چارسو پرس: وقتی یک محصول سینمای پویانمایی (انیمیشن) قرار است قضاوت شود، دو معیار کلی برای ارزیابی داریم: 1- جذابیتهای بصری و هنرهای تجسمی 2- سناریو (فیلمنامه).
فیلم سینمایی انیمیشن «بچه زرنگ» که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حاضر است، از نظر استاندارد تصویری، کیفیت پیکسلها و شفافیت و رنگ، یک جهش در حوزه انیمیشن ایران محسوب میشود. ما پیشتر حرکتهایی در حوزه انیمه انجام داده بودیم که از چند سال پیش با آثاری چون شاهزاده روم، فیلشاه و پسر دلفینی، به عرصه انیمیشن متناسب با استاندارد جهانی پا گذاشتیم. اتفاقا یکی از همین آثار بود که در یک خرق عادت، جایگاه انیمیشن را با حضور در جشنواره فیلم فجر، در عرصه سینمای ایران به تثبیت رساند.
فیلم انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» از نظر شاخصههای دیداری در سطح قابل قبول و قابل اعتنایی برای مخاطب قرار دارد.
از نظر سناریو اتفاقا سینمای ما وقتی به عرصه انیمیشن وارد شد، نسبت به آثار شبهانیمه قبلی در سطح پایینتری قرار گرفت. شاید بتوان گفت پس از تجربه به نسبت خوب «پسر دلفینی»، فیلم «بچه زرنگ» نیز از نظر قصه و فیلمنامه برای مخاطب در حد قابل قبول و قابل اعتنایی عرضه شده است.
با این وصف ها اما مسأله اصلی این است که این مدیران، منتقدان و روزنامهنگاران نیستند که باید محصول سینمای انیمیشن ایران را به قضاوت بنشینند و از آن خوششان بیاید یا خیر. بلکه بچهها بهعنوان مخاطبان اصلی این محصول قرار است از آن خوششان آمده، خانواده خود را به رفتن به سینما تشویق و از این طریق به کلیت سینمای ایران کمک کنند یا به آن توان جدیدی ببخشند.
حال پرسش اینجاست که آیا این فیلم بینظیر یا کمنظیر در سینمای ایران، قابلیت قاپیدن حواس واعتنای بچههای ایرانی را دارد؟
از نظر ویژگیهای بصری کودک و نوجوان ایرانی که مصرفکننده بسیاری از آثار تراز اول جهانی در این حوزه است اما به هر حال «بچه زرنگ» را جزو کارهای غیر قابل رقابت و غیر قابل قیاس با آنها تلقی نمیکند.
اما در زمینه سناریو، کودک و نوجوانی که در مواجهه با انیمیشن و کارتون، حداکثر در معرض تبلیغات خفی و تاثیرهای نرم قرار داشته، اینبار در مواجهه با اثری وطنی که رفتارهای عقیدتی گل درشتی دارد، احتمالا واکنش مدافعانه ای خواهد داشت.
در فیلم «بچه زرنگ» هر قدر که درونمایه مبتنی بر دین و مذهب در یک بخش میانی آن، در تصویر و تصور «ضامن آهو» در آرایش ستارهها قابل قبول و تاثیرگذار است، یک سکانس شعاری اوایل آن (حین مرور عکسهای پسر خانواده در لباس ابرقهرمانها) و نیز سکانس مطول پایانی آن (سفر به مشهد) بیش از آنکه از سر تعهد باشد، از روی سهل گرایی است؛ حتا اگر سازندگان آن بعدا بگویند که یک نسخه مخصوص جشنواره فجر جمهوری اسلامی ارایه کردهاند و نسخهای هم مختص عرصههای دیگر، ازجمله در سطح بینالمللی، آماده دارند.
انگار که این حرکتها در اثر هنری (اینجا برای نسلهای پسین)، بیش از آنکه در منطق زیباییشناسانه هنری جایگاهی داشته باشند، برای احساس رضایت حامیان و سرمایهگذاران میانسال به بالای کار در آن گنجانده و به نوعی تحمیل میشوند.
اما این نکته هم نباید ما را نسبت به این مهم غافل کند که کالبد سینمای زخم خورده ایران در بیش از ۳ سال گذشته را اینگونه آثار، در عرضههای با فاصله تقریبا منظم، میتواند حیات جدیدی ببخشد. فراموش نکنیم که صنعت سینمای بزرگ هالیوود را که از نظر گردش اقتصادی و ضریب نفوذ، در تراز اول جهانی قرار دارد، اثری با مختصات «آواتار» احیا کرده است.
هر آنچه از ۲۴ فیلم «سودای سیمرغ» میدانیم
بیشتر بخوانید: صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر
منبع: خبرگزاری ایسنا
نویسنده: علیرضا بهرامی