«بعد از رفتن» یک فیلم بی‌مسئله و به معنای واقعی کلمه، خالی است. فیلم آن‌قدر کند است و هیچ اتفاقی در آن نمی‌افتد که تنها برای خوابیدن در سالن سینما مناسب است.

چارسو پرس: فیلم ماجرای مردی (با بازی صابر ابر) است که با پسر نوجوانش در کیش زندگی می‌کند و پس از برگشتن همسر سابقش که او را ترک کرده، به تهران برمی‌گردد.

فیلمساز همه فیلم را می‌خواهد با ابهام پیش ببرد، در حالی که ابهام سینمایی بلد نیست و نمی‌داند که زمانی ابهام در یک فیلم برای تماشاگر مسئله می‌شود که اولا تماشاگر آن‌قدر درگیر ماجرا شده باشد که بخواهد این ابهام را برطرف کند؛ و ثانیا اطلاعات کافی از قصه و شخصیت‌ها در اختیار او قرار گرفته باشد که امکان حدس زدن به او بدهد.

علاوه بر قصه نداشته، شخصیت‌های فیلم هم رها شده‌اند. پس از برگشتن مرد و پسرش به خانه پدری، هیچ ارتباطی بین شخصیت‌ها ساخته نمی‌شود. دعوای مرد با پدرش بدون پرداخت باقی می‌ماند، رابطه مرد و برادرش ساخته نمی‌شود و مادر هم می‌تواند کاملا از فیلم حذف شود. فیلمساز به جای ساختن این شخصیت‌ها و روابطشان، فقط چسبیده به صابر ابر و مرتبا از او نماهای بسته می‌گیرد تا ما را به زور با او همراه کند؛ اتفاقی که با داستان و کنش شخصیت ممکن می‌شود نه با کلوزآپ‌های گاه و بی‌گاه.

ضمنا علی‌رغم کلوزهای بسیار زیاد از شخصیت اصلی، درونیات و ترس‌های او پرداخت درستی ندارند، نه پدری‌اش را می‌بینیم، نه عشقش به همسرش را و نه حتی فیلمساز برای فوبیای رانندگی‌ای که برای او می‌تراشد فکری کرده است. گفته می‌شود که او پس از تصادفی که منجر به مرگ همسرش شده، دیگر نمی‌تواند رانندگی کند که ناگهان بی هیچ توجیهی او را در پیست اتومبیل‌رانی در حال انجام حرکات نمایشی می‌بینیم.

پانته‌آ پناهی‌ها و سارا بهرامی هم دو شخصیت زائدند. پناهی‌ها زن جنوبی‌ای است که در ابتدای فیلم جا می‌ماند و فیلمساز انگار فراموشش می‌کند؛ بهرامی هم در انتها می‌آید تا با دیالوگ‌های طولانی‌اش، ابهامات فیلم را برطرف کند و یک بار کل داستان را به تماشاگر بگوید.

نکته دیگر فیلم شغل‌ها هستند، انگار فیلمساز در ایران زندگی نمی‌کند و هر چه شغل دیده، از فیلم‌های هالیوودی بوده است. یکی از شخصیت‌ها در سیرک کار می‌کند، دیگری راننده مسابقات اتومبیل‌رانی است و شخصیت اصلی هم به سبک «فورد علیه فراری» ماشین تعمیر می‌کند. یک حمامی هم داریم که موادمخدر می‌فروشد و حمام‌هایش را برای مصرف مواد در اختیار معتادها قرار می‌دهد.

در آخر می‌خواهم یک جمله از فیلمساز را تایید کنم. او گفته است که در این فیلم بهترین تهیه‌کننده دنیا را همراه خود داشته است. کاملا موافقم، تهیه‌کننده‌ای که پای چنین فیلم خالی و خواب‌آوری بایستد، بهترین تهیه‌کننده دنیاست، فقط نمی‌دانم اگر این فیلم با پول بیت‌المال ساخته نشده بود، باز هم نظر فیلمساز همین باقی می‌ماند یا نه.

هر آنچه از ۲۴ فیلم «سودای سیمرغ» می‌دانیم

بیشتر بخوانید: صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر


منبع: خبرگزاری ایرنا
نویسنده: محمد قربانی