چارسو پرس: جنگل پرتقال زندگی سهراب بهاریان نمایشنامهنویس ناموفقی را روایت می کند که به تازگی معلم دبیرستان شده است. دانش آموزان و مدیر مدرسه، رضایتی از شیوه برخورد او هنگام آموزش ندارند. حال پس از پانزده سال در یک سفر یک روزه به شهری که زمانی در آن تحصیل کرده است با واقعیتی رو به رو میشود...
نخستین ساخته آرمان خوانساریان فیلمساز جوان سینمای ایران که پیشتر تجربههای موفقی در عرصه ساخت فیلم کوتاه را نیز در کارنامه خود دارد ساختهای قابل قبول است. از خوانساریان نویسندگی فیلمنامه ابر بارانش گرفته را به همراه مجید برزگر در خاطر داریم. فیلمی که در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و نازنین احمدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را برای بازی در این فیلم گرفت و نام فیلم هم از شعر خانهام ابریست اثر نیما یوشیج گرفته شده بود. مکان ضبط آن فیلم هم شمال کشور بود مکان ضبط این فیلم نیز شمال کشور است. و مشخصا دلبستگی خوانساریان به این بخش از سرزمین ما را نمایان میکند.
قصه فیلم، روایتگر طیف وسیعی از آدمهایی است که در زندگی روزانهمان میتوانیم تعدادی از آنها را مشاهده کنیم. آدمهای با استعدادی که فکر میکنند هیچکس به استعداد آنها اهمیت نمیدهد و از همه هم انتظار دارند به آنها توجه کنند و آنها را قبول داشته باشند و عقایدشان مورد قبول مخاطب و جامعه واقع شود و در نهایت نیز به جایی نمیرسند. البته چنین موضوعی در جای خود یک موضوع تکراری در سینمای ایران است اما خوانساریان نویسنده فیلمنامه به دلیل تحصیلات خود که در رشته تئاتر بوده با هوشمندی و درک صحیح از فضای حاکم بر روحیات و رفتار افراد تحصیلکرده در حوزه تئاتر، سهراب فیلم خود را یک فارغ التحصیل تئاتر معرفی میکند و به شکلی شاید با حدیث نفس خود خوانساریان در این اثر مواجه باشیم.
داستان به شکل مناسبی روایت میشود و شخصیتهای اصلی نیز پرداخت خوبی دارند. اگرچه دغدغههای نویسنده در بخش محتوا نیز قابل تامل است. سرنوشت تحصیلکردگان رشته تئاتر در کشور که اکثرا جذب رشته و شغل تخصصی خود نمیشوند یکی از این موارد است که خوانساریان در فیلمنامه خود با ظرافت به آن پرداخته است؛ عارضه و نقیصهای که امروزه روز گریبانگیر بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای مختلف شده است به گونهای که درصد بالایی از آنان نمیتوانند در بازار کار جذب رشته تخصصی خود شده و به ناچار برای گذران زندگی از همه آرمانهای خود فاصله گرفته و با واقعیات موجود مجبور به کنار آمدن میشوند.
نکته مهم دیگری که در جنگل پرتقال وجود دارد نقد قضاوت عجولانه است. نقدی که از یک عارضه بسیار نادرست اجتماعی در جامعه کنونی پرده بر میدارد. عارضه ای به نام انتشار تصاویر و عکسهای خصوصی افراد در فضاهای عمومی که مخاطب بدون آگاهی از پیشینه و پسینه این اسناد قضاوت نادرستی درباره افراد میکند و همین نکته آسیبهای بسیار مخرب اجتماعی را در جامعه بوجود آورده و حتی به برخی آسیبهای موجود نیز دامن می زند.
عشق اما مقولهای است که پررنگتر از سایر مفاهیم در جنگل پرتقال وجود دارد. این عشق گسترهای وسیع را در بر میگیرد. از عشق به هم نوع تا عشق به تحصیل و عشق به کار و غیره و از این منظر خوانساریان مفهوم زیبایی را از عشق ارائه داده که که در نوع خود جالب و پذیرفتنی است.
ساختار جنگل پرتقال ساختاری مناسبی است. چه در انتخاب فضای فیلم در شمال کشور و دریا که همواره در همه فصول دیدنی است و وقتی این لوکیشن روی پرده سینما خودنمایی میکند زیباییهای آن بیش از پیش دیده میشود. بازی بازیگران فیلم نیز قابل قبول است.
میر سعید مولویان که پیشتر بازیاش را در فیلم تومان دیده بودیم اینبار در جنگل پرتقال تصویری بسیار خوب از یک تحصیلکرده رشته تئاتر را به نمایش میگذارد و البته نباید از بازی روان و صمیمی رضا بهبودی و بازی خوب سارا بهرامی نیز چشم پوشی کرد. فیلم زبان و بیانی مناسبی نیز در ساختار دارد و از ریتم خوبی بهره میبرد ریتمی که با چاشنی عشق و موسیقی و چالشها و فراز و نشیب های دوران دانشجویی سخن میگوید و دیدنش به شکلی باعث حال خوب تماشاگر میشود.
هر آنچه از ۲۴ فیلم «سودای سیمرغ» میدانیم
بیشتر بخوانید: صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر
منبع: خبرگزاری ایرنا
نویسنده: ندا الماسیان طهرانی