چارسو پرس: به همین خاطر این چنین است که مثلاً کارگردانی همچون داریوش مهرجویی فیلم آخرش«لامینور» را اصلاً با غرق شدن میان فرش ایرانی آغاز میکند. یا به فیلمهای علی حاتمی که نگاه میکنید هر طرف طرح و نقشی از فرش متنوع و اصیل ایرانی میبینید و یادتان میافتد که این فرهنگ چقدر غنی است؛ به طوری که سر از سینمای جهان هم درمیآورد. در فیلمهای امریکایی اما فرش معنا و کارکرد دیگری دارد؛ در بعضی فیلمها فرشها چنان محبوباند که تقریباً مثل یکی از شخصیتهای فیلم بهنظر میرسند. مراقب باشید، این مطلب ممکن است اسپویلرهایی در خود داشته باشد.
۱. فرش در فیلم «درخشش» (The Shining)
در «درخشش» شاهکار محصول ۱۹۸۰ استنلی کوبریک یک کفپوش با طرح ششضلعی و تقریباً خوابآور، سراسر هتل را پوشانده است. به نظر میرسد که این کفپوش نارنجی، قهوهای و بورگاندی، تا بینهایت از راهرویی به راهروی دیگر ادامه دارد و دائماً موجب ناهماهنگی و پریشانی میشود. همین کفپوش به تنهایی کافی است تا وادارتان کند با انگشت اشارهتان صحبت کنید و با یک تبر به در حمام ضربه بزنید. این طرح شناختهشده از بسیاری جهات برای این فیلم تبدیل به نوعی نماد شده است. در یک اشارهی ترسناک در «داستان اسباببازی» (Toy Story) محصول ۱۹۹۵، همین الگوی کفپوش در خانهی سید، قاتل جامعهگریز اسباببازیها، دیده میشود. این طرح در قالب لباس، جوراب، روبالشی و غیره به عنوان یک اشارهی ظریف و در عین حال ترسناک به یکی از برترین فیلمهای وحشت تمام تاریخ، به فرهنگ عامه نفوذ کرده است.
۲. لبوفسکی بزرگ (Big Lebowski)
در «لبوفسکی بزرگ» فیلم عجیب و غریب محصول ۱۹۹۸ برادران کوئن که حالا کالت شده است میبینیم که یک فرش چقدر میتواند مهم باشد. فرش درست در اتاق درست، ارزش جنگیدن هم دارد. وقتی قاتلان وارد آپارتمان دود میشوند تا بدهی قمار شخص دیگری را که از بد روزگار با او همنام است جمعآوری کنند، روی فرش دود ادرار میکنند تا پیامی را برسانند. دود بعدها به دنبال لبوفسکیهای دیگر میگردد تا از آنها خسارت بگیرد. منظورم این است که، آن فرش واقعاً اتاق را به هم پیوند داده بود. طنز ماجرا اینجاست که در آپارتمان دود، چیز زیادی وجود نداشت که بخواهد به هم پیوند بخورد. فرش تقریباً تنها دارایی او بود. اما تنها چیزی هم بود که او به آن نیاز داشت.
آن فرش، مکان محبوب دود برای شنیدن نوارهای کریدنس کلیرواتر ریوایول (Creedence Clearwater Revival) بود. شاید فرش اصلیاش، یک قالی چرک کهنه بود، اما رابطهی یک مرد با قالیاش را نشان میداد. زیبایی همهچیز نیست. پسر، آن فرش مال او بود. او در نهایت یک فرش دیگر از لبوفسکی دیگری که با او اشتباهش گرفته بودند میگیرد. فرش جدیدش یک قالی شرقی طرح کاشان بود، که اگر فرش اولش اتاق را به هم پیوند میداد، این یکی کاری فراتر از آن برایش میکرد. البته وابستگیاش به این فرش کوتاه بود چرا که همسر سابق لبوفسکی دیگر، آن را از او دزدید. مراقب قالیهایتان باشید رفقا. یک «حملهی کنترلنشده» میتواند دکوراسیون کل اتاق نشیمنتان را برهم بزند.
۳. فرش پرندهی معروف «علاءالدین» (Aladdin)
چطور میتوانید دربارهی قالیها در فیلمها حرف بزنید و به «علاءالدین» (Aladdin) محصول سال ۱۹۹۲ و قالیچهی پرندهی خاصش اشاره نکنید؟ هر چقدر هم که فکر کنید قالیتان فوقالعاده است، نمیتواند پرواز کند و همزمان مزه بپراند. قالیچهی پرندهی علاءالدین نه تنها جان او را در غار در حال ویرانی نجات داد، بلکه به نمایشاش در نقش یک شاهزاده نیز اعتبار بخشید. اگر کسی یک قالیچهی پرنده داشته باشد… هیچیک از کارهایش را زیر سؤال میبرید؟ من که نه. لازم به گفتن نیست که یک شاهدخت خیلی جذاب هم در کسری از ثانیه عاشق او شد. آن قالی تأثیرگذار است. حدس میزنیم که این قالی ایرانی باشد، اما چیز دیگری دربارهی این فرش باهوش نمیدانیم. البته بعید است که یک فرش عالی بتواند شاهدختی را عاشق شما کند یا کمکتان کند استادانه مردم را گول بزنید که عضوی از خانوادهی سلطنتی هستید، اما چرا امتحانش نکنیم؟ بعضی فرشبافها سعی کردهاند که قالی جادویی را بازسازی کردهاند؛ هر چند بعید است بتواند با شما ارتباط برقرار کند، چه برسد به اینکه پرواز هم بکند.
۴. روانی امریکایی (American Psycho)
«روانی امریکایی» (American Psycho) محصول ۲۰۰۰، طراحیهای داخلی زیبا و مدرنی را به نمایش میگذارد. پاتریک بیتمن ممکن است کمی… عجیب باشد، اما این مرد حداقل سلیقه دارد و عاشق جاه و جلال است. پاتریک میتواند از احساسات و تمایلات آدمکشانهاش دور شود، اما هرگز شیکپسندیاش را فراموش نمیکند. این موضوع مخصوصاً در صحنهای که پاتریک، پل الن را به رستورانی به نام تگزارکانا میبرد، مشهود است. پل الن در یک شب جمعه، رستوران دورسیا را رزرو کرد، اما چطور موفق به این کار شد؟ و کارت ویزیت پل الن از مال پاتریک باسلیقهتر است… آن رنگ سفید ظریف… ضخامت باسلیقهی آن. خدای من، حتی یک امضا هم دارد. از موضوع منحرف شدم.
پاتریک پل را به شام میبرد و پل نسبتاً مست میشود. وقتی به آپارتمان سرد، سفید و مینیمال پاتریک برمیگردند که وسایل آشپزخانهاش از جنس استیل و زمینش چوبی و خالی است، کپیهایی از بخش مد روزنامه را میبینیم که با دقت به شکل یک فرش چیده شدهاند. در این ساختمان بلندمرتبهی نیویورکی، انتخاب شجاعانهای است. فرش روزنامهای با وقار با دکوراسیون سیاه و سفید متضاد، درهم میآمیزد. انتخابی کاربردی هم هست، چراکه وقتی پاتریک تبر را به صورت پل الن زد، محتویات سر پل خانهی پاتریک را به گند نکشید. ببینیم آیا شما هم رستوران دورسیا را رزرو میکنید یا نه.
۵. داستان ترسناک امریکایی (American Horror Story)
قبلاً گفتهایم که مردم برای اینکه فرش دزدیدهشدهشان را پس بگیرند چه کارهایی میکنند، و اینکه یک قالی خوب میتواند یک شاهدخت برایتان بیاورد… اما چه اتفاقی میافتد اگر دیگر نتوان فرش را نجات داد؟ در «داستان ترسناک امریکایی» (American Horror Story)، وقتی فیونا، ساحرهی بزرگ فعلی، گلوی جانشین مظنونش مدیسون را میبُرد، فرش محفل آسیب زیادی میبیند. فرشی که در گوشه و زیر پیانو آنقدر زیبا بهنظر میرسید، شانس زیادی نداشت. فیونا همانجا گلوی مدیسون را برید و مدیسون روی فرش افتاد. و البته آن فرش، یک قالی تیرهی سنتی با طرحهای پیچیده نبود که بتواند لکهها را پنهان کند؛ حتماً باید یک فرش بافت ساده با طرح روشن میبود که کامل نابود شود. فیونا علیرغم اینکه تازه یک نفر را کشته بود، توانست اولویتهایش را حفظ کند و با قدرت گفت: «این محفل به یک رهبر جدید نیاز ندارد. یک فرش جدید میخواهد.» اگر شما هم مثل فیونا به بازار رفتهاید تا یک فرش جدید بخرید (امیدوارم که نیتتان طراحی دکوراسیون باشد و نه قتل)، سایت PlushRugs.com مطمئناً چیزی را که نیاز دارید، در خود دارد. اما محض اطلاع… ما سؤال نمیپرسیم…
قالیها و فرشها میتوانند بسیار مهم باشند، چه تنها بخشی از دکوراسیون هتلی باشند که باعث دیوانگی میشود، چه چیزی باشند که حاضرید برایش بجنگید، راهی برای فریب یک شاهدخت که عاشقتان شود، یا راهی برای اینکه وقتی در مقابل همکارتان کنترل تبر از دستتان خارج شد، آپارتمان تروتمیزتان را پاک نگه دارید. هرگز قدرت یک فرش را دستکم نگیرید که میتواند بخشهای یک اتاق را به هم پیوند دهد. لطفاً مطلب ما را به اشتراک بگذارید تا دوستانتان نیز دربارهی فرشها در فرهنگ عامه، بدانند.
///.
منبع: دیجیمگ