که کاملترین اقتباس بصری و شنیداری ساختهی جیم دیویس است بیشتر میشود. نویسندهی این انیمیشن در یکی از مصاحبههایش بیان کرد که حین اکران فیلم خانمی کنارش نشسته بود و کل فیلم را صرف تلفن همراهش کرد آن هم در حالی که بچههایش توجه چندانی به فیلم نداشتند.
این موضوع تایید میکند که بسیاری از انیمیشنهای آمریکایی که مخاطبان کمسن و سال را هدف قرار دادهاند تنها برای جلب توجه و برنده شدن در یک رقابت سینمایی به داستانهای شلوغ و پر سروصدا تکیه میکنند. انیمیشن «فیلم گارفیلد» این حقیقت تلخ را یادآور میشود که آیندهی بسیاری از فیلمهای سرگرمکنندهی مخصوص کودکان تبدیل شدن به تبلیغات رنگارنگ است. در یک کلام باید گفت که کل این فیلم همان دوشنبهی وحشتناک برای گربهی نارنجیرنگی است که تنبلی مشهور او در طول تقریبا ۵۰ سال مطمئنا سزاوار تلاش و توجه بیشتری بوده است.
تمام این انتخابها در نهایت به اثری ختم شده که اساسا جذابیت فیلمهای «گارفیلد» را درک نکرده است. گارفیلدی که موجودی تنبل، خودخواه و شکمو است که با بیتفاوتی شیرینی، تنها آرزویش به بطالت گذراندن روزگار و برآورده شدن تمام نیازهایش است. «فیلم گارفیلد» برای مخاطبانی ساخته شده است که اسم او را پیش از این نشنیده و از ویژگیهای اخلاقی این گربه بیخبر باشند. به نظر میرسد سازندگان این فیلم تماما تلاش خود را به کار گرفتهاند تا تصویر گذشتهی این گربهی محبوب را پاک و او را در قالبی پرانرژیتر و مهیجتر برای نسل جدید بازتعریف کنند.
در انیمیشن «فیلم گارفیلد» با انتقال داستان به زمان حال، گارفیلد حالا از اپلیکیشنهای سفارش غذا استفاده میکند و در اوج داستان، به جای رانندگان، پهپادها سفارشش را میآورند که زمینهساز چندین مورد از نمایش بیپردهی برندها (از والمارت تا اولیو گاردن) میشود. در نمونهای دیگر از شوخیهای سطحی، مبتذل و دمدستی، سرگرمی موردعلاقهی گارفیلد سایتی است که بهطور انحصاری به ویدیوهای گربهها در اینترنت اختصاص دارد.
بی تفاوتی نسبت به بازتاب دنیای گذشتهی گارفیلد در این انیمیشن به حدی است که حتی صاحب گارفیلد، جان آرباکل (نیکلاس هولت) نیز دستخوش تغییر شده. در نسخههای قبلی، اغلب ناامیدی جان از شیطنتهای حیوانات خانگیاش به تصویر کشیده میشد، اما جان در این فیلم نه تنها زمان کمی روی پرده حضور دارد، بلکه از ویژگیهای شخصیتی قابلتشخیص نیز بیبهره است. حداقل یار وفادار گارفیلد، اودی نسبتا دستنخورده و مثل گذشته باقی مانده است.
هاروی گیین، پس از صداپیشگی شخصیت پِریتو در انیمیشن «گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» (Puss in Boots: The Last Wish) اکنون صداپیشگی اودی را برعهده دارد. لحن شاد کریس پرت در صداپیشگی نقش اصلی، نتوانسته بیخیالی نیشدار گارفیلد را به تصویر بکشد. انتخاب او بعنوان صداپیشه، همانند انیمیشن «فیلم برادران سوپر ماریو» (The Super Mario Bros. Movie) که سال گذشته اکران شد، باعث میشود دلمان برای صدای بیل مری در نقش گربهی چاق و تنبل در فیلمهای اوایل دهه ۲۰۰۰ تنگ شود. چون هرچند آن آثار چندان جذاب نبودند، اما ماهیت گارفیلد را بهتر به تصویر میکشیدند.
انیمیشن «فیلم گارفیلد» که در واقع قرار بود یک داستان پیشدرآمد باشد، ویک (ساموئل ال جکسون) را به عنوان پدر گارفیلد معرفی میکند؛ کسی که در این تفسیر از داستان، او را در زمان بچگی رها کرده است. این گربهی تنومند که در هیچکدام از آثار دیگر «گارفیلد» به این شکل وجود ندارد، زمانی دوباره در زندگی او ظاهر میشود که یک شخصیت منفی کلیشهای به نام جینکس (هانا وادینگهام) و سگهای دستنشاندهی به همان اندازه غیرمنحصربهفردش، او را مجبور میکنند تا بیش از ۱۰۰۰ گالن شیر را از یک مزرعهی لبنیات سرقت کند.
این تقاضا در واقع نوعی انتقام است. انتقامی به خاطر یک نامردی که در حین یک سرقت رخ داد و ویک با رها کردن جینکس باعث شد این گربهی انتقامجو مدت زیادی را در پناهگاه حیوانات بگذراند. فیلمنامهنویسان (پل ای کاپلان، مارک تورگو و دیوید رینولدز) زمان زیاد روی شخصیتهای فرعی صرف میکنند که برای برانگیختن حس همدردی به داستان اضافه شدهاند. این روند حتی شامل فلشبکها (با سبک جالب دوبعدی و مصور) هم میشود. شخصیت اصلی این داستان جانبی، اتو (وینگ رمیس) است؛ گاوی مغرور که از مزرعه تبعید شده است و نمیتواند محبوبش را ببیند.
در دفاع از مارک دیندال، کارگردان انیمیشنهای «زندگی جدید امپراطور» (The Emperor’s New Groove) محصول دیزنی و «جوجه کوچولو» (Chicken Little) و تیم انیمیشنش باید گفت که موفق شدهاند در «فیلم گارفیلد» برای حالتهای کارتونی صورت و خز واقعگرایانه، نقطهی میانی زیباییشناسانهای را بین نسخهی دستی او و نسخههای ساختهشده با کامپیوتر برای ماجراجوییهای سینمایی و بعدا برای سریالهای تلویزیونی «نمایش گارفیلد» در اواخر دههی ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ پیدا کنند. ظاهر بصری «فیلم گارفیلد» یادآور رویکرد استودیوی منحلشدهی بلواسکای در اقتباسشان از شخصیتهای انیمیشن «بادامزمینیها» (Peanuts) است.
بیشتر بخوانید: شخصیتهای «انیمیشن گارفیلد» از بدترین تا بهترین
در میان هیاهوی مداوم که بیشتر زمان فیلم را پر میکند، به راحتی میتوان جذابیت سکانس ابتدایی را فراموش کرد؛ سکانسی که چندان به آن پرداخته نشده است و گارفیلد کوچولوی بامزه را نشان میدهد که با چشمهای درشتش برای اولین بار با جان آشنا میشود. کاش سازندگان به جای انتخاب بدلکاریهای خطرناکی که هیچ ارتباطی با شخصیت تنبل و بیتفاوت گارفیلد ندارد، به گرفتاریهای روزمرهای که بیشتر به او میآیند پایبند میماندند. نتیجهی نهایی بیشتر محصولی کلیشهای در جستجوی جلب توجه زودگذر تودههاست تا اثری که به گارفیلد بهعنوان شخصیتی منحصربهفرد اهمیت دهد.
- وفاداری به طرحهای بصری اصلی گارفیلد
- طرح ضعیف
- تمرکز بیش از حد بر تبلیغات
- شخصیتپردازی ضعیف
- عدم هماهنگی صداپیشه با شخصیت اصلی
- تکیه بیش از حد به کمدی اسلپ استیک
- بیتفاوتی نسبت به گذشته، عادات و ویژگیهای گارفیلد به عنوان شخصیت اصلی
این موضوع تایید میکند که بسیاری از انیمیشنهای آمریکایی که مخاطبان کمسن و سال را هدف قرار دادهاند تنها برای جلب توجه و برنده شدن در یک رقابت سینمایی به داستانهای شلوغ و پر سروصدا تکیه میکنند. انیمیشن «فیلم گارفیلد» این حقیقت تلخ را یادآور میشود که آیندهی بسیاری از فیلمهای سرگرمکنندهی مخصوص کودکان تبدیل شدن به تبلیغات رنگارنگ است. در یک کلام باید گفت که کل این فیلم همان دوشنبهی وحشتناک برای گربهی نارنجیرنگی است که تنبلی مشهور او در طول تقریبا ۵۰ سال مطمئنا سزاوار تلاش و توجه بیشتری بوده است.
شناسنامه انیمیشن «فیلم گارفیلد» (The Garfield Movie)
- نویسنده: پل ای کاپلان، مارک تورگو، دیوید رینولدز
- کارگردان: مارک دیندال
- محصول: ۲۰۲۴، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۳۶ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: گارفیلد گربهای چاق و شکمو است که با بهترین دوستش اودی که یک سگ است و صاحبش به نام جان آرباکال زندگی میکند. اودی و گارفیلد یک شب برای خوردن خوراکی از خواب بیدار، توسط دو سگ ولگرد ربوده و به یک مخروبه فرستاده میشوند. در این مکان گارفیلد توسط پدرش نجات پیدا میکند. پدری که گارفیلد به خاطر رها کردنش در کودکی از او متنفر است. این پدر و پسر از طرف گربهای خبیث به نام جینکس مامور میشوند تا به یک مزرعه بروند و ۱۰۰۰ لیتر شیر تهیه کنند. ماجراجوییهای گارفیلد، پدرش ویک و اودی از همینجا آغاز میشود. در حالی که آنها برای به انجام رساندن ماموریتشان و کنار آمدن به خاطر اتفاقات گذشته مدام با یکدیگر درگیر میشوند، جان در خانه نگران و مظطرب دنبال راهی برای پیدا کردن گارفیلد است…
https://teater.ir/news/63319