پایگاه خبری تئاتر: «شب در رستوران تالک هائوس» اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام اثر «والاس شان» است که توسط «صنم نادری» به ایتالیایی برگردانده شده و قرار است با بازی او و به کارگردانی «سیامک صفری»، اواسط ماه مارچ در تئاتر Dell’Argine شهر بلونیا به صحنه برود. اما نادری امیدوار است که به زودی این نمایش در ایران هم اجرا شود. به بهانه این اتفاق، با نادری پیرامون متن، تفاوتها و شباهتهای تئاتر ایتالیا و ایران و... گفتگو کردهایم که مشروح آن را میتوانید در ادامه بخوانید.
قرار بود نمایش را ابتدا در ایران و البته به همان زبان ایتالیایی اجرا کنید و سپس آن را در ایتالیا به صحنه ببرید؛ این نمایشنامه ویژگی خاصی داشت که آن را برای اجرا در کشورهایی با فرهنگهایی متفاوت انتخاب کردید؟
این متن اثری از والاس شان، نویسنده و بازیگر و نمایشنامهنویس آمریکایی است که من آن را برای نخستین بار به زبان ایتالیایی ترجمه کردم. در واقع یک ترجمه سهضلعی از انگلیسی به فارسی و بعد فارسی به ایتالیایی انجام دادم. نمایشنامه در ورژن اصلی، چندین و چند شخصیت دارد اما در این اقتباس و بازنویسی برای اجرا، آن را به یک مونولوگ تبدیل کردم که از زبان یکی از شخصیتهای قصه تمام اتفاقات را تعریف میکند. برای همین فکر میکنم با متن اصلی تفاوت زیادی دارد. قصهاش درباره چند هنرمند تئاتر است که سالیان پیش اجرایی داشتند و حالا بعد از ۱۰ سال تصمیم میگیرند که در یک کافه همدیگر را ببینند. یکی از شخصیتها تهیهکننده، دیگری نویسنده نمایش و تعدادی از آنها بازیگران کار بودند. یکی موسیقی نمایش را ساخته بود و فردی دیگر طراح لباس اثر بوده. عوامل اجرایی یک نمایش که حالا بعضیهایشان تبدیل به شخصیتهایی موفق یا سوپراستار شدهاند و در مقابل، تعدادی یا در همان سطح مانده یا حتی پسرفت داشتهاند. حالا در بین گپ و گفتهایی که بعد از ۱۰ سال با همدیگر انجام میدهند، معلوم میشود تعدادی از آدمهای این جمع در یکسری فعالیتهای کشتار جمعی دخیل هستند.
این متن سال ۲۰۱۴ نوشته شده؛ به نظر شما به وقایع تلخ جهان معاصر اشاره میکند، یا به نوعی سعی در پیشبینی آینده نه چندان دور دارد؟
من فکر میکنم از آیندهای حرف میزند که تحقق آن با توجه به آنچه امروز میبینیم دور از انتظار نخواهد بود؛ شاید روزی برسد که مردم عادی با یک وسیله کشتار جمعی به جان همدیگر بیفتند. از ۲۰۱۴ که این متن نوشته شده تا به امروز، علاوه بر انواع تنشهای بینالمللی در کشورهای مختلف و رشد خشونت، شاهد اپیدمی کرونا و شکلگیری یک ناامنی اجتماعی همهگیر هم بودیم. خیلیها در سطح جهان مقابل همدیگر صفآرایی کرده و میکنند و این وسط نمیدانیم چه کسی راست میگوید و حق با چه کسی است؟ ماجرا وقتی همچون چالش این نمایشنامه پیچیدهتر میشود که یک طرف این مقابله، نویسندهها و فرهیختگان باشند و طرف دیگر طبقه آسیبدیدهای که سعی در مقاومت دارد، و میکوشد به نوعی حقاش را از جامعه و جهانی که در آن زیست میکند، پس بگیرد. از این نظر، نمایشنامه دست روی موضوع حساسی گذاشته و نقد صریحی هم به شرایط تئاتر دارد و هم جامعه فرهیختگان؛ به طوری که تو در مقام تماشاگر، نمیتوانی به طور قاطع تصمیم بگیری که حق با چه کسی است.
گفتید متن از نمایشنامهای آمریکایی اقتباس شده است؛ در برگرداندن آن به زبان ایتالیایی، آیا فضاسازیها و حال و هوای جامعه فرهنگی و اجتماعی ایتالیا که خودتان در آن ساکن هستید را هم وارد کار کردید؟
به نکته خوبی اشاره کردید چون در بازنویسی متن، خیلی سعی کردیم واژهها، جملهها و شوخیهایی که در نسخه آمریکایی نمایشنامه هستند را با جامعه ایتالیایی مطابقت دهیم. یکی از همکاران قدیمیام که ۱۰ سال است داریم با هم کار میکنیم در دوبارهنویسی این متن و مطابقت دادنش با ادبیات ایتالیایی خیلی به من کمک کرد. ما نقطه به نقطه و روی تک تک واژهها کار کردیم، حتی ویرگولی که جایی میگذاشتیم دقت به خرج دادیم تا هر واژه معنای درست و دقیقی داشته باشد. چون مونولوگ کردن نمایشنامه، پیچیدگیهایش را بیشتر هم کرده بود؛ اجرایی که بر اساس آن قرار است حدود یک ساعت و ده دقیقه طول بکشد و یک بازیگر در تمام این مدت مدام حرف میزند و از شخصیتهای مختلف میگوید. تلاش کردیم در اجرا به زبان ایتالیایی، حوصله تماشاگر سر نرود و بتواند با بازیگر و داستانی که دارد تعریف میکند، همراه باشد. اجرای این تئاتر در اروپا به زبان ایتالیایی خواهد بود و در صورت اجرا در ایران، با بالانویس/ زیرنویس فارسی به صحنه خواهد رفت. هرچند که استفاده از زیرنویس برای ترجمه، باعث میشود ریتم کار یک مقدار بیاید پایین، تا مخاطب بتواند با اثر همراه شود.
تاکید کردید که این اثر نقدی هم به جامعه تئاتری دارد؛ از این منظر، تفاوتها و شباهتهای تئاتر ایتالیا و ایران را در چه چیزهایی میدانید؟
در مدت دو سال و نیمی با کرونا درگیر هستیم تئاتر کمابیش در همه دنیا، مقداری شبیه هم شده است. تئاتر و سینما و به طور کلی فرهنگ در ایتالیا، جزو قشری بودند که ضربه سختی از کرونا خوردند. سالنهای تئاتر و سینما هنوز هم که هنوز است، نتوانسته تماشاچی خودش را برگرداند، هرچند که مردم با شور و هیجان بیشتری دوست دارند که به سالنها بروند. ولی متاسفانه کرونا باعث شد که همگی مقداری تنبل شویم؛ وقتی نتفلیکس و شبکههای تلویزیونی مختلفی هستند که کار را برای ما ساده کردهاند و تئاتر و سینما را به خانههایمان آوردهاند، خیلی سخت است که از مبل و راحتیمان کنده شویم و به سالن تئاتر برویم. اصلا بیرون رفتن از خانه برای خیلیها تبدیل به کار سخت و پیچیده و عجیبی شده. ولی با این حال، تئاتریها دارند تلاش میکنند که برنامههای متنوعی داشته باشند و شاید به خاطر همین است که در این مدت، بیش از هر ژانر دیگر نمایشی، خیلیها به سمت استندآپ کمدی رفتهاند. این قضیه حداقل در مورد چند تئاتری که من با آنها در شهر خودمان همکاری میکنم، صادق است. شاید میخواهند از فضای سنگینی که در این یکی، دو سال تجربه کردیم، بکاهند و در فضایی غیر جدیتر نسبت به گذشته، تماشاگر را به سمت تئاتر و سالنهای نمایشی ببرند. شباهت موقعیتهای کرونایی در اغلب کشورها، انگار این جهان شمولی را بیشتر کرد؛ با وجود تمامی سختیهایی که داشت، خیلی چیزها را در کنارش شبیه هم کرد. علاوه بر اینکه نگرانی درباره سرنوشت فعالیتهای اجتماعی هنوز هم تا حدودی باقی است؛ به طوری که با آمدن سویههای جدید ویروس کرونا، فکر میکردیم دوباره درِ تئاترها را ببندند. ولی خوشبختانه هنوز چنین اتفاقی در ایتالیا نیفتاده و کمابیش داریم با ترس و لرز کارهایمان را جلو میبریم تا ببینیم چه میشود. این نمایش هم با اینکه اجرای تلخی است، اما به دلیل نقد صریحاش نسبت به طبقه فرهیخته، اهمیت زیادی دارد؛ جامعه فرهیختگانی که شاید الان بیشتر از همیشه به حضورشان احتیاج داریم. اما دستکم در جامعه ایتالیا موجی برای نقد شرایط نابسامان اجتماعی و اقتصادی راه نیفتاد. انگار همه به یک سکوت و سکونی رسیدهاند که باعث شده حرکت قابل توجهی رخ ندهد. همه بسیار محتاطانه دارند حرکت میکنند و نمایش این تلنگر را وارد میکند.
منبع: خبرگزاری ایلنا