پایگاه خبری تئاتر: دنزل واشنگتن درباره خلق دوباره مکبث، اسکار و اینکه دنزل بعدی کیست، صحبت کرده است. او که در دوره دبیرستان یا کالج این شانس را نداشت که هرگز به تماشای نمایشی از شکسپیر بنشیند، وقتی با این پیشنهاد روبهرو شد که نقش اصلی در تراژدی بزرگ شکسپیر را که تازه 2 سال پیش برای اولینبار خوانده بودش برعهده بگیرد، دیگر فکر و ذکری جز این نداشت که بداند چطور جوئل کوئن کارگردان فیلم برای ساخت این فیلم و بازی وی با فرانسیس مک دورمند در نقشهای اصلی برنامهریزی کرده است. او تنها به یاد میآورد که همان اول کار به کوئن گفته بود: «بیا درباره سفید تا سیاه (سیر تا پیاز) کار حرف بزنیم.»
کوئن در پاسخ این ضربالمثل اینطور شروع کرده بود که «خب، تو سیاهپوستی...» اما واشنگتن پریده بود وسط حرفش که «نه، نه، نه. من دارم درباره تو حرف میزنم. منظورم این است که باید سیاه و سفید بگیری!»
واشنگتن به تازگی در خلال گفتوگویی با ورایتی درباره حرفه خود به عنوان یکی از ماندگارترین ستارههای سینمای دوران مدرن میگوید: «سینما چیزی شد که ذهنم را حسابی درگیر خود کرد.»
واشنگتن، 67 ساله، چهار دهه است که در حرفه سینماست و جایی نیست که او باشد و دوربین نباشد. مصاحبه ممکن است فعالیت مورد علاقه او نباشد، اما در این گفتوگو او سرحال است و شوخی میکند و برخی چیزها را ناگفته میگذارد و به جای ارایه یک سخنرانی درباره آینده هالیوود -آنهم در این روزگاری که کووید-۱۹ به طور چشمگیری بر همه چیز اثر گذاشته- پاسخهایش در این زمینه را مختصر و کوتاه ارایه میکند.
توجه او بیشتر معطوف این است که درباره کار خودش حرف بزند؛ یعنی دو فیلمی که هر دو در کریسمس اکران شدند و او دارد بیشتر به معرفی آنها میپردازد. در «تراژدی مکبث» اقتباسی سیاه و سفید از شکسپیر، واشنگتن در نقش پادشاه اسکاتلند نمایشی قدرتمند ارایه میکند و خیلیها از همان اکران اولیه فیلم معتقد بودهاند که این نقش نهمین نامزدی اسکار بازیگری را برای او به ارمغان میآورد و او را در جایگاه پل نیومن، اسپنسر تریسی و آل پاچینو که 9 نامزدی اسکار را در کارنامه دارند، قرار میدهد (که هفته پیش آورد). واشنگتن اما اولین بازیگر سیاهپوستی هم هست که دو جایزه اسکار بازیگری (برای «افتخار» در سال 1989 و «روز تعلیم» در سال 2001) دریافت کرده و نیویورک تایمز او را به عنوان بزرگترین بازیگر قرن بیست و یکم معرفی کرده است.
علاوه بر بازیگری در «تراژدی مکبث» او همچنین کارگردانی فیلم «دفترچه خاطراتی برای جردن» را که درامی اشکناک است را هم همین روزها روی پرده برده است. این فیلم که با اقتباس از رمان 2008 دانا کندی ساخته شده تصویرگر سربازی با بازی مایکل بی. جردن در عراق است که برای پسر خردسالش دفتر خاطراتی مینویسد. این چهارمین فیلمی است که واشنگتن پس از «آنتوان فیشر» در سال 2002، «مناظرهکنندگان بزرگ» در سال 2007 و «حصارها» در سال 2016 کارگردانی کرده است؛ با این حال تفاوتش در این است که او در این فیلم بازی نکرده است.
واشنگتن میگوید: «من در آن فیلمها بازی هم کردم تا بتوانم پول کارگردانی آنها را به دست بیاورم. حالا که در این فیلم بازی نمیکنم برای من در حکم اولین فیلمی است که کارگردانی کردهام و این چیزی است که ترجیح میدهم.»
استودیوها و تهیهکنندگان به دلیل موفقیت بینظیر او به عنوان یک ستاره سینما، همیشه مشتاق بودهاند که او را در مقابل دوربین هم نگه دارند. فیلمهای وی که به بیش از 40 نقش اصلی با حضور او میرسد، بیش از 3 میلیارد دلار در سراسر جهان فروش کردهاند و این دستاورد وقتی مهمتر میشود که بدانیم او پیش از پرطرفدار شدن فیلمهای اقتباسی از کمیکبوکها این موفقیت را کسب کرده و در کارنامهاش بازی در تنها یک فیلم دنبالهدار یعنی «اکوالایزر» را دارد. فیلمهای او در دهه 1990 و اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم جزو درامهای بزرگسالی بودهاند که بالای 100 میلیون دلار فروش کردهاند از جمله «پرونده پلیکان» در سال 1993 که 195 میلیون دلار فروخت یا «جزر و مد سرخ» در سال 1995 که 157 میلیون دلار فروش کرد و «گانگستر امریکایی» که سال 2007 فروشی 267 میلیون دلاری را ثبت کرد.
واشنگتن به عنوان مردی پیشرو در فیلمهایی که اغلبشان برای بازیگران سیاهپوست نوشته نشده بودند، به نقاط عطف باکس آفیس دست یافت و ثابت کرد که میتواند به سرعت همتایان سفیدپوست خود موجب فروش فیلم شود. اما پیشگام این راه سیدنی پواتیه بود که نامش را به عنوان اولین مرد سیاهپوست برنده اسکار بازیگری برای فیلم «زنبقهای مزرعه» در سال 1963 ثبت کرد. یکی از آرزوهای واشنگتن این است که میتوانست با پواتیه که به تازگی در 94 سالگی درگذشت، همبازی شود.
واشنگتن میگوید: «خدا او را بیامرزد. اما باید تصدیق کنم که این فرصت را از دست دادم.»
ستارهای که از اکران آنلاین فیلمهایش نمیترسد
زمانی که دنزل واشنگتن بازیگری را آغاز کرد، به دلیل سالهای حضورش در تئاتر، بیشتر چشمش به جیمز ارل جونز بازیگر مشهور سیاهپوست بود و اکنون همکاری با مجموعهای از کارگردانها از جمله پل توماس اندرسون و استیو مککوئین را در کارنامه دارد و موفقیتهای پسرش جان دیوید واشنگتن ستاره 37 ساله فیلم «تنت» هیجانزدهاش میکند.
اما حتی واشنگتن نیز به دلیل صنعت در حال تغییر سینما مصون نیست و فیلم «دفترچه خاطراتی برای جردن» او در کنار فهرست بلندبالایی از فیلمهای معتبر هالیوود مانند «داستان وست ساید» استیون اسپیلبرگ و «کوچه کابوس» گییرمو دل تورو در گیشه موفق ظاهر نشدند.
خوشبختانه، واشنگتن از آن دسته از ستارههای درجه یک است که از پذیرش استریم شدن فیلمهایش نترسیده است. پروژه جدیدی که او برایش اشتیاق دارد اقتباسی از هر 10 نمایشنامه «چرخه قرن» آگوست ویلسون و درآوردن آنها به فیلم است. هر یک از این نمایشنامهها درباره تجربه یک انسان سیاه در جامعه قرن بیست است. او سال ۲۰۲۰ «بلک باتم ما رینی» را از این مجموعه با بازی نامزدهای اسکار چادویک بوزمن و وایولا دیویس تولید کرد و آن فیلم را به نتفلیکس فروخت که با اقبال زیادی هم روبهرو شد.
واشنگتن میگوید: «حصارها» دیگر فیلم این مجموعه به اندازه «ما رینی» به طور گستردهای دیده نشد زیرا در نتفلیکس به نمایش درنیامد. این یک واقعیت است. هرچه چشمان بیشتری فیلمهای آگوست ویلسون را ببینند، بهتر است.
مت دنتلر، رییس بخش فیلمهای اوریجینال اپل میگوید: «یکی از ویژگیهایی که دنزل را اینقدر فوقالعاده میکند، غریزه طبیعی او برای حمایت از استعدادهای جدید است. ما به هنرمندانی چون دنزل نیاز داریم تا فیلمسازی پیشرفت کند.»اما در یک زمینه واشنگتن قطعا مدل قدیمی به حساب میآید: اینکه شما او را در توییتر یا اینستاگرام نخواهید یافت. او ترجیح میدهد زندگی خصوصیاش را از صفحات شایعات دور نگه دارد. به همین دلیل است که چند ماه پیش زمانی که نام واشنگتن در این صفحات سر و صدا کرد بسیار تکاندهنده بود. در واقع الن پمپئو از بازیگران «آناتومی گری» که سال 2015 واشنگتن کارگردانی یک اپیزود آن را انجام داد و تنها باری بود که برای یک برنامه تلویزیونی پشت دوربین میرفت، این سروصدا را ایجاد کرد. پمپئو گفت با واشنگتن درگیر شد زیرا به او اجازه نمیداد در یک صحنه بداهه بگوید. اما واشنگتن از پاسخ به این مساله طفره میرود و تنها میگوید: همه چیز خوب بود...
سینما مرا پیدا کرد
واشنگتن در طول گفتوگوی ما بیحوصله یا ناخوشایند نیست. برعکس درباره شانس قهرمانی نیویورک نیکس در NBA حرف میزند و حتی دلش میخواهد بداند گزارشگر این مسابقه، بازیهای کدام فیلم سینمایی را بیش از همه دوست دارد. او حتی پاسخ مرا هم تایید میکند. نظر من ایفای نقش اصلی توسط او در شاهکار اسپایک لی در سال 1992 یعنی «مالکوم ایکس» بود. واشنگتن وقتی در مونت ورنون نیویورک بزرگ میشد، عشق سینما نبود، درست برخلاف همسرش پائولتا که 38 سال با هم زندگی کردهاند- و او نیز بازیگر است- و چهار فرزندشان که عاشق فیلم هستند و در فضاهای تاریک سالنهای سینما حال میکنند. وی وقتی جوان بود یک عشق ورزش بود (که هنوز هم هست) و معتقد است :«این سینما بود که مرا پیدا کرد.»
پس از اجرای نمایشی در دانشگاه فوردهام، او درس مهمی آموخت. میگوید: «اولین نمایشی که اجرا کردم یک موزیکال بود، فکر کردم راحت بتوانم آواز بخوانم اما فهمیدم نمیتوانم.» او اولین بازی جدیاش را در برادوی در سال 1988 انجام داد.
وی در نهایت با بازی در یک سریال تلویزیونی «سنت. هرجا» و ایفای نقش دکتر فیلیپ چندلر به مدت شش فصل که از سال 1982 تا 1988 روی آنتن رفت توجه عموم را به خود جلب کرد. با این حال، شهرت اصلی وی با فیلم «افتخار» در سال 1989 که او برای بازی در آن برنده جایزه اسکار شد، کسب شد و بعد در «مالکوم ایکس» درخشید.
فرصت همکاری با 3 بزرگ
واشنگتن فاش میکند که هرگز چیزی از «مکبث» ندیده است، جز بخشهایی از یک نسخه تلویزیونی از این نمایش را که حتی نمیتواند به خاطر بیاورد چه بود... او میگوید: نمیخواستم ببینم. و وقتی وی برای بازی در فیلم کوئن انتخاب شد، دیگر از روی عمد دنبال بازیهای گذشته از اورسن ولز گرفته تا بازی ایان مککلن نبود. فرانسیس مک دورمند اما نقش لیدی مکبث را روی صحنه نمایش در سانفرانسیسکو بازی کرده بود و همسرش (کوئن) وی را متقاعد کرد در یک فیلم اقتباسی هم این نقش را بپذیرد.
واشنگتن این نقش را پذیرفت زیرا آن را فرصتی برای همکاری با «سه تن از بزرگان» یافت: کوئن، مک دورمند و شکسپیر. درباره این فیلم که فیلمبرداریاش زمستان 2020 آغاز شد، میگوید: «تقریبا چهار هفته تمرین شیک داشتیم تا کووید-19 از راه رسید و در اواسط راه، تولید را به تعطیلی کشاند. بنابراین ما تمرین را به صورت نمایشنامهای انجام دادیم که فوقالعاده بود. او میافزاید که طراحی تولید مینیمال به عملکرد او کمک کرد. «حسی کاملا راحت ایجاد کرد زیرا مانند یک صحنه نمایش بود. فکر میکنم این کار را آسانتر کرد.» مک دورمند این پروژه را عملی برای سپردن مسیر شکسپیر به نسل بعدی میداند و با اشارهای به کوری هاوکینز که در نقش مکداف بازی کرده، میگوید: «نمیخواهم به نظر برسد که دارم خودستایی میکنم، اما ما سه نفر در اوج بازی خود هستیم.» وی میافزاید: «اگر به مدت کافی یک کار را انجام دهی، در انجام آن بهتر خواهی شد. این الگویی برای همکاران جوان ماست و در این میان دنزل یکی از بهترین بازیهایی را که تا به حال ارایه کرده، نشان داده است.»
حسی که اسکار وی به دیگران داد
واشنگتن به یاد میآورد که وقتی دومین اسکارش را برای «روز تعلیم» دریافت کرد چه حسی داشت. کمی پس از دریافت جایزه در مراسم سال 2002، یک بازیگر سرشناس سیاهپوست که از او جوانتر است به او نزدیک شد. واشنگتن نام این ستاره را نمیبرد، اما نکته داستان او همچنان به قوت خود باقی است. این بازیگر به او گفت: «وقتی برای «مالکوم ایکس» و «توفان» برنده نشدی، به نظرمان رسید که قرار نیست برنده شوی و با خود گفتیم پس ما چه شانسی داریم؟»
واشنگتن با نگاهی به گذشته میگوید: «هیچ وقت از این زاویه به ماجرا فکر نکرده بودم. فقط به خودم فکر میکردم.»
واشنگتن هم سهم خودش را از نادیدهگرفته شدنها در جوایز سینمایی دارد از جمله از دست دادن اسکار برای «مالکوم ایکس» در مقابل آل پاچینو در فیلم «بوی خوش زن». اما او آن زمان تازه توانست به درکی جدید برسد. واشنگتن با اشاره به بازیهای پاچینو در فیلمهایی مانند «پدرخوانده» و «بعدازظهر روز سگی» میگوید: «او باید در دهه ۷۰ یک جایزه میبرد. این هشتمین نامزدی پاچینو بود، چگونه او توانست 8 نامزدی کسب کند و برنده نشود؟» و جای تعجب است که رایدهندگان بریتانیایی هرگز واشنگتن را برای بفتا نامزد نکردهاند (حتی امسال برای اثری شکسپیری!)
دنزل واشنگتن برای کار بعدیاش سراغ «درس پیانو» ویلسون میرود که سومین اثر نمایشنامهای خواهد بود که وی به فیلم برمیگرداند.
وی در نگاهی به گذشته از آخرین نقش بوزمن در فیلم «بلک باتم ما رینی» یاد میکند. این بازیگر که سال 2020 در 43 سالگی بر اثر سرطان روده بزرگ درگذشت، سالها با این بیماری مبارزه کرده بود؛ بدون اینکه به کسی چیزی بگوید. واشنگتن، بوزمن را چنین مینامد: «مردی در میان مردان». او بیسر و صدا رنج کشید. فیلم را تمام کرد و کسی چیزی نمیدانست. من هم نمیدانستم چون او هرگز در مورد آن چیزی نگفته بود. فقط کار خودش را انجام داد. گاهی فکر میکردم مشکلی وجود دارد زیرا او گاهی اوقات ضعیف یا خسته به نظر میرسید، اما هیچ ایدهای نداشتیم و فکر میکردیم به کسی مربوط نیست.»
و در حالی که سالهاست این سوال مطرح میشود که چه کسی مشعل را از واشنگتن خواهد گرفت و جایگزین وی خواهد شد -و نام بوزمن در فهرست نهایی قرار داشت- اخمهای او را باید نشانه بیعلاقگی به این سوال تعبیر کرد. با این حال یکی از ویژگیهای دوست داشتنی او، تمایلش به دوست داشتن هالیوود با وجود همه نقصهایش است.
تقریبا خیلی آسان است که حرفه واشنگتن را در چارچوب کلاسیک «سیاهپوست بودن» در هالیوود جا بدهیم؛ گرچه این برای او مهمترین سهمش نیست.
وی میپرسد: «دنزل بعدی یعنی چه؟ آیا این بدان معناست که فقط یکی میتواند وجود داشته باشد؟» و از بازیگرانی مانند ماهرشالا علی و جیمی فاکس نام میبرد که در این حرفه کاملا موفق ظاهر شدهاند. واشنگتن برای خودش لبخندی میزند و میافزاید: «لازم نیست یک نفر باشد.» در واقع باید گفت تاثیر و نفوذ دنزل واشنگتن آنقدر زیاد است که نمیتوان مهارش کرد.
منبع: روزنامه اعتماد / ورایتی
نویسنده: ترجمه: رویا دیانت